• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 19 شهریور 1399
کد مطلب : 109718
+
-

خانه پدری

چند سطری درباره نسبت هنرمندان و مخاطبان هنر با خانه هنرمندان

یادداشت
خانه پدری

مرتضی‌کاردر‌-روزنامه‌نگار

خانه هنرمندان ایران در 20سال گذشته برای بسیاری از هنرمندان حکم خانه پدری را داشته است. کم نبودند هنرمندانی که از خانه هنرمندان آغاز کردند و از آنجا به جامعه حرفه‌ای هنرمندان معرفی شدند؛ هنرمندانی که نخستین نمایشگاه‌های خود را در گالری‌های خانه برگزار کردند و بعدها به گالری‌های خصوصی رفتند یا کارهای خود  را در حراج‌های بین‌المللی و گالری‌های خارج از ایران عرضه کردند و صاحب نام شدند. بسیاری از این هنرمندان به مرور زمان خاستگاه خود را فراموش کردند و کمتر به خانه پدری سر زدند. یادشان رفت که حضور فرزندان است که به خانه پدری رونق می‌بخشد. سرزدن‌هایشان به خانه پدری، محدود شد به شب عید و ضیافت و عروسی و عزا. بسیاری از آنها حتی وقت‌هایی هم که برای مناسبت خاص یا ضیافت یا تشییع هنرمندی به خانه آمدند، به‌ خودشان زحمت ندادند که سری به گوشه و کنار خانه بزنند. حواسشان نبود که دیوارهای خانه در طول این سال‌ها فرسوده شده، حواسشان نبود که اندک حقوق بازنشستگی کفاف مخارج خانه پیر و فرسوده را نمی‌دهد. حواسشان نبود که باید خانه پدری را در روزهای سخت و تنهایی‌ دریابند؛ همچنان‌که خانه پدری، ایشان را در روزهای سخت دریافته بود و به آنها پناه  داده بود.
زمان گذشت و نسل عوض شد. هنرمندانی که صاحب‌نام شده بودند رفتند و هنرمندان جوان و جویای نام  جای آنها را گرفتند. آنها نیز از خانه هنرمندان آغاز کردند اما کمی بعدتر با خانه هنرمندان همان کردند که گذشتگان کرده بودند. خیلی‌هایشان حتی حق ابوت را انکار کردند، اما خانه پدری همواره با آنها مهربان بود و همه هنرمندان را هربار، به هر بهانه‌ای که به آنجا سر می‌زدند، می‌پذیرفت. خانه هنرمندان نه فقط برای هنرمندان بلکه عموم دوستداران هنر و مخاطبان جامعه هنری نیز نقش خانه پدری را داشته است.
بسیاری از دوستداران هنر از خانه هنرمندان مخاطب آثار هنری شدند و خانه هنرمندان همواره همه آنها را بی‌هیچ قید و بند و ‌منت و پیش‌شرطی پذیرفت. حتی آنها هم وقتی دوره آماتوری خود را گذراندند، خانه هنرمندان را فراموش کردند و جاهای دیگر را به آنجا  ترجیح دادند. حالا خانه هنرمندان روزگار خوبی ندارد و در آستانه تعطیلی است. مرثیه‌ها شروع شده و دیر نیست که مرثیه‌خوانی برای خانه هنرمندان سکه رایج بازار هنر شود. این رسم رایجی است که هر وقت خبر بحرانی از اهالی فرهنگ به گوش می‌رسد، بیش از آن که درباره راه و چاره کار بشنویم، بیشتر مرثیه می‌شنویم. اهالی فرهنگ بیشتر در مواقع به جای این که با استناد به عقل جمعی مدیریت فرهنگی کشور را مجاب به حال مشکلات کنند، فضای پیرامون بحران را غبارآلود و حل مشکل را سخت تر می‌کنند.
طبیعی است که انتقادهای بسیاری به بزرگ‌ترهای خانه وارد است. آنها می‌توانستند پدرانه‌تر و مهربانانه‌تر رفتار کنند. مدیریت خانه هنرمندان در همه این سال‌ها می‌توانست برنامه‌هایی را برای خروج خانه هنرمندان از رکود تدارک ببیند. طبیعی است که حمایت‌های دولتی‌-حاکمیتی (از شهرداری تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) می‌توانست بیشتر از اینها باشد. فربهی خانه هنرمندان به‌عنوان یک نهاد یکی از مشکلات آنجاست و... اما فارغ از همه اینها، خانه هنرمندان وقتی می‌تواند مصداق حقیقی نام خود باشد که هنرمندان و دوستداران هنر به خانه به چشم خانه پدری نگاه کنند، نه جایی که زمانی نقطه آغازشان بوده و حالا فقط گاهی که نیاز باشد یا جایی نداشته باشند، به آنجا سر می‌زنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید