• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 7 مهر 1399
کد مطلب : 111477
+
-

برگرفته از متن مقدس

مدرسی پا فراتر گذاشت و جهان داستانی خودش را خلق کرد

برگرفته از متن مقدس

علی‌اکبر شیروانی 

 تقی مدرسی با زمینه‌ای کم‌وبیش مذهبی در سال 1334رمان «یکلیا و تنهایی او» را منتشر کرد. مدرسی 9سال قبل داستان دیگری منتشر کرده بود و بعدتر نیز کتاب‌هایی نوشت، اما هیچ‌کدام جایگاه یکلیا... را کسب نکرد. راهی که مدرسی برگزیده بود مسیر پرخطری بود؛ داستانی بر اساس عهد عتیق و با همان سبک‌و‌سیاق زبانی. پیشینه داستان‌هایی که به متون مقدس مرتبط می‌شود چندان موفق نبود و جدال اهل مذهب با داستان‌نویسان در فرهنگ ایران قدمت داشت. داستان‌های برآمده از متون مقدس، به‌خصوص قرآن کریم، محدودیت‌هایی جدی داشت و موفق‌ترین آنها در قصص قرآن خلاصه می‌شد. مدرسی پا فراتر گذاشت و جهان داستانی خودش را خلق کرد. نثر و زبان مدرسی در چنین آفرینشی، به نسبت ادبیات لاغر آن، موفق است و بعدها نمونه‌های دیگری خلق شد. شیوه مدرسی میانه‌ای بود؛ میان تقلید از زبان کتب مقدس و انکار آنها و رد پای آثاری که بر اساس متون مسیحی به زبان‌های دیگر نوشته شده، در کارش مشخص است؛ دریغ که مدرسی دنباله‌روی راه خودش هم نبود.
«آتش چوپانان سردی گرفت و آوازهایشان خاموش شد. صداهای گنگ و درهم دشت در گوشه و کنار با تاریکی خوابید. فقط از دور یک نقطه روشن آهسته جلو می‌آمد. این روشنایی مردی بود که فانوسی به‌دست داشت و کنار ابانه قدم برمی‌داشت. وقتی به کنار یکلیا رسید قدری ایستاد. ردای درازی بر تن داشت. ریش بلند و آویخته‌اش به سینه سائیده می‌شد. ولی چیزی که در او مشخص بود، چشمان وحشی و نافذش بود که در تاریکی مانند زمرد شکسته‌‌ای می‌درخشید. مدتی خیره یکلیا را که روی زمین دراز کشیده بود و به‌نظر می‌رسید به خواب رفته نگاه کرد. آن وقت آهسته زیر لب گفت: یکلیا. عصایی را که در دست داشت به روی سبزه‌ها کشید. فانوسش را روی زمین گذاشت و خودش پهلوی آن نشست.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید