• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
پنج شنبه 16 مرداد 1399
کد مطلب : 106993
+
-

گفت‌وگویی متفاوت با خواهران منصوریان که این روزها در پارک‌های تهران تمرین می‌کنند

به ما می‌گویند خواهران افسانه‌ای

به ما می‌گویند خواهران افسانه‌ای


مهرداد رسولی

خواهران منصوریان یک دهه درخشان را در ورزش پشت‌سر گذاشته‌اند و به واسطه انبوه مدال‌هایی که در مسابقات جهانی و آسیایی به گردن آویخته‌اند به خواهران افسانه‌ای ورزش ایران بدل شده‌اند. آنها پس از حضور در برنامه پرمخاطب «‌ماه عسل» به اوج شهرت رسیدند و برندی قابل‌اطمینان شدند اما هیچ‌گاه از این نمد، کلاهی برای خود نبافته‌اند. خواهران منصوریان بیش از آنکه به واسطه شهرت در پی رسیدن به ثروت باشند از اعتبارشان برای گسترده‌شدن فعالیت‌های اجتماعی‌شان بهره‌می‌برند. آنها چند روز قبل برای جلب رضایت خانواده مقتولی به خوزستان رفتند و کاری را به سرانجام رساندند که 19سال به درازا کشیده شده بود. شهربانو، الهه و سهیلا منصوریان حالا ورزشکارانی عادی نیستند. آنها بیش از آنکه سودای امضای قراردادهای کلان و وسوسه‌برانگیز با باشگاه‌های لیگ ووشوی چین را داشته باشند، به نجات جان انسان‌ها فکر می‌کنند. خواهران منصوریان در دوره شیوع کرونا یا در پارک‌های تهران تمرین می‌کنند یا برای باز کردن گره از کار مردم به شهرهای دور و نزدیک می‌روند. کاری نیست که این سه خواهر در محیط ورزش و بیرون از محیط ورزش بخواهند و نتوانند انجام بدهند. لقب خواهران افسانه‌ای را نه رسانه‌های پر سر و صدا که مردم به آنها داده‌اند.




مستخدمی که قهرمان جهان شد 
شهربانو منصوریان یکی از نام‌های مهم در ورزش ایران به شمار می‌رود و برای بسیاری از زنان ورزشکار ایرانی الهام‌بخش است؛ کسی که به گفته خودش از دل فقر برخاست و به اوج شهرت و موفقیت رسید. او 5بار روی سکوی مسابقات جهانی ووشو ایستاده و بین زنان ورزشکار ایرانی رکورددار است اما با فروتنی درباره گذشته‌اش صحبت می‌کند و هیچ ابایی ندارد از اینکه بگوید چگونه دوران فقر و تنگدستی را از سر گذرانده است؛ بانویی که خنده از روی صورتش محو نمی‌شود و خودش را نماینده نسلی می‌داند که شعار خواستن، توانستن است را طور دیگری معنا می‌کند؛ «من در شهری زندگی کرده‌ام که مردمانش وضع مالی خوبی نداشتند. ما هم از نظر مالی در تنگنا بودیم و شرایط سختی داشتیم. برخی از همسایه‌ها وضع‌شان خوب بود اما در آن روزهای سخت به خانواده ما کمک نمی‌کردند. وقتی آن روزها را در ذهنم مرور می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که حالا زمانی است که باید دست مردم شهرم را بگیرم». شهربانو خواهر بزرگ‌تر است و تا یک جایی بیش از ۲ خواهر دیگر صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته اما حالا شهرت و محبوبیت را توأمان دارد. گذشته چیزی نیست که او بخواهد از ذهنش پاک کند؛ «یک دختر بچه 10ساله دوست دارد بچگی کند. بالا و پایین بپرد و همبازی پیدا کند. من در آن سن و سال کار می‌کردم. وقتی پنجم ابتدایی بودم به شیراز رفتم و در این شهر مستخدم یک خانواده بودم. یکی دو سال بعد به سمیرم برگشتم و کشاورزی کردم. روزهای سختی را گذراندم اما انسان‌ها در شرایط سخت ساخته و پرداخته می‌شوند و خدا را شکر که امروز نزد خانواده‌ام و مردم سمیرم سرم بالاست».



ماجرای سیب سمیرم و حراج مدال طلا 
شهربانو منصوریان از نوجوانی در باغ‌های سیب سمیرم کشاورزی کرده و بهتر از هر کسی می‌تواند رنج کشاورزان این شهر را روایت کند؛ مثلا اینکه شهرت سیب سمیرم عالم‌گیر است اما سود اصلی نصیب دلال‌ها می‌شود و گلایه مردم این شهر هیچ وقت به گوش مسئولان نرسید. خواهران منصوریان در سمیرم محبوبیت ویژه‌ای دارند و به همین دلیل برند سیب سمیرم را به نام خودشان ثبت کرده‌اند تا دست واسطه‌ها کوتاه شود. شهربانو منصوریان نمی‌تواند کلمات را کنار هم بچیند و با آب و تاب صحبت کند اما روایتش از ثبت برند سیب سمیرم به نام خواهران منصوریان و دگرگون‌شدن زندگی همشهریانش آن‌قدر شیرین است که به دل هر مخاطبی می‌نشیند؛ «فروش سیب، تنها منبع درآمد مردم سمیرم است. مردم شهر من کشاورز هستند اما به‌خاطر خشکسالی به مشکل خورده‌اند. در همین گیرودار سر و کله واسطه‌ها پیدا شده است. آنها سیب را کیلویی 800-700تومان از باغدار می‌خریدند و کیلویی 3تا 4هزار تومان می‌فروختند. گاهی اوقات سیب سمیرم را در سردخانه انبار می‌کردند و در مناسبت‌های مختلف مثل شب عید به کیلویی 10هزار تومان هم می‌فروختند. برای اینکه وضع اقتصادی مردم سمیرم بهتر شود برند سیب این شهر را به نام خواهران منصوریان ثبت کردیم. بعد هم با چند فروشگاه معتبر قرارداد بستیم و سیب را با قیمت مناسب از باغدارها خریدیم و به فروشگاه‌ها فروختیم». شهربانو منصوریان معمولا در کارهای خیر و فعالیت‌های اجتماعی پیشقدم است و دو خواهر دیگر پشت‌سر او قدم برمی‌دارند؛ مثل حراج یکی از مدال‌هایش برای تجهیز بیمارستانی در سمیرم که خبرش در هیاهوی رایج در ورزش ایران گم شد و تیتر هیچ رسانه‌ای نشد؛ «دلبستگی ورزشکار به مدال‌هایش مثل دلدادگی مادر نسبت به فرزند است. گرفتن مدال از ورزشکار مثل جدایی مادر از فرزند می‌ماند. من برای مدال طلای مسابقات جهانی ووشو یک عمر زحمت کشیدم و با چنگ و دندان آن را به‌دست آوردم اما آن را وقف سلامت همشهریانم کردم. وقتی در سمیرم بودم دچار درد آپاندیس شدم و برای سونوگرافی مجبور شدم مسافت یک ساعته سمیرم تا نزدیک‌ترین شهر را طی کنم. بعد از انجام سونوگرافی هم برای جراحی به سمیرم برگشتم. وقتی وارد اتاق عمل شدم در آستانه مرگ بودم و به همین دلیل بعد از مرخص‌شدن از بیمارستان و با حضور خیرها یکی از مدال‌هایم را 700میلیون تومان فروختم و همه این پول صرف خرید دستگاه سونوگرافی برای بیمارستان شهرستان سمیرم شد».




من یک ورزشکار ایرانی‌ام 
سهیلا منصوریان به لحاظ کسب مدال و افتخار به دو خواهر دیگر نمی‌رسد اما پای ثابت همه فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه است. او سال‌هاست در لیگ ووشوی چین مبارزه می‌کند اما بعد از شیوع کرونا در این کشور به ایران برگشته و پنج ماهی می‌شود که در پارک‌های تهران تمرین می‌کند. ووشوکار تیم ملی، ادامه روند تمرین در پارک‌ها را خسته‌کننده می‌داند و می‌گوید: «این شرایط برای ما که همیشه در کوران مسابقات بین‌المللی بوده‌ایم مطلوب نیست. شرایط به‌گونه‌ای شده که روزی ۲بار از تمرینات‌مان فیلم می‌گیریم و برای رئیس باشگاه چینی ارسال می‌کنیم تا مطمئن شود در آمادگی به‌سر می‌بریم. بازی‌های آسیایی هم به‌دلیل کرونا لغو شد و ما خودمان را برای مسابقات جهانی که سال آینده برگزار خواهد شد آماده می‌کنیم». چند‌ماه قبل بود که سهیلا منصوریان با انتشار فیلمی در صفحه مجازی‌اش خبرساز شد و همین ماجرا پای او را به مراجع انضباطی هم باز کرد. ملی‌پوش ووشو بعد از ممانعت حراست با ورودش به مجموعه ورزشی انقلاب صحبت‌هایی را مطرح کرد که منجر به شایعه مهاجرتش شد اما حالا که به قول معروف آب‌ها از آسیاب افتاده منطقی‌تر در مورد این ماجرا صحبت می‌کند؛ «برخورد حراست مجموعه ورزشی با من که ورزشکار ملی‌پوش هستم توهین‌آمیز بود و به همین دلیل در آن شرایط حرف‌هایی زدم که نباید می‌زدم. من ایرانم را دوست دارم و تا وقتی در میدان ورزش حضور دارم زیرپرچم هیچ کشور دیگری مبارزه نخواهم کرد».





شهربانو بهتر از بروسلی 

مستند «صفر تا سکو» روایتی صحیح و تصویری روشن از زندگی پرفراز و نشیب خواهران منصوریان است که 3 سال قبل به تهیه‌کنندگی مهتاب کرامتی روی پرده سینما رفت و خواهران منصوریان نقش خودشان را در آن بازی کردند. سهیلا منصوریان این مستند را واقعیت زندگی خواهران منصوریان می‌داند و می‌گوید: «مستند صفر تا سکو برای ما یک تجربه جدید و واقعیت زندگی‌مان بود. ما مقابل دوربین زندگی کردیم. وقتی در سینما به تماشای فیلم نشستم تعجب می‌کردم که این سکانس‌ها چه زمانی گرفته شده؛ مثل سکانسی که بعد از حذف در مسابقات جهانی اشک می‌ریختم یا وقتی شهربانو روی سکوی قهرمانی ایستاد. به‌نظرم زیبا‌ترین صحنه‌های زندگی ما سه خواهر در صفر تا سکو به تصویر کشیده شد. اگرچه اکران این مستند برای ما نفع مالی نداشت اما باعث شد بیشتر بین مردم شناخته شویم.» شهربانو منصوریان برای بسیاری از دختران ایرانی یک الگوی تمام عیار است و عجیب نیست که برای خواهرانش شمایل یک اسطوره باشد. سهیلا منصوریان او را تنها الگوی زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید: «الگوی شهربانو، بروسلی بود اما الگوی من خود شهربانو است. او جزو کسانی است که همیشه به من انرژی می‌دهد و جاهایی که خسته و دلسرد می‌شوم شهربانو است که در روزهای سخت دست مرا می‌گیرد.»




خبری در راه است

اگر خواهران منصوریان را یک گروه سه نفره فرض کنیم الهه، خواهر دوم، مغز متفکر این تیم و پای ثابت فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه است. او از سال2015 در لیگ ووشوی چین مبارزه کرده و یکی از نخستین لژیونرهای ووشوی ایران به شمار می‌رود. الهه منصوریان شاهد زنده شیوع ویروس کرونا در چین بوده و بلافاصله بعد از وخیم‌شدن اوضاع به ایران آمده تا تمریناتش را در پارک‌های تهران ادامه بدهد. ملی‌پوش ووشو درباره تفاوت‌های لیگ ووشوی چین که یکی از معتبرترین لیگ‌های دنیاست می‌گوید: «در ایران تلویزیون مدام برنامه‌های معمولی پخش می‌کند اما مسابقات جذاب ووشو پخش نمی‌شود، درحالی‌که همه زنان ووشوکار ایرانی با حجاب اسلامی مبارزه می‌کنند. در چین تمام مسابقات پخش زنده دارد و سالن‌های 12هزار نفری هم مملو از تماشاگر است. بنابراین پخش زنده مسابقات و سالن‌های پر از تماشاگر بزرگ‌ترین تفاوت‌ها را رقم می‌زند. ضمن اینکه مبلغ قراردادها در چین به‌مراتب بیشتر است. در لیگ ووشوی ایران دستمزدها به حدی پایین است که ووشوکاری مثل شهربانو 5سال است که در لیگ داخلی مبارزه نکرد. دستمزد یک مبارزه در لیگ چین با مبلغ قرارداد یک فصل مبارزه در لیگ ایران برابری می‌کند.» خواهران منصوریان روی هم‌رفته بیش از 10بار پرچم ایران را در مسابقات جهانی بالا برده‌اند اما بعید نیست که در آینده‌ای نه‌چندان دور با ووشو خداحافظی کنند. الهه منصوریان هم می‌گوید خبرهای مهمی در راه است؛ «ممکن است شانس‌مان را در یک رشته ورزشی دیگر امتحان کنیم چون هر آنچه می‌خواستیم را در ووشو به‌دست آوردیم؛ از قهرمانی جهان گرفته تا مدال طلای آسیا. دوست داشتم طلای المپیک را برای کشورم بگیرم اما ووشو المپیکی نیست و این ما را آزار می‌دهد. امیدوارم ما سه خواهر بتوانیم در رشته رزمی دیگری که در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد با پرچم ایران و با حجاب اسلامی مبارزه کنیم. تا سال2020 اتفاقات خوبی برای ما ۳ خواهر رقم خواهد خورد و منتظر شنیدن خبرهای خوب باشید».


خواهرانی با اراده قوی 

خواهران منصوریان همه افتخاراتی که می‌تواند نصیب یک ورزشکار ملی شود را لمس کرده‌اند؛ موفقیت‌های بسیاری که برای خیلی‌ها افسانه است و این سه خواهر در واقعیت آنها را در آغوش کشیده‌اند. الهه منصوریان نوشته روی پیراهن ورزشی‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید: «روی این پیراهن به زبان انگلیسی نوشته، من هر چه بخواهم را به‌دست می‌آورم. ما ۳ خواهر هر چه بخواهیم را به‌دست می‌آوریم چون اراده‌ای قوی داریم. وقتی به ما لقب خواهران افسانه‌ای را دادند برای مان لذت‌بخش بود چون برای محقق‌شدن رویاهایمان تلاش کردیم.» سفر به خوزستان و پادرمیانی برای جلب رضایت خانواده مقتول، جدیدترین سکانس از فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه خواهران منصوریان است و الهه منصوریان هم مطابق معمول یکی از بانیان اصلی این ماجرا بوده است. قهرمانان ووشوی جهان چند روز قبل به اتفاق چند نفر از دوستان مشترک‌شان راهی خوزستان شدند تا رضایت خانواده مقتول را بگیرند. الهه منصوریان درباره این سفر پرماجرا می‌گوید: «قبل از ما، بزرگان زیادی برای حل و فصل این ماجرا پادرمیانی کرده بودند اما خانواده مقتول رضایت نمی‌دادند. برای همین این پرونده حدود 19سال باز مانده بود اما خانواده مقتول این بار منت سر ما ۳خواهر گذاشتند و رضایت دادند تا یک انسان نجات پیدا کند و به زندگی برگردد.» قهرمان ووشوی جهان اتفاقاتی از این دست را بهتر از کسب مدال‌های رنگارنگ در میادین بین‌المللی می‌داند؛ «مردم شهرها و روستاهای کوچک، بعد از دیدن ماجرای زندگی ما در برنامه‌ ماه عسل و به‌واسطه مدال‌هایی که طی چند سال اخیر کسب کردیم ما را می‌شناسند و در این مورد خاص هم خانواده مقتول مهمان‌نوازی کردند و بعد از 19سال رضایت دادند. اگر پای جان انسانی در میان باشد ما ۳ خواهر رنج سفر به دورترین شهرهای ایران را به جان می‌خریم».




تولید ماسک‌های هزار‌تومانی 
در نخستین روزهای شیوع کرونا در ایران که مردم برای تهیه ماسک دچار مشکل شده بودند، شهربانو منصوریان که همیشه در کارهای خیر و عام‌المنفعه پیشقدم می‌شود در این مورد دست به‌کار شد و با همکاری یک خیاط برای مردم ماسک مجانی تولید کرد. او ابتدا هزار عدد ماسک را به‌طور رایگان بین اهالی سمیرم توزیع کرد و سری بعدی ماسک‌ها به شهرهای مختلف ارسال شد. قهرمان ووشوی جهان می‌گوید: «وقتی برای تهیه ماسک به داروخانه‌ها رفتم و دست خالی برگشتم به این فکر افتادم که با کمک یک خیاط تهرانی ماسک تولید کنم و در اختیار مردم بگذارم.» بخشی از ماسک‌ها هم با کمک حمید استیلی، فوتبالیست سابق تیم ملی به مناطق محروم ارسال شد و ماسک‌های تولیدشده خیلی زود به بسیاری از شهرهای ایران رسید. شهربانو منصوریان، تولید و توزیع ماسک رایگان را اقدامی برای مقابله با احتکارکنندگان می‌داند؛ «قبل از شیوع کرونا، داروخانه‌ها پر از ماسک بود اما یکباره کمیاب شد و بعد هم قیمت‌ها را بالا بردند. حتی شنیده بودم قیمت ماسک به 40تا 50هزار تومان هم رسیده بود. وقتی با خیاط برای تولید ماسک‌های پارچه‌ای صحبت کردم گفت برای دوخت هر کدام از آنها هزار تومان دستمزد می‌گیرد. در مرحله اول تعدادی از ماسک‌ها را در اختیار کارمندان شهرداری سمیرم قرار دادم که ارباب‌رجوع زیادی دارند و در قدم‌های بعدی بین افراد بی‌بضاعت که توان خرید ماسک را نداشتند توزیع کردیم. استفاده از ماسک تا حدودی از انتقال کرونا جلوگیری می‌کند و از همه مردم می‌خواهم از ماسک استفاده کنند تا هر چه زودتر زنجیره ابتلا به کرونا قطع شود».



قهرمانی با حقوق 900هزار تومانی 

داستان زندگی خواهران منصوریان مثل نقاشی‌های سورئال یا داستان‌هایی با قهرمانان واقعی است. چه‌کسی تصور می‌کرد شهربانو، همان دخترک  12-10ساله اهل سمیرم که شانه به شانه بزرگ‌ترها کشاورزی می‌کرد حالا چنان اعتباری دارد که خیلی‌ها او را ناجی اهالی این شهر می‌دانند. شهربانو منصوریان بیش از هر ورزشکار دیگری نزد مردم شهرش اعتبار دارد و به پشتوانه این اعتبار می‌خواهد وارد عالم سیاست شود؛ «من کارمند شهرداری سمیرم هستم و ماهی 900هزار تومان حقوق می‌گیرم. اگر اهل رشوه‌گرفتن بودم شرایط به کلی فرق می‌کرد. اگر به تهران بیایم و مربیگری کنم ماهی 10میلیون تومان درمـی‌آورم اما اینجا می‌مانم چون به مردم بی‌بضاعت شهر خودم تعهد دارم. همین الان از شورای شهر برای مردم سمیرم بیشتر کار کرده‌ام. برای همین می‌خواهم به مجلس بروم و برای همشهریانم کارهای اساسی انجام بدهم. می‌توانم با راه‌اندازی کارگاه و کارخانه‌های صنعتی کاری کنم که تنها درآمد اهالی سمیرم از راه کشاورزی نباشد». شهربانو منصوریان آن‌قدرسیاستمدار نیست که با فعالیت‌های اجتماعی و خیرخواهانه در پی رأی جمع‌کردن باشد و تا همین الان هم راهش از سیاستمدارها جدا بوده است. او می‌گوید بیشتر به آموزه‌هایش در محیط ورزش تکیه کرده و می‌خواهد تصویر جدیدی از یک قهرمان ملی ورزش به همه نشان بدهد؛ «در شهرداری می‌بینم که برخی می‌آیند و می‌گویند سقف خانه‌مان دارد خراب می‌شود و سیمان بدهید اما راهی به اتاق مسئولان پیدا نمی‌کنند. دیدن این تصاویر دلم را به درد می‌آورد و عزم‌ام را برای کمک به مردم دوچندان می‌کند».

این خبر را به اشتراک بگذارید