• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 23 شهریور 1399
کد مطلب : 109896
+
-

معماری اندیشمند و پایدار در معماری سبز

معماری
معماری اندیشمند و پایدار در معماری سبز


علی کیافر ـ معمار، شهرساز، پژوهشگر و استاد دانشگاه کالیفرنیا

فرهاد احمدی، یکی از معماران شاخص 4دهه گذشته ایران چند روز پیش درگذشت. او متولد سال ۱۳۲۹ بود؛ در سال ۱۳۵۶ رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا را به پایان رساند و پس از انقلاب در جهاد سازندگی مشغول به‌کار شد تا برای بازپروری به‌ویژه در روستاها، راه‌حل‌هایی ارائه دهد. وی در ۱۳۶۰ وارد دانشگاه شهیدبهشتی شد و بیش از 3دهه در آنجا تدریس کرد، همزمان کار حرفه‌ای هم انجام داد و در چند مسابقه هم شرکت کرد و در تعدادی رتبه اول یا دوم و سوم را کسب کرد. در کارنامه احمدی بیش از 30پروژه که اغلب پروژه‌های ملی بودند؛ مانند کتابخانه ملی ایران، ثبت است. او تعدادی مرکز فرهنگی هم طراحی کرد؛ مانند مرکز فرهنگی دزفول و مرکز فرهنگی اصفهان. از دیگر پروژه‌های او، مجموعه مسکونی رودکی، شمیران؛ ساختمان اداری فرشته، تهران و یادمان شهدای دفاع‌مقدس، قصر فیروزه هستند. چندی پیش، در دفتر کار او گفت‌وگویی در ارتباط با پژوهش بیش از یک دهه‌ای من در زمینه دگرگونی‌های جامعه، فرهنگ، هویت، شهر و شهر‌سازی‌ داشتیم.  نخستین جلد از مجموعه 4جلدی این پژوهش به نام «آتشگهی در خواب آتش‌ها» توسط انتشارات کتابکده کسری چاپ و منتشر شده است. جلدهای دیگر در راهند. آنچه در زیر می‌آید فرازهایی از آن گفت‌وگوست.

در محافل معماری ایران معماری پایدار موضوع و بحث کم‌وبیش گسترده‌ای شده است؛ به‌خصوص معماران جوان در مورد آن زیاد صحبت‌‌ می‌کنند و در نوشته‌ها به معماری سبز و طراحی پایدار تمایل نشان می‌دهند، اما در نگاهی از نزدیک به ساختمان‌های مختلف متوجه می‌شویم زیاد به این تفکر عمل نمی‌شود. شما یکی از معمارانی هستید که به این مقوله توجه خاصی داشته‌اید و من جای پای شما را در این نوع معماری می‌بینم. در این‌باره چگونه فکر می‌کنید؟
 نظرتان بسیار درست است. معماری سبز و حتی طراحی پایدار در ایران موضوع تازه‌ای است. من تا آنجا که توانسته‌ام در این زمینه کار و صحبت کرده‌ام. یکی از توجه‌های عملی من به این موضوع در بافت تاریخی شهر اصفهان بخش جنوبی نقش جهان است. در آن زمان در مملکت به چنین مسائلی توجه نمی‌شد. بعد که یونسکو این پروژه را حمایت مالی کرد، شهرداری اصفهان متوجه شد که این مسئله جدی است و برایشان اهمیت پیدا کرد. یک توجه دیگر من تغییر کارکرد ساختمان‌های قدیمی به کارکردهایی است که قبلاً در آنها وجود نداشته است. در آن زمان که ما کار در این زمینه را شروع کردیم، به‌خصوصیات فضای سبز خانه‌های تاریخی توجه کردیم که درواقع یک چیزی حدود 50درصد معقول انرژی مصرف می‌کرد. از آن موقع من شروع کردم این مسئله را در دانشگاه مطرح کردن.
یعنی مشخصا به مقوله معماری پایدار و طراحی برای محیط‌زیست پایدار پرداختید؟
بله؛ منتهی قبل از آن هم تمام پروژه‌هایی که من طراحی کردم همه‌شان در زمینه زمین و با طبیعت در ارتباط بودند و مقیاس انسانی بحث‌های معماری سبز در آنها خیلی تئوریزه و خیلی جدی مطرح می‌شد. یک گروه آموزشی در دانشگاه ایجاد کردم و به دیدگاه پایداری و بعد توسعه‌یافته‌اش بحث معماری سبز و اینکه چقدر با مسئله اقلیم ارتباط دارد، اشاره می‌کردم.
آیا از این تفکر جدید در معماری مدرن استقبال شد؟ هرچند که ما برخی از بهترین کاربردهای آن را در معماری تاریخی سرزمین خودمان داشته‌ایم. آنها می‌توانستند الگوهای موجود باشند.
در ابتدا نه چندان، ولی من این مسئله پایداری را مرتب ترویج می‌کردم؛ تا اینکه بعد قبول کردند. اما بحث معماری سبز یک مسئله دیگر است. من تعدادی مقاله در این زمینه نوشتم. مجلات مختلف موقعی که بحث پایداری مطرح شد به‌تدریج متوجه شدند که در معماری پایدار یک دید طبیعت وجود دارد، ولی باز هم تصور این بود که معماری پایدار می‌تواند بخشی از معماری سبز داشته باشد. تلاش من این بود که بگویم معماری سبز یک چیز دیگر است، به عاقبت بشر توجه می‌کند و فلسفی‌تر فکر می‌کند. اما نتیجه‌اش خیلی مکانیستی بود؛ برای اینکه فقط به این نتیجه رسیدند که عوامل ذخیره انرژی به‌کار بگیرند، پنجره دوجداره بگذارند، بام سبز درست کنند و عایق بگذارند و از نوع این کارها. همه اینها خیلی راهکارهای خوبی‌اند، ولی همانطور که شما تا آنجا که من کارهایتان را در همین مدت کوتاه آشنایی دنبال کرده‌ام، به خوبی می‌دانید، معماری سبز اصلا موضوع مستقلی است.
در دهه ۱۳۵۰ حرکت‌هایی در مجموعه فرهنگی ایران اتفاق می‌افتد که عمدتا معلول شرایط خاص اجتماعی آن دوران، به‌خصوص مولد‌های خارج از ایران هستند. معماری هم طبیعتا از آنها جدا نیست. در این اتفاق حساسیت‌هایی نسبت به مسئله هویت و قوم‌گرایی در تجربه و عمل معماری حضور پیدا می‌کند. من در طرح‌های شما رگه‌های مشخصی از این دید را که بیشتر دیدگاهی فلسفی است، می‌بینم.
 دقیقا اینطور است. در 3تا از پروژه‌هایم همان مسیری که شما هویت و قوم‌گرایی می‌گویید را تداوم دادم و آنها را به‌نظر خودم متحول کردم. یکی از آن کارها همان مرکز فرهنگی دزفول بود و همچنین مرکز فرهنگی اصفهان که اصلاً در دل من یک چیز دیگر است. حس می‌کنم هنوز هم دنباله آن خط تداوم پیدا می‌کند. من هیچ پروژه‌ای را درست نکردم که یک تفکر فلسفی پشت آن نباشد. از نظر من، یک وجه تمایزی، غلط یا درست وجود دارد که خیلی‌ها هم با آن مخالفند که مسئله‌ای نیست. در معماری وجود یک معماری روشنفکرانه لازم است که من می‌پسندم؛ یعنی اینکه یک تئوری وجود داشته باشد. اصولاً به کاری که پشتش تفکر باشد، اعتقاد دارم و می‌گویم آنی است که ماناست. من فکر می‌کنم موقعی معمار متفکر باشد، زنده‌است؛ لااقل برای زمان خودش. برخلاف ایران که به ارزش آثار توجه نمی‌شود.
نگاه شما به معماری سبز دقیقا چگونه است؟
به‌نظر من در معماری سبز 3رکن سنت، طبیعت و تاریخ قرار دارد. این معماری شهر، طبیعت، فضای سبز، محیطی که طبیعت در آن وجود دارد و تاریخ هم می‌شود. سنت‌ها و... را به ما درس می‌دهد. من بسیار سعی کردم همه اینها را در معماری‌ام در نظر بگیرم. معماری مال یک سازمان دولتی باشد یا بخش خصوصی یا یک خانه باشد، ملک خصوصی کسی نیست که دورش را دیوار بکشید. این معماری مربوط به جامعه است. باید معماری، مختلط باشد؛ آدم‌ها بروند درونش. بعضی مواقع شما داخل نمی‌روید، ولی می‌توانید با آن ارتباط برقرار کنید.

این خبر را به اشتراک بگذارید