• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 1 مهر 1399
کد مطلب : 110848
+
-

همه جبهه، جنگ نبود

قاسم میرزایی‌نیکو، رزمنده عملیات‌های فتح‌المبین خیبر و کربلای‌5 و نماینده مجلس دهم

یادداشت
همه جبهه، جنگ نبود

 در فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر – جریزه مجنون- کربلای 5و بدر حضور داشته؛ 27‌ماه را در جبهه گذرانده است. از او درباره چند و چون شکل‌گیری فضای همراهی و همدلی مردم در روزهای جنگ پرسیدیم و گفت: «ما مسجدی بودیم، چشم‌مان به دهن حضرت امام(ره) بود. امام برای بچه‌ها کاریزما بود.» او درباره چرایی ماندگاری آن روزها تأکید کرد: همه جبهه جنگ نبود؛ جوانمردانی که انتخاب کردند، به خط زدند و استوار جنگیدند با عزیزانی که در بمباران یا حوادث جانبی ناخواسته و تحمیلی جان خود را از دست دادند، قطعا چشم‌اندازشان به جنگ متفاوت است. حکایت‌های شب عملیات و عشق به مرگ مگر شوخی است؟! نه داستان بود، نه فیلم و نه عکس یادگاری! ما دیدیم! مشروح گفت‌وگوی همشهری با قاسم میرزایی‌نیکو، نماینده دماوند در مجلس دهم به شرح زیر است:

  دلیل استقبال دانش‌آموزان از جبهه چه بود و چه عواملی آنها را به حضور در جبهه ترغیب می‌کرد؟
قطعا نگاه نسل ما با نسل امروز متفاوت است و پاسخ این سؤالات از دریچه نگاه نسلی دیگر به‌راستی حدیثی است دیگر. نگاه کنیم به امروز؛ مقوله، دغدغه و سرگرمی نوجوانان چیست؟! من مقایسه نمی‌کنم، اما نوجوانی برآمده از شور انقلاب، فضای رفتن شاه، گروه‌های سیاسی، تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی، تسخیر لانه جاسوسی و... و سر فصل همه، اعتقادات محکم و مکتبی، و حالا دشمنی که دست به نسل‌کشی زده و با عقیده بر ضد‌عقیده به حریم یک ملت تجاوز کرده و دنیا هم در کنارش ایستاده و... . همین الان همین روضه‌ها را سر کلاس بخوانیم آیا نوجوان تحریک نمی‌شود؟! پس از نوجوان استفاده یا سوءاستفاده نشده! شهید 12ساله‌ای داریم که سر مسئله خمس با پدر بازاری‌اش درگیر بود، غذا نمی‌خورد و در شناسنامه‌اش دست ‌برد و... . مگر یکی، دوتاست که بگوییم هنر تبلیغات، خبرنگار و خبرگزار است که رخ بنمایاند و این حکایت را روایت کند.

  شعارهای تأثیر‌گذار جنگ کدام‌ها بودند و این شعارها را چه کسانی طراحی می‌کردند؟ مثلا جنگ‌جنگ تا پیروزی و... .
شعار زیاد بود. به‌نظر من خیلی سیستم طراحی نبود. حال آن روزها این حرف‌ها نبود؛ تئوری توطئه و فراماسون و از این نظریه‌پردازی‌های مدل جدید. بارها در جبهه دورهمی گفتیم و شد شعار، سر دعای کمیل زمزمه کردیم و شد شعار. حالا اصحابی هم مثل روضه‌خوان‌های مسجدی و مداح‌ها که اصلا این مد امروزی و این دم و دستگاه‌ها نبود هم مزید بر داستان. یادم هست شب قدر همه برنامه، پای منبر عالم نشستن بود و روضه هم چاشنی آن. پس از نگاه من، جنگ خودجوش و مردمی و خلقی بود. «ای لشکر صاحب‌زمان آماده‌باش آماده‌باش»  وقتی از تلویزیون پخش می‌شد، یادم هست دخترم کوچک بود و ناخودآگاه می‌زد زیر گریه و ما نمی‌دانستیم چرا؟! و هنوز هم خاطره‌بازی می‌کنیم یا «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» یا «راه قدس از کربلا می‌گذرد» و... با یک جست‌وجوی اینترنتی همه شعارها قطار می‌شود؛ طعم خاطره‌ها هم الان مجازی شده است.

  نقش و تأثیر‌گذاری مداحانی چون آهنگران و کویتی‌پور در ترغیب مردم برای حضور در جبهه به چه میزان بود؟
تبلیغات هم کلا مؤثر است. ما مسجدی بودیم، چشم‌مان به دهن حضرت امام(ره) بود. امام برای بچه‌ها کاریزما بود. در مورد خانواده شهدا جوانانی رفتند و با همسرانی که فرزند داشتند، تشکیل خانواده دادند و خوشبخت‌ترین هم هستند. پس ما حاصل یک ایدئولوژی بودیم؛ ما دنبال همسر فکور انقلابی بودیم، نه ظاهر! از نظر من مثلا ظاهربین بودن بد نیست! می‌خواهم بگویم ریشه‌های ما جای دیگری آب خورده بود. ما جهان‌بینی دیگری داشتیم؛ از شریعتی، مطهری، طالقانی، بهشتی و... . حالا می‌شویم جماعتی به نام همت، متوسلیان و... . پس کویتی‌پور یا آهنگران تولیدکننده این نگاه هستند؛ نه اینکه آنها خط‌دهنده باشند؛ کمااینکه امروز در حاشیه‌اند؛ چون تولید دیگرگون است!

  چه عواملی سبب شد جنگ 8سال طول بکشد و تبعات این 8سال جنگ برای کشور چه بود؟
پاسخ به این پرسش می‌شود تحلیل و آسیب‌شناسی که جایش در پاسخ یک سؤال نیست، اما اگر منظور مقصر دانستن شخص یا باند و دسته‌ای است، باز هم من اعتقاد دارم مدیریت جوان و فضا و پرداختن علمی به حال جامعه و روان مردم، جواب همه سؤال‌ها را در خود دارد. اینکه امروز مثل دیروز نیست، اصلا چرا و اما و اگر ندارد، بلکه باید پرسید چه کردیم، چقدر هزینه گذاشتیم و حالا به کجا رسیدیم؟! حاصل عمر ما چه بوده؟! ما با خودمان چند چندیم؟! یادمان باشد جنگ دولتی نبود! خصوصی هم نبود! جنگ را مردم اداره کردند؛ هم پول و هزینه جنگ را دادند و هم جانشان را، همه وجودشان را و غیرتشان را. دیگر اینکه همه کسانی که مرجع فکری و عملی نوجوانان، جوانان، دانشگاهیان و... بودند، خودشان جلودار و پرچم به‌دست جبهه‌ها بودند؛ در اتاق شیشه‌ای و قرنطینه دستور نمی‌دادند و در صف اول بودند! حضور مراجع و قشر روحانی، اساتید و دانشگاهیان، هنرمندان و... شور حضور در جبهه‌ای شد که با شعور و آگاهی برای رفتن از هم سبقت می‌گرفتند. همه جبهه جنگ نبود؛ جوانمردانی که انتخاب کردند و به خط زدند و استوار جنگیدند با عزیزانی که در بمباران  یا حوادث جانبی ناخواسته و تحمیلی جان خود را از دست دادند، قطعا چشم‌اندازشان به جنگ متفاوت است. حکایت‌های شب عملیات و عشق به مرگ مگر شوخی است؟! نه داستان بود، نه فیلم و نه عکس یادگاری! ما دیدیم پابرهنه‌ای را که از اروند گذشت، روی مین خوابید و... تا به عارفان و زاهدان خلوت‌نشین نشان دهد که یک‌شبه می‌شود ره صدساله رفت. ما از این جنگ چه برای نسل امروز جا گذاشته‌ایم؟ نسل فردا! مسئله این است!!!

این خبر را به اشتراک بگذارید