• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 27 شهریور 1399
کد مطلب : 110376
+
-

گشتی در «خانه موزه استاد شهریار» در تبریز به مناسبت روز ملی شعر و ادب فارسی

دیدار از خانه خالق حیدربابا

دیدار از خانه خالق حیدربابا




«از زندگانیم گله دارد جوانیم/ شرمنده جوانی از این زندگانیم/ دارم هوای صحبت یاران رفته را / یاری کن‌ ای اجل که به یاران رسانیم/ پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق/ داده نوید زندگی جاودانیم»؛ امروز ۲۷شهریور، سالروز درگذشت سراینده این شعر یعنی استاد شهریار و روز ملی شعر و ادب فارسی است. این روز که روز بزرگداشت استاد شهریار هم هست بهانه به‌دست ما داده تا در صفحه گردشگری این هفته سری به خانه موزه این استاد گرانقدر در شهر تبریز بزنیم؛ خانه‌ای کوچک و قدیمی که در دل محله اصیل مقصودیه تبریز جای گرفته و روزگاری مامن شاعر عاشق‌پیشه و راوی «حیدر بابا یه سلام» بوده است. بیش از ۵۰۰ قطعه از آثار و نیز وسایل شخصی استاد شامل کتاب، دستخط و انواع یادبودها و هدایای داخلی و خارجی به همراه لوازم زندگی این شاعر تبریزی در موزه به نمایش گذاشته شده‌است. در صفحه گردشگری این هفته با ما همراه باشید تا با هم در اتاق‌ها و جاهای دیدنی آن گشتی بزنیم. گرچه در این شرایط بحرانی شیوع ویروس کرونا و توصیه به خانه‌ماندن، رفتن به خانه موزه استاد شهریار امکان‌پذیر نیست اما ما برای شما پیشنهاد جالب‌تری داریم و آن هم بازدید مجازی از این موزه است. می‌پرسید چطور؟ خیلی راحت شما می‌توانید سری به سایت ما بزنید و با یک کلیک روی دکمه نمایش تصویر موزه، این خانه شاعرانه را تماشا کرده و لذت ببرید. همچنین می‌توانید کیوآرکد کنار صفحه را با تلفن همراه خود اسکن و این بازدید مجازی را شروع کنید. با ما همراه باشید تا شما را با دیدنی‌های منحصربه فرد این خانه موزه دل‌نشین و زیبا بیشتر آشنا کنیم.

 





   خانه دوست اینجاست
اهل هرجای ایران که هستید اگر روزی به تبریز سفر کردید حتما به خانه موزه استاد شهریار سری بزنید. به محله اصیل و قدیمی مقصودیه که رسیدید از هر کسی سراغ خانه استاد شهریار را بگیرد شما را یک راست به خیابان ارتش جنوبی می‌رساند. تابلویی به‌نام این خانه موزه سرکوچه نصب شده تا بازدیدکنندگان را راهنمایی کند. یک خانه قدیمی و 2طبقه شمالی جایی است که روزگاری ستاره بی‌فروغ ادبیات معاصر ایران در آن زندگی می‌کرده است. البته از همین ابتدا باید عرض کنیم که برای دیدن خانه این شاعر معاصر و نامی، منتظر دیدن خانه‌ای مجلل با معماری آنچنانی نباشید؛ چرا که ماوای غزلسرایی‌های استاد، بسیار ساده اما غرق صمیمیت است. وارد خانه که می‌شویم روبه‌روی در حیاط، تندیسی بزرگ از استاد شهریار را می‌بینیم که گویی صاحب خانه به ما خوشامد می‌گوید. با دیدن چهره استاد زیر لب این شعر از او را زمزمه می‌کنیم «آمدی جانم به قــربانت صفا آورده‌ای/ درد بی‌درمان قـلـبـم را دوا آورده‌ای/ با خودم گفتم ملک ایام هجران شد تمام/ آمدی خوش آمدی جانی مرا آورده‌ای» آن طرف این حیاط کوچک، حوضی زیبا با درختی کهن و خمیده می‌بینیم که بی‌شک سال‌ها شاهد خاطرات تلخ و شیرین این خانه بوده است. حتی اگر شاعر هم نباشی این حیاط باصفا شاعرت می‌کند و دوست داری حداقل چند دقیقه‌ای روی نیمکت‌های حیاط بنشینی و غزل‌های عاشقانه استاد را زمزمه کنی.


   یادگاران را چه شد؟
محال است در این خانه قدم بزنی و اشعار عاشقانه استاد شهریار را زمزمه نکنی. «داغ یارانم به جان تازد که یاران را چه شد/ گل به درد آرد دلم کان گلعذاران را چه شد/ یادگاران بود و از یاران دیرین یادها/ یادها چون درگذشت و یادگاران را چه شد»؛ یادگارانی که گوشه و کنار خانه شهریار را پر کرده است. مساحت این خانه حدودا 250متر است که در ۲طبقه همکف و زیرزمین بنا شده است. به‌پیشنهاد مسئول موزه ابتدا از طبقه همکف که طبقه اصلی و محل زندگی استاد بوده، دیدن می‌کنیم. از چند پله بالا می‌رویم و به نخستین اتاق می‌رسیم. خانه از زمان فوت استاد دست‌نخورده باقی مانده است. این خانه با اسباب و اثاثیه معمولی‌اش گرچه تداعی‌گر خاطرات قدیمی شاعری پرآوازه است اما نشانگر این است که شهریار با همه شهرت و بزرگی، در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کرد و زندگی ساده و بی‌آلایشی داشته است. این طبقه از خانه استاد 4اتاق دارد که آثار و وسایل استاد مثل کتاب‌ها، یادبودها، هدایای داخلی و خارجی، لوازم منزل و لوازم شخصی، منظومه اشعار و اسناد و مدارک به‌شکل مجموعه‌هایی نگهداری می‌شود. فقط در بخش‌هایی از خانه و برای محافظت از اسناد و کتاب‌های شعر استاد تغییراتی داده شده است ولی قسمت‌های اصلی دست‌نخورده مانده‌اند. در هر گوشه این خانه اشعار و دست‌نوشته‌های استاد حال خوب و حس خوب زندگی و
گذرا بودن آن را به بازدیدکننده‌ها تداعی می‌کند. اتاق اول فضای نسبتا کوچکی دارد که یک دست مبل، یک دکور دیواری با وسایل دکوری قدیمی و تابلوعکس‌های استاد شهریار در آن قرار گرفته است. با گذر از نخستین اتاق، وارد اتاقی دیگر می‌شویم که در زمان حیات استاد آشپزخانه بوده و هم‌اکنون محل نگهداری مجموعه اشعار، بخشی از اسناد و کتاب‌های اوست. اما جالب اینجاست هنوز لوازم آشپزخانه مثل یخچال و کاسه و بشقاب‌های گلسرخی جایشان را در محل حفظ کرده‌اند. ورود به این اتاق آزاد است. دورتا‌‌دور دیوارهای اتاق سوم با تابلوهایی از اشعار، عکس‌ها و یادبودهایی مربوط ‌به صاحب خانه پرشده است. این اتاق همچنین محل نگهداری هدایا، لباس‌ها و بخش دیگر کتاب‌های اوست. در اتاق آخر که بزرگ‌ترین اتاق و اتاق پذیرایی خانه است، لوازم منزل و پذیرایی، تابلوهای دیواری، لباس‌ها و بستر استراحت استاد به نمایش گذاشته شده‌اند. ورود به این اتاق هم ممکن نیست و فقط از جلوی در به تماشای اتاق می‌پردازیم. بعد از تماشای این اتاق‌ها سری به زیرزمین این خانه می‌زنیم. اینجا از باصفاترین و شاعرانه‌ترین زیرزمین‌هایی است که تاکنون دیده‌ایم. زیرزمین هم 3اتاق دارد؛ یک اتاق آن محل نگهداری عکس‌ها و تصاویر استاد با بزرگان است. یک سالن هم به ‌شکل استراحتگاهی است که برای مهمانانی که به بازدید خانه می‌آیند درست شده است. در اینجا از سویی حس خوبی در خانه شاعر غزل‌های ناب داریم و از سوی دیگر جای خالی او را در هر قدمی احساس می‌کنیم. جای استاد خالی است تا با همان لحن حزن‌آلودش این شعر را زمزمه کند: «پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‌کند/ بلبل شوقم هوای نغمه‌خوانی می‌کند/ همتم تا می‌رود ساز غزل گیرد به دست/ طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‌کند». سه‌تار معروف این شاعر بزرگ را هم می‌توانید اینجا از نزدیک ببینید؛ همان سه‌تاری که روز و شب صدایش طنین‌انداز خلوت شاعرانه او و دوستانش بوده است. نکته جالب اینجاست که شاعران و گردشگران زیادی حین بازدید از این موزه، سه‌تار خود را به اینجا می‌آورند و ساز می‌زنند و این شعر استاد را زمزمه می‌کنند: «باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب/ تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب».



  ساعت جالب چپ‌گرد
یکی از دلایل جذابیت خانه تاریخی استاد شهریار، اشیای موجود در آن است. در طبقه همکف این خانه ساعت دیواری بسیار جالبی نصب شده که برخلاف تمام ساعت‌های مرسوم در جهان، چپ‌گرد است و عقربه‌های آن به عقب بازمی‌گردند. روی صفحه این ساعت، طرح و شعر «ایرج نوبهار» به زبان ترکی نقش بسته است. این ساعت نمادی از حسرت دوباره دیدن روزگار گذشته و ملاقات دوباره استاد به‌شمار می‌رود.







  لوازم‌التحریر و نسخه‌های خطی 
در این موزه علاوه بر آثار چاپ‌شده استاد، دفاتر و اوراق بسیاری از آثار و اشعار استاد به خط نستعلیق او نگهداری می‌شود. اینها نشان می‌دهد که این شاعر غزلسرا علاوه بر ذوق ادبی‌اش، در زمینه خوشنویسی و خطاطی هم تبحر داشت. یکی از آثار خطی استاد، قرآنی است که با خط نسخ نگاشته است. همچنین برخی لوازم‌التحریر و وسایل شخصی و آلبوم‌های عکس محتوای تصاویر یادگاری این شاعر اندیشمند و فرزانه به معرض نمایش گذاشته شده است.





  جای خالی شاعر غزلسرا 
تشکچه کوچک کنار چراغ علاالدین با کتری روی آن، استکان، نعلبکی، زیرسیگاری، فلاسک چای و چند جلد کتاب در میانه اتاق اول طبقه همکف ما را به روزهایی که استاد زنده بود و اینجا می‌نشست می‌برد. اما حالا همه‌‌چیز سرجای خود باقی مانده و فقط جای استاد خالی است. برای محافظت بهتر از اشیای به‌جا‌مانده از این شاعر معاصر، ورود به این اتاق‌ ممنوع است و فقط می‌توان از ورودی در فضای داخلی آن را مشاهده کرد.





  دورهمی شاعران در  زیرزمین خانه 
این خانه موزه زیرزمین جالب و دیدنی با دیوارها و سقف آجری دارد. یک حوض شش‌ضلعی با چند تخت برای استراحت مهمانان تدارک دیده شده و یک سالن هم به‌عنوان بخش سمعی‌بصری مورد استفاده قرار گرفته است. اینجا دورهمی شاعران و شعردوستان به مناسبت‌های مختلف حال و هوای عجیبی دارد. محافل مشاعره و شعرخوانی در این بخش از خانه استاد گرم است. عکس‌های استاد از دوران مختلف زندگی‌اش در گوشه و کنار این اتاق زینت‌بخش این فضاست.




  لباس‌های ماندگار استاد 
در این خانه مجموعه‌ای از لباس‌های استاد شهریار هم نگهداری می‌شود. جلیقه و کلاهی که در ویترین شیشه این موزه قرار گرفته است را حتما به یاد دارید. در آخرین فیلم و عکس‌هایی که از این شاعر به‌جا مانده، این لباس‌ها را به تن داشته است و حالا به یادگار در این موزه نگهداری می‌شود. در کنار این لباس‌ها، کیف و کفش‌های استاد روی مبل اتاق اول قرار گرفته است.






   پیشینه و معماری خانه 
خوب است بدانید ساختمان فعلی موزه، سومین منزلگاه استاد شهریار است که آن را در سال ۱۳۴۷ خریداری کرده است. او 20سال پایانی عمرش را در این خانه‌ و محله مقصودیه تبریز گذرانده است. این خانه کوچک و زیبا در سال ۱۳۶۷ و بعد از درگذشت استاد، از سوی شهرداری تبریز خریداری و 3سال بعد یعنی سال 1370به‌عنوان خانه موزه آثار استاد شهریار برای بازدید عموم راه‌اندازی شده و هم‌اکنون زیرنظر این نهاد اداره می‌شود. با توافق خانواده استاد و همکاری آنها در اهدای وسایل او، این موزه ادبی پربارتر شد. همچنین پس از افتتاح موزه در سال ۱۳۷۰، طی فراخوانی از مردم دعوت شد تا اسنادی را که از این شاعر گرانقدر در اختیار دارند، به موزه اهدا کنند. در نتیجه این اقدام، مردم تمام اسناد و مدارک مربوط را به موزه سپردند و حتی بسیاری از شاعران آذربایجان وسایلی باارزش مانند کمانچه‌ای از کشور آذربایجان، بشقاب قدیمی شاعر زنجانی و... را به موزه اهدا کردند. این اثر فرهنگی و ادبی در ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شماره ثبت ۲۲۷۲۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و تحت مدیریت شهرداری تبریز میزبان گردشگران و دوستداران اهل فرهنگ و ادب است. این خانه موزه در زیربنایی بالغ بر ۲۵۰ متر و مساحتی حدود ۲۴۱ متر در ۲ طبقه(همکف و زیرزمین) با مصالح جدید ساخته شده‌است. در این موزه سعی شده است اتاق‌های اصلی، مانند زمان حیات استاد نگاه داشته شود. در بخشی از این موزه دست‌نوشته‌های او به نمایش گذاشته شده است. ناگفته نماند بنای خانه استاد شهریار مربوط به دوره پهلوی دوم است و قدمت ساخت آن به سال‌های دهه ۱۳۳۰بازمی‌گردد. همچنین این موزه تنها موزه‌ای است که در منطقه شمالغرب کشور به‌صورت هیت‌امنا‌یی اداره می‌شود. 



   کوتاه درباره استاد شهریار
استاد محمد‌حسین بهجت‌تبریزی، متخلص به شهریار، شاعر توانای ایرانی و خالق منظومه‌های ارزشمندی مانند «حیدربابا» است. او در سال ۱۲۸۵ شمسی در بازارچه میرزا نصرالله تبریز ـ واقع در منطقه چایکنار- چشم به جهان گشود. پدر محمد حسین، حاج میرزا آقا خشکنابی از وکلای مبارز دادگستری تبریز و مردی فاضل و از خوش‌نویسان دوره خود بود. او همچنین فعالی سیاسی بود که به اندازه تأثیر خویش در بهبود کشور تلاش کرد. در سال 1328قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود، پدرش محمدحسین را به روستای قیش قورشاق و خشکناب منتقل کرد. دوران کودکی شاعر در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که بعدها الهام‌بخش خلق منظومه حیدربابا شد و می‌توان گفت که شعر زیبای حیدربابا مولود خاطرات کودکی‌های محمد حسین است. چند سال بعد او به تبریز بازگشت و کنار پدر، مقدمات ادبیات عرب را فرا گرفت. او برای تحصیل به شیوه نوین آموزشی و اصول جدید به مدرسه متحده رفت و در این مدرسه زبان فرانسه و علوم دینی و فراگیری خوشنویسی را آموخت. کتابت قرآن مجید ثمره همین تجربه خوشنویسی اوست. در 13سالگی اشعار محمد حسین بهجت تبریزی با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ رسید. سال ۱۳۰۰ و پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و تا ۱۳۰۳ در مدرسه دارالفنون با کمک لقمان‌الملک جراح درس خواند. او همزمان با تحصیل در دارالفنون علوم دینی را هم فراگرفت. پس از این دوره راهی مدرسه طب شد و از این پس زندگی شورانگیز و پرفراز و نشیب او آغاز شد. چنین نقل شده است که ۷‌ماه پیش از فارغ‌التحصیلی، استاد عاشق دختری می‌شود و پس از دریافت پاسخ رد، ترک تحصیل کرده و به‌صورت جدی به شعر روی می‌آورد. این شاعر نامی در تهران تخلص بهجت را نپسندید و تخلص شهریار را پس از ۲ رکعت نماز و تفال از حافظ برگرفت. وی نخستین دفتر شعر خود را در سال 1310با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. ناگفته نماند شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شد و نواختن سه‌تار و مشق ردیف‌های سازهای موسیقی ایرانی را از او فرا گرفت. در سال1314 آوازه شهرت او از مرزها فراتر رفت. شهریار شعر فارسی و آذری را با مهارت تمام می‌سرایید. در سال‌های 1330یا 1329اثر جاودانه خود حیدربابا یه سلام را خلق کرد و برای همیشه به یادگار گذاشت. در مرداد 1332با یکی از خویشاوندان خود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۳فرزند است. استاد شهریار پس از یک دوره بیماری در 27شهریور 1367دار فانی را وداع گفت و بنا به وصیت خود در مقبره‌الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. بزرگ‌ترین اثر استاد شهریار کلیات ارزشمند دیوان اشعار وی به زبان پارسی و بخشی از آن به زبان آذری است که معروف‌ترین آنها کتاب حیدربابا یه سلام است. این منظومه از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود. همچنین وی در انواع گونه‌های شعر فارسی غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و شعر نیمایی تبحر داشت، ولی عمده شهرت استاد مرهون غزل بوده و ازجمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. دانشگاه تبریز، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا کرد. به این ترتیب ۲۷شهریور، روز درگذشت استاد شهریار «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری شده است. شکی نیست که اشعار آذری زبان استاد شهریار همچون اشعار فارسی او بسیار ارزشمند و پربارند، اما حس و حالی‌که در اشعار زبان مادری‌اش وجود دارد، در ترجمه به هیچ زبانی دیگری تمام و کمال انتقال پیدا نمی‌کند. برای احساس عمیق تک‌به تک بیت‌هایش باید زبان ترکی را یاد گرفت تا آن مهارت و استادی را در شعرسرایی او عمیقا احساس کرد. استاد شهریار نه‌تنها در ایران بلکه در تمام جهان افتخار آذری‌زبان‌ها و محبوب‌دل همگان بوده و خواهد ماند.


این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :