• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
شنبه 22 شهریور 1399
کد مطلب : 109807
+
-

جنگیدن با اشباح

پس از 7 ماه،پیروزی های انسان بر کرونا، شکننده و زودگذر بوده است و دولت ها در مرحله مبهمی قرار دارند. شوک های آغازین را پشت سر گذاشته اند ، ولی پایان روشنی پیش رو نیست/ نویسندگان: مایکل سافی و شاه‌میر بلوچ / منبع: گاردین / 4آگوست2020

جنگیدن با اشباح

دامون فاضلی
کارشناس علوم اجتماعی



نیما فاتح
پزشک



قسمت اول

آنجا که منحنی ابتلا هرگز صاف نشد

ویروس کرونا نخستین‌بار وقتی در خانه رابین‌نیلی را زد، او وصیت‌نامه‌ای را برای یکی از معلمان همکارش نوشت: «من فکر کردم خب ا هیچ‌کس دیگر کف نمی‌زند. 6‌ماه پس از آنکه کووید-‌19 به‌عنوان تهدیدی فوری ثبت شد و پس از آنکه کشورها یکی پس از دیگری به تعطیلی کشیده شدند، حالا همه به شرایط غیرعادی کرونایی عادت کرده‌اند و ابراز همبستگی‌های شبانه با کارگران و کارکنان بخش‌های ضروری جامعه به‌تدریج کمرنگ شده است.
دولت‌ها که مردم در مراحل اولیه شیوع پشت سرشان متحد شدند، حالا دوباره با انتقادات مواجه‌اند. وحشت از سناریوهای [شوم پیشِ رو] که مخیله‌ها را در هفته‌های نخست به تسخیر درآورده بود (میلیون‌ها مرگ قریب‌الوقوع، به‌ زانو درآمدن نظام‌های درمانی و ته‌کشیدن منابع غذایی) تا اندازه زیادی فروکش کرده است.
ولی ویروس فروکش نکرده. حالا، بیش از 200‌روز پس از شناسایی نخستین مورد ابتلا به ویروس کرونا، مقامات بهداشت عمومی می‌گویند: شمار مبتلایان در حال افزایش است و اوج پاندمی هنوز فرا نرسیده. در اوایل‌ ماه آگوست، جهان، خود را در مرحله مبهمی می‌دید: پشت سر گذاشتن شوک آغازین پاندمی بی‌آنکه پایان روشنی پیش چشم باشد.
این مرحله دوره مواجه‌ای طاقت‌فرساست: بین ویروسی که پویایی‌اش هنوز برای ما ناشناخته و اسرارآمیز است از یک‌سو و نیازهای ضروری و فزاینده به کسب درآمد، آموزش کودکان و ارتباط با یکدیگر، از سوی دیگر. تا زمانی که بتوانیم واکسنی بسازیم و آن را در مقیاس انبوه تولید و توزیع کنیم و یا به هزینه گزاف انسانی نوعی ایمنی ماندگار ممکن و ایجاد شود، این وضع همچنان ادامه خواهد داشت.
دکتر الکساندرا فِلن، استادیار مرکز Global Health Science and Security در دانشگاه جورج تاون واشنگتن دی سی می‌گوید: «در آغاز شیوع می‌گفتیم این یک ماراتن است نه مسابقه دو سرعت. حالا دارد اثبات می‌شود این بیشتر نوعی فوق ‌ماراتن است. این مسیر به‌طرز باورنکردنی دور و دراز و سخت خواهد بود.»
در ‌ماه مارس برآورد شد که نیمی از مردم دنیا به انحاء مختلف تحت قرنطینه رفته‌‌اند. حالا، چند‌ماه بعد، تجربه جهانیان از این پاندمی دیگر یکدست نیست. زندگی در متن پاندمی عادی شده است‌، ولی آنچه همچون نوعی وضعیت «عادی» به‌نظرمی‌رسد، مورد به مورد فوق‌العاده متفاوت است.

زندگی‌کردن با ویروس
جولیا گئورگالیس، رستوران‌دار، می‌گوید: این تابستان در سواحل نزدیک لیسبون «جای سوزن‌انداختن» نبوده است و صدای موسیقی زنده از رستورانش تا میزهایی که تا خیابان کشیده شده‌اند همیشه به گوش می‌رسیده است.
درحالی‌که چند مایل دورتر، 5 محله کارگرنشین در حومه لیسبون، بیشتر‌ماه جولای را در تعطیلی و قرنطینه گذرانده‌اند و ساکنانش جز برای خرید غذا و دارو و کار، اجازه ترک خانه‌هایشان را نداشته‌اند.
وحشت‌زده از صحنه‌های آخرالزمانی بیمارستان‌های از پا‌ درآمده ایتالیا و اسپانیا، کشورهایی نظیر پرتغال در‌ماه مارس محدودیت‌های شدیدی برقرار کردند و میزان ابتلا کاهش یافت. آنچه بعد از آن رخ داد، تجربه‌ای بود درباره اینکه ویروس کرونا چقدر به زندگی عادی مجال می‌دهد.
لیسبون محدودیت‌ها را برچیده و هر از گاهی دوباره آن را برقرار کرده است. گئورگالیس می‌گوید: «یک‌ماه پس از بازگشایی، به‌خاطر آنکه همه مشغول مهمانی بودند (مهمانی‌ها و جشن‌های خیابانی بسیاری برگزار شد)، موارد ابتلا دوباره اوج گرفت، چندان که دولت تمهیدات بیشتری اعمال کرد.»
بعد از وضع کردن این محدودیت‌های جدید، تقریبا همه ماسک‌ می‌زدند و صاحبان مشاغل و مشتریان باید از دل هزارتوی قوانینِ مکررا درحال ‌تغییر، کارشان را پیش ‌ببرند. همه‌چیز ساعت 11 شب تعطیل می‌شود. گئورگالیس می‌گوید:« این برای کشوری که 9شب شام می‌خورند و ساعت 2 نیمه‌شب بیرون می‌روند، غیرعادی است.»
این محدودیت‌ها چه بسا کافی نباشد. داستان موفقیت‌های ناپایدار مناطقی چون هنگ‌کنگ، ملبورن یا ایالت کرالای هندوستان می‌تواند تأییدی بر این واقعیت باشد که پیروزی‌های به‌ دست‌آمده در مبارزه با کرونا گذراست. موارد ابتلا در استرالیا، خاورمیانه و اروپا (از جمله در پرتغال با صدها مبتلای جدید در روز) باز هم در حال افزایش است.
بابک جاوید، متخصص بیماری‌های عفونی در دانشگاه کالیفرنیای سن‌فرانسیسکو می‌گوید: این مرحله از پاندمی انتخاب‌های دشواری پیشِ روی کشورهایی می‌گذارد که گسترش ویروس را کند کرده‌اند: «شما با برچیدن قرنطینه نبستن و کنترل نکردن مرزهایتان، وقتی محدودیت‌ها را کاهش دهید، همواره با افزایش موارد ابتلا مواجه می‌شوید. پس پرسش اصلی حالا این است: می‌توانید با این وضع (اوج و فرود) ویروس زندگی کنید یا نه؟»
این یعنی کوتاه‌آمدن در برابر ویروس. تعطیل‌کردن مشاغل پرخطر، اجباری‌کردن ماسک و تست‌گیری گسترده در عین پذیرفتن این واقعیت که گسترش محدود ویروس متوقف‌شدنی نخواهد بود - و این واقعیت که انجام این کار برای سایر اولویت‌های سلامت عمومی هم گران تمام خواهد شد.
در لیسبون پاندمی موجب کاهش شمار جهانگردان شده است و همین باعث شده مردم محلی از اتاق‌های اضافی هتل‌ها و ارزان‌شدن اجاره خانه‌های ویژه تعطیلات بهره‌مند شوند. به‌گفته گئورگالیس؛ «مردم حالا می‌گویند به‌خاطر ارزانی‌های ناشی از کم‌شدن جهانگردها دوباره شهر مال ما شده است. ولی زمستان که فرا برسد، کار بیخ پیدا می‌کند چون مردم فاقد آن درآمدی خواهند بود که باید در تابستان به‌دست می‌آوردند.»
حدود یک‌پنجم کارگران پرتغال با شروع پاندمی اخراج شده‌اند. در سراسر دنیا، این ویروس بحران اقتصادی‌ به بار آورده است که به زعم صندوق بین‌المللی پول «شبیه هیچ‌کدام از بحران‌های پیشین نیست»؛ این سازمان برآوردش از اثرات (نامطلوبِ) این پاندمی را مکررا بازبینی کرده و افزایش داده است. آژانس کار سازمان ملل می‌گوید: چیزی حدود 400میلیون شغل تمام ‌وقت از بین رفته است.
در کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا و استرالیا از شدت این ضربه به‌نحوی کاسته شده است؛ این کشورها از بحران مالی2008 یاد گرفته‌اند که در بلندمدت پرداخت پول به صاحبان مشاغل بابت حقوق کارگرانی که به مرخصی با بخشی از حقوق (درصد بالایی از حقوق) فرستاده شده‌اند (برای سرعت‌بخشیدن به بازسازی اقتصاد در زمان فروکش‌کردن بحران) به‌صرفه‌تر است. در عوض، ایالات متحده جزو آن کشورهایی است که مستقیما به‌خود اشخاص مستمری می‌دهد: حدود 30میلیون نفر (یک‌پنجم نیروی کار) حالا مستمری بیکاری می‌گیرند.
اوایل‌ ماه آگوست، در بسیاری از کشورها، این فقط پس‌اندازها نیست که دارد ته می‌کشد، مردم هم دل‌ودماغ ندارند. گئورگالیس می‌گوید: «مردم دیگر خیلی توجه و علاقه‌ای به این موضوع ندارند، دیگر واقعا کسی نمی‌ترسد... مردم به این وضع عادت‌ کرده‌اند.»

ادامه دارد...

این خبر را به اشتراک بگذارید