• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
پنج شنبه 16 مرداد 1399
کد مطلب : 107017
+
-

پدر شهید اعضای بدن پسرش را به بیماران نیازمند اهدا کرد

وداع تلخ

وداع تلخ

پیرمرد در عمرش 2داغ بزرگ دید؛ نخستین مرتبه وقتی پیکر پسر جوانش را از جبهه آوردند و او گفت حسین را در راه خدا تقدیم کرده است و دومین بار زمانی که گفتند پسر دیگرش در سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شده است. آن لحظه بود که یاد پسر شهیدش افتاد و گفت اعضای بدن دومین پسرش را به بیماران نیازمند هدیه می‌کند و راضی است به رضای خدا.
به گزارش همشهری، محمد طلوعی 52سال داشت و از ساکنان شهرستان ملایر بود. با اینکه چند سال از ازدواجش می‌گذشت، اما هنوز صاحب فرزندی نشده بود. او با وانتی که داشت، همراه پدرش کار می‌کرد. آنها از خانواده‌های شهدا بودند. حسین، برادر محمد سال61 در منطقه ایلام به شهادت رسیده بود و به همین دلیل همه شهر برای خانواده طلوعی احترام خاصی قائل بودند.

حادثه در نزدیکی آرامستان
چند شب قبل همسر محمد به خانه یکی از اقوامش در حوالی ملایر رفته بود و محمد دنبالش رفت تا او را به خانه بیاورد. هوا رو به تاریکی می‌رفت و محمد سوار بر وانت خود بود که سر یکی از پیچ‌های تند جاده وانت  واژگون و محمد مجرح و به بیمارستان منتقل شد. با اینکه آثار هیچ‌گونه جراحت شدیدی روی بدن وی به چشم نمی‌خورد، اما به جمجمه‌اش آسیب شدیدی رسیده بود. تلاش برای نجات او  4روز ادامه داشت اما با وخیم‌تر شدن اوضاع، وی دچار مرگ مغزی شد. 
برادر و خواهران محمد که پیگیر وضعیت او بودند، نمی‌دانستند چطور این خبر را به پدر و مادرشان اعلام کنند. آنها ناخودآگاه به یاد شهادت برادر بزرگ‌ترشان افتادند. آن زمان پدر خانواده وقتی خبر شهادت پسر بزرگش را شنید، غمگین و شکسته شد، اما گفت که حسین را در راه خدا هدیه کرده است، اما هیچ‌کس نمی‌دانست پدر شهید این بار چه واکنشی از خود نشان خواهد داد.

آخرین دیدار
نازنین طلوعی، خواهر محمد به همشهری می‌گوید: چون من پزشک هستم، اول خبر مرگ مغزی برادرم را به من اعلام کردند که من گفتم توانایی دادن این خبر به پدر و مادرم را ندارم. همکارانم گفتند بهتر است پدر و مادرم را به بیمارستان ببرم تا خودشان وضعیت محمد را ببینند. وقتی با پدرم تماس گرفتم که آماده رفتن به بیمارستان شود از لحنم متوجه شد و پرسید دیدار آخرمان است؟ او همه‌‌چیز را فهمیده بود. با آنها به بیمارستان رفتیم و برای آخرین بار محمد را دیدیم. با اینکه از دست دادن محمد برایمان سخت بود، اما پدرم گفت همانطور که حسین را در جنگ برای رضای خدا هدیه کرد، این بار هم اعضای بدن محمد را به بیماران نیازمند اهدا می‌کند تا روح او شاد باشد. با انتقال پیکر محمد به بیمارستان سینای تهران، کبد و کلیه‌های او به 3بیمار نیازمند اهدا شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید