• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 6 مهر 1399
کد مطلب : 111353
+
-

استعفا ندادم

گفت‌وگو با علی‌اصغر فانی وزیر آموزش‌وپرورش دولت یازدهم که از وزارتخانه کنار گذاشته شد

استعفا ندادم

مائده امینی - خبرنگار

دور از همه هیاهوهای چند سال پیش، حالا پشت یک میز ساده نشسته است؛ در اتاق کوچکی در دانشکده علوم‌انسانی دانشگاه تربیت مدرس. لابه‌لای حرف‌هایش بارها تأکید می‌کند که هرگز از آموزش‌وپرورش جدا نشده و نمی‌شود. می‌گوید خودش هم نمی‌داند چرا رئیس‌جمهور در آن زمان با ادامه فعالیتش‌ در وزارتخانه مخالفت کرده است. بعضی، ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان و فسادهای گسترده آن زمان را علت این انفصال می‌دانند و بعضی روند کند پیشروی علی‌اصغر فانی را. اما دوستدارانش می‌گویند او به‌واسطه استخدام نکردن چند فرد توصیه‌شده مجبور به جدایی از کابینه شده است. هیچ‌کس حقیقت را نمی‌داند. فانی که یک‌بار استیضاح شد و بار دوم قبل از آنکه پایش به بهارستان باز شود، برکنار شد. درباره چگونگی ورودش به کابینه روحانی می‌گوید: «آن روز که آقای نجفی نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد را به‌خوبی به‌خاطر دارم. بلافاصله بعد از اینکه این خبر اعلام شد سیل تماس‌ها به من شروع شد. همه می‌گفتند اگر وزارتخانه به تو پیشنهاد شد قبول کن. یکی دو روز، بعد از دفتر آقای روحانی با من تماس گرفتند و گفتند برای صحبت با رئیس جمهور حضور پیدا کنم». بیشترین تغییر وزیر آموزش‌و‌پرورش را دولت حسن روحانی به‌خود دیده ‌است. بدون احتساب سرپرست‌ها تاکنون 5وزیر به ساختمان مهم‌ترین وزارتخانه کشور آمده‌اند.؛ وزارتخانه‌ای که به گفته وزیر اسبقش بیش از یک میلیون کارمند و حداقل 40میلیون مخاطب دارد. حالا که سال‌ها از برکناری فانی می‌گذرد، پای صحبت‌های او نشسته‌ایم و درباره همه مصایب مدیریت‌کردن این وزارتخانه عریض و طویل با او گپ زده‌ایم.

آقای فانی! چرا آن‌قدر رفت‌وآمد وزیرهای مختلف به آموزش‌وپرورش زیاد است؟ چه مشکلی در دل این دستگاه بزرگ وجود دارد که از یک سو همواره به سیاستگذاری در آن انتقاد می‌شود و از سوی دیگر وزرای انتخابی برای آن به سرعت عزل می‌شوند؟ 
آموزش‌و‌پرورش یک نهاد دیربازده است. نتیجه تعلیم و تربیت امروز معلمان 20سال دیگر مشخص می‌شود. این در حالی است که دولت‌ها با هر گرایشی که روی کار می‌آیند دنبال بازدهی در کوتاه‌مدت هستند. همین موجب می‌شود که آموزش‌و‌پرورش هرگز در اولویت سیاستگذاران قرار نگیرد.
مشکل بعدی این است که آموزش‌و‌پرورش از دید مسئولین کوچک دیده می‌شود چرا که با نوجوانان و کودکان سروکار دارد. این نگاه بسیار غلطی است که متأسفانه همواره حاکم بوده است. درحالی‌که هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای با چنین رویکردی اداره نشده و نمی‌شود. دانش‌آموزان بدون غلو آینده‌سازان کشورند.
 بررسی‌های ما از جامعه فرهنگی کشور نشان می‌دهد که شما از محبوبیت قابل‌قبولی بین آنها برخوردار بودید که به‌نظر می‌رسد علت این محبوبیت برخاستن شما از بدنه آموزش‌و‌پرورش باشد. اگر این گزاره را بپذیریم، به‌نظر خودتان چه شد که تصمیم نهایی آقای روحانی بر جدایی شما از آموزش‌و‌پرورش شد؟ 
من هرگز از آموزش‌وپروش جدا نشده‌ام. نیم قرن است که در آموزش‌وپرورش حضور دارم. حتی همین امروز هم که در منصب قدرت نیستم، ‌لحظه به لحظه اخبار آموزش‌و‌پرورش را رصد می‌کنم و اگر جایی احساس نیاز کنم به دوستانم در وزارتخانه پیشنهاد‌هایم را ارائه می‌دهم. علاوه بر اینکه در دانشگاه تربیت مدرس، به تدریس مشغولم. همچنین یکی از اعضای شورای‌عالی آموزش‌و‌پرورش هستم. به هر حال این نظر آقای روحانی بود، ما هم تمکین کردیم.
 از مهرماه سال95 که شما کابینه را ترک کردید، نزدیک به 4سال می‌گذرد. از این انفصال راضی هستید یا فکر می‌کنید اگر در مسند قدرت می‌ماندید بهتر بود؟ 
حالم، هم خوب است و هم بد. از یک‌سو فاصله گرفتن از مسئولیت برای من آسایش ایجاد کرده است، اما وقتی مشکلات موجود را می‌بینم غصه‌ام می‌گیرد.
 چرا آقای روحانی تصمیم به جدایی شما از کابینه گرفت؟‌
نمی‌دانم.
هیچ وقت هم متوجه نشدید؟ 
نه. صحبت مستقیمی نداشتیم. حدس‌هایی می‌زنم که رسانه‌ای‌کردن آنها درست نیست، چرا که به صحت آنها مطمئن نیستم.
پس شما استعفا نکردید؟
من فقط تمکین کردم.
آیا در آن زمان به انجام این کار رضایت قلبی داشتید؟ خودتان فکر می‌کنید رفتن شما به صلاح آموزش‌و‌پرورش بود یا ماندنتان؟ 
من در پاسخ بخش دوم سؤال شما سکوت می‌کنم. اجازه بدهید تاریخ پاسخ این سؤال شما را بدهد. اما از ساقط شدن تکلیف بله، رضایت قلبی داشتم.
یکی از علل اصطکاک‌هایی که درآن دوران بین شما، ‌دولت و مجلس ایجاد شد صندوق ذخیره فرهنگیان و فسادهای رخ داده در آن بود. ماجرا از چه قرار بود؟ 
یک‌بار گفتند 6هزار میلیارد تومان،. بعد گفتند 12میلیارد تومان و حتی رقم 15میلیارد تومان را ذکر کردند. مجلس شورای اسلامی در آن زمان، تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان را تصویب کرد و گزارشی که هیأت رسیدگی پس از یک سال بررسی ارائه داد، ‌ادعاهای مطرح‌شده را تأیید نکرد. صندوق ذخیره فرهنگیان تبدیل به یک موضوع سیاسی و به‌عنوان ابزاری برای تخریب دولت از آن استفاده شد.
به‌عنوان کسی که به قول خودتان هرگز از آموزش‌و‌پرورش جدا نشده‌اید، به ما بگویید که بزرگ‌ترین چالش‌ها، مشکلات و... که این وزارتخانه برای عملی شدن اهدافی که روی کاغذ دارد، با آن مواجه است از چه جنسی است؟ خیلی وقت‌ها بودجه کم این وزارتخانه عریض و طویل به‌عنوان بزرگ‌ترین مشکل آن مطرح می‌شود... آیا همه مشکل همین است؟
هدایت وزارتخانه‌ای مثل آموزش‌و‌پرورش بسیار سخت است. این وزارتخانه بیش از 750مسئله و چالش دارد. روز اولی که من به وزارتخانه آمدم مدیران کل ستادی را جمع کردم و همه مشکلاتشان را شنیدم، بعد از آن جلسه وقتی تمام نکات را کنار هم گذاشتیم و جمع‌بندی کردیم دیدیم با حدود750مشکل مهم مواجه هستیم. اما نه. فقط کمبود بودجه چالش اصلی آموزش‌وپرورش نیست. انگیزه معلمان و بنیه علمی آنها باید تقویت شود. آموزش‌و‌پرورش باید با تحول در معلمان تغییرات بنیادی را تجربه کند. استراتژی اولیه ما هم کیفیت بخشی و توسعه عدالت آموزشی بود.
 و برای رسیدن به هدف بزرگی چون عدالت آموزشی چه کردید؟ 
همه خط‌مشی‌ها برای رسیدن به این هدف اصلی تغییر کردند و سیاست‌های تازه‌ای تدوین شدند. سیاست اول ساماندهی و بهسازی منابع انسانی آموزش‌و‌پرورش بود. روزی که من وزارتخانه را تحویل گرفتم یک میلیون و 100هزار کارمند در آموزش‌و‌پرورش به‌کار مشغول بودند اما این نیروهای انسانی خوب توزیع نشده بودند؛ گاهی در رشته‌ای خاص در یکجا مازاد نیرو داشتیم و در جایی دیگر کمبود. از سوی دیگر تعدادی از نیروهای انسانی کم‌توان هم بودند و این در کنار مشکل توازن ناهمگون نیروها چالش‌های جدی برای آموزش‌و‌پرورش کشور ایجاد کرده بود.
سیاست بعدی توسعه مشارکت در آموزش‌و‌پرورش بود. اداره 14میلیون دانش‌آموز در سراسر کشور از توان یک وزیر و یک وزارتخانه خارج است. تعلیم و تربیت این حجم گسترده از دانش‌آموز نیاز به مشارکت دانش‌آموزان، معلمان، اولیا و... دارد.
سیاست بعدی تمرکززدایی از آموزش‌و‌پرورش بود. آموزش‌و‌پرورش یک سازمان به‌شدت متمرکز است. متأسفانه در همه این سال‌ها در تهران برای سراسر کشور تصمیم‌گیری شده است. شما این روزهای کرونایی را ببینید! یکی از اشتباهات وزارتخانه در این ایام دنبال کردن همین رویکرد است. نمی‌توان در تهران برای سیستان‌وبلوچستان تصمیم گرفت. باید به مناطق و استان‌ها اختیار برای تصمیم‌گیری با توجه به شرایط خودشان داده شود.
چهارمین سیاست، ارتقای مدیریت آموزشگاهی بود. تجربه ما به ما می‌گوید که بین 2مدرسه در شرایط کاملا یکسان، مدرسه‌ای عملکرد بهتری دارد که مدیر حرفه‌ای بر آن مدیریت کند.
و آخرین سیاست، بودجه‌ریزی عملیاتی بود. ما بر این باور بودیم که مدرسه باید اختیارات مالی داشته باشد تا جایی که حتی مدیریت مدرسه حقوق معلمان را (با ضوابطی که ‌شأن معلم‌ها حفظ شود) پرداخت کند. البته این سیاست راه به جایی نبرد، چراکه سازمان برنامه‌و بودجه آمادگی تغییر رویکرد را نداشت.
تمام این سیاست‌ها را اجرا کردید؟
بله. جز مورد آخری.
 شما امروز از قدرت فاصله گرفته‌اید. زمانی نه‌چندان دور وزیر وزارتخانه بسیار مهمی بودید. چه امکاناتی اگر در اختیار شما گذاشته می‌شد بهترین خودتان را به نمایش می‌گذاشتید و به تحول واقعی نزدیک می‌شدید؟ در دوره‌ای که در وزارتخانه بودید چه کردید؟ 
در دوره صدارت خود سهم آموزش‌و‌پرورش را از بودجه، 2درصد افزایش دادم که البته این عدد ثابت نماند و دوباره به 9درصد برگشت. همچنین میانگین حقوق معلم‌ها را هم 84درصد افزایش دادیم که در نوع خود بی‌سابقه بود. رتبه‌بندی معلمان هم در سال94 انجام شد که اقدام بسیار مهمی بود. شاید اگر امکانات مالی بیشتری در اختیارم بود می‌توانستم عملکرد بهتری داشته باشم. البته من تلاش کردم که کمبود بودجه را با گسترش مشارکت جبران کنم. مثلا در یک سال که بودجه آموزش‌و‌پرورش 33هزار میلیارد تومان بود، در همان سال حدود 11هزار میلیارد تومان خارج از سازمان، کمک‌های سازمان‌ها، خیرین، مردم و... را جذب و به سازمان برای تحقق اهداف تزریق کردیم. 
 بعضی بر این باورند که اگرچه اقدامات مناسبی در دوره وزارت شما انجام شده اما تعلل در انجام امور در آن روزها بسیار بالا بوده. منتقدان شما می‌گویند‌ آقای فانی به کندی پیش می‌رفت....
در دوران وزرات من آرامش در سراسر کشور حاکم بود. من معتقدم تحولات آری، شتابزدگی هرگز. آموزش‌و‌پرورش دستگاهی است که 105هزار مدرسه زیرمجموعه آن فعالیت می‌کنند. کوچک‌ترین تغییرات شتابزده در 105هزار مدرسه منتشر می‌شود. نتیجه تصمیمات شتابزده سال91 را همه دیدیم. ناگهان سال ششم را به ابتدایی اضافه کردند، بدون آنکه به 48هزار معلم مورد نیاز آن، تعداد کلاس‌ها، شرایط ذهنی جامعه و... حتی فکر کنند. در آموزش‌و‌پرورش نمی‌توان بی‌گدار به آب زد.
 و اگر خودتان بخواهید خودتان را نقد کنید؟
من در اطلاع‌رسانی ضعیف بودم. روابط عمومی من خوب نبود. شاید چون اهل تبلیغ برای خودم نبودم. مثلا من هرگز افزایش حقوق معلم‌ها را برای حفظ شأن و منزلت‌شان در بوق و کرنا نکردم.
 آقای فانی چه رویکردهای موجود در آموزش‌و‌پرورش در آن دوران شما را خشمگین می‌کرد؟
عوام‌فریبی و رویکردهای پوپولیستی از یک سو و توصیه برای انتقال یا استخدام نیرو از سوی دیگر.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید