• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 15 مرداد 1399
کد مطلب : 106926
+
-

گفت‌وگو با سید ضیا هاشمی از فعالان حوزه در دهه‌های 60 و 70

از دل انقلاب،در چنگ اقتصاد

مخملباف از ابتدا رادیکال و به شدت افراطی بود/ با رفتن زم منتقدان راضی شدند ولی حوزه از دست رفت/ تحریم فیلم‌ها تصمیمی کاملا سیاسی بود

از دل انقلاب،در چنگ اقتصاد

نگار حسینخانی_روزنامه نگار

حوزه هنری تغییر کرده و اکنون که مدیری جوان بر صندلی این میز تکیه داده است خیلی‌ها امیدوارند حوزه به روزهای اوج خود بازگردد. اما این نهاد فرهنگی چه تاریخی را پشت سر گذاشت و وقتی از روزهای اوج و فرود آن صحبت می‌کنیم دقیقا چه تاریخی مدنظرمان است؟ سیدضیاء هاشمی که فعالیت‌های سینمایی خود را در سال1362 از حوزه هنری آغاز کرد، سال‌ها مدیر سینماهای تحت پوشش این نهاد بوده است. این تهیه‌کننده سینما اکنون برای ما از این سال‌های حوزه هنری می‌گوید.

چرا حوزه هنری در دهه60 مقابل وزارت ارشاد جبهه‌گیری می‌کرد؟
من از اعضای حوزه بودم. از ابتدا هم در مقابل وزارت ارشاد و مواضعی که داشت جبهه‌گیری می‌کردیم. بچه‌هایی که در حوزه هنری کار می‌کردند، از دل انقلاب آمده بودند و براساس اعتقادات خود عمل می‌کردند. حوزه هنری قاعدتا با مواضعی که ارشاد اتخاذ می‌کرد به‌دلیل عام‌بودن و گستردگی فعالیت و عملکرد ارشاد، متفاوت بود، به همین دلیل حوزه هنری محکم روی مواضع اعتقادی و مضمونی آثارش می‌ایستاد. اما به لحاظ تکنیک، خیلی ادعایی نداشتیم، زیرا تازه بچه‌ها با زبان سینما آشنا شده بودند. قدم به قدم به لحاظ تکنیک، کارها پیشرفت کرد. از فیلم «توجیه» تا «بایکوت» شاهد تغییرات مؤثری در حوزه تکنیک و تسلط به زبان سینما، در میان فیلمسازان حوزه بودیم. تشخیص یک شورای چندنفره برای مایی که در حوزه فعال بودیم، اعتبار چندانی نداشت، چون به لحاظ فکری و عقیدتی با افرادی که ارشاد برای شوراها درنظر می‌گرفت، تفاوت اساسی داشتیم. افرادی که در حوزه حضور داشتند جزو دلسوزان انقلاب محسوب می‌شدند و طبعا دیدگاه‌ها و نظراتشان یک قدم جلوتر از این شوراها بود، همینطور که هم‌اکنون نیز معتقدیم شورای چندنفره با دیدگاه‌های خاص و حضور مستمر و دائمی برخی افراد همسو با سلایق مدیران، نمی‌تواند درباره آثار سینمایی اظهارنظری جامع داشته باشد، زیرا این افراد نظراتشان شبیه مدیران است و همانطور که شاهدیم در دوره‌های مختلف، سینما شبیه سلایق مدیرانش جلو رفته است. به همین دلیل، با حضور مداوم و انتخاب سلیقه‌ای مدیران، خروجی سینمای ایران در دوره‌های مختلف شباهت زیادی به‌هم دارد. این جبهه‌گیری و مواضع تا زمانی که میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت، به وساطت آمد، ادامه داشت. موسوی با وساطت، ارشاد را موظف کرد که به تولیدات حوزه هنری کاری نداشته باشد و مجوزهای لازم با دیدن آرم حوزه هنری، به آثار تولید‌شده این ارگان ارائه شود که این توافق تا سال 67 پابرجا بود.

 حوزه هنری ابتدا در چه محلی شکل گرفت؟
حوزه هنری در واقع حوزه اندیشه و هنر انقلاب اسلامی بود که وابسته به سازمان تبلیغات نبود. جوانان برومند انقلابی و متعهد با حداقل امکانات و تجهیزات این نهاد را راه‌اندازی کردند. آقایان رخ‌صفت و تهرانی با چند اتاق، باعث جمع‌شدن اهالی هنر که به اندیشه‌های اسلامی اعتقاد داشتند، شدند. تعداد زیادی از هنرمندان تجسمی و گروه‌های نویسنده و شاعر که سرآمد آنها حسینی و قیصر امین‌پور بودند، در آن فعالیت داشتند. نخستین کار حوزه در زمینه موسیقی، «نینوا» با دکلمه سلحشور و صدای حسام‌الدین سراج بود. تئاتر «حصار در حصار» یا «شب آخر» نیز اجرا شد. این مجموعه در همه زمینه‌ها در مکانی کوچک که مجموعا 3 یا 4اتاق در اختیار داشت و مابقی توسط جهاد سازندگی استان تهران آقای همدانی تصرف شده بود، فعال بودند. نخستین فیلم واحد فیلم حوزه هنری، توجیه بود. این کار که نوشته محسن مخملباف بود، توسط منوچهر حقانی‌پرست کارگردانی شد و ابراهیم قاضی‌زاده آن را فیلمبرداری کرد. به مرور حوزه وارد مضامین اجتماعی و بعدها کارهای سیاسی شد. بعد از ساخت چندین فیلم، مردم از آثار، به لحاظ مضمون، استقبال کردند. در آن زمان تنها فیلم مذهبی که خارج از حوزه ساخته شده بود «سفیر» فریبرز صالح بود. ما نیز فیلم‌ها را بعد از اکران در مکان‌های عمومی و سالن‌های نمایش، نشان می‌دادیم.

 نقـــش محسن مخملباف در موضع‌گیری‌های رادیکال حوزه هنری چقدر پررنگ بود؟ 
محسن مخملباف کاملا تندرو و به‌شدت افراطی بود. افراط هم همیشه باعث تفریط می‌شود، به همین دلیل در آن زمان موضع‌گیری تند مخملباف و بعضی افراد دیگر دیده می‌شد. آنها آن‌قدر افراطی بودند که حاضر نبودند با بسیاری در یک لانگ‌شات قرار بگیرند، اما در هنگامه‌ تفریط، درباره مسائلی که می‌دانیم فیلم ساختند. شاید برخوردهای سلیقه‌ای و دور از تفکر بعضی مدیران آن زمان باعث از دست رفتن هنرمندی چون مخملباف شد. افراط بعضی‌ها در مواضع تندشان ناشی از هیجانات انقلاب بود. اما در مخملباف، افراطی خاص‌تر وجود داشت.

 چرا موضع ارشاد و فارابی مقابل حوزه هنری انفعالی بود؟ 
مسئولان ارشاد و فارابی می‌دانستند نسبت به بچه‌های حوزه هنری به لحاظ روحیه انقلابی در سطح پایین‌تری قرار دارند. مسئولانی بر مسند قدرت قرار داشتند که بعضی‌هایشان علقه‌های مذهبی نداشتند و فقط ظاهر مذهبی خوبی داشتند. با این ظاهر هم فقط به ظواهر، یعنی گریم و حجاب افراد توجه داشتند. مسئولان ارشاد و فارابی می‌دانستند حوزه وابسته به جایی نیست که قدرتی از آن حمایت کند و فقط روی اعضایش حساب می‌کند، به همین جهت نمی‌توانستند موضع چندانی بگیرند. البته مسئولان رده بالای وزارتخانه سعی در جذب نیروهای مؤثر حوزه هنری داشتند.

 چرا حوزه همواره شبیه جزیره‌ای خودمختار عمل کرد؛ آن‌قدر که آثارش را به جشنواره‌های ارشاد نمی‌فرستاد؟
در دورانی که نظارت دولت بر تولیدات سینمایی بسیار پررنگ بود و مثلا در زمینه تصویب فیلمنامه سختگیری زیادی اعمال می‌شد، حوزه حکم جزیره‌ای خودمختار را داشت و ظاهرا وزارت ارشاد را خیلی به رسمیت نمی‌شناخت. فیلم‌های حوزه هم تا سال‌ها در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر شرکت نمی‌کردند و به بخش مرور سینمای ایران می‌آمدند. حوزه هنری درواقع حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و به‌دلیل انتخاب کسانی که آثار را در جشنواره قضاوت می‌کردند، ترجیح می‌دادیم فیلم‌ها را به جشنواره ارائه ندهیم، چون با سلایق و روحیه منتخبان آشنا بودیم. تشخیص ما بر این بود که بهتر است در این مسابقه سینما شرکت نکنیم، زیرا فیلم‌های ما با مضامینی دینی ساخته شده بودند و از تکنیک بالایی برخوردار نبودند. اما نگاه برگزارکنندگان جشنواره در حوزه سینما، کاملا جشنواره‌ای و تخصصی بود. متأسفانه این نگاه جشنواره‌پسند و گلخانه‌ای داورها در دوره‌های دیگر جشنواره نیز ادامه و تسری پیدا کرد. بعضی با ریاکاری سعی در کسب اعتبار داشتند که همچنان این روند ادامه دارد. در آن دوره در مقابل حوزه ایستادن فضیلت به شمار می‌آمد.

 گردش به راست حوزه هنری در نیمه دوم دهه 60، به خروج بسیاری از چهره‌های شاخص این جریان منجر شد که مهم‌ترین‌هایشان مخملباف، قیصر امین‌پور، حسن حسینی و... بودند. این اتفاق چقدر حوزه هنری را متحول کرد؟ 
آقای زم به لحاظ سیاسی راست میانه‌رو و نگاهش از نظر سیاسی با جماعت راست همراه‌تر بود. اما به‌لحاظ هنری فردی انعطاف‌پذیر بود، چون با هنرمند‌جماعت کار کرده بود. در یک مقطع زمانی آقای زم برای اینکه بتواند امکانات مادی به حوزه تزریق کند تفکرات اقتصادی را بر حوزه حاکم کرد. در این زمان تعدادی از هنرمندان متعهد از حوزه بیرون رفتند و در کیهان شروع به فعالیت کردند و رفتار واپسگرایانه‌ای در حوزه اتفاق افتاد. حوزه گرایش‌اش به سمت کلان؛ سینما و سینماداری رفت. فیلم‌های «آدم‌برفی» و «دیدار» را ساخت که متأسفانه به‌دلیل سیاست‌های حوزه و توجه به اقتصاد، این آثار توقیف شدند. آن زمان حوزه از مسیری که برای آن طراحی شده بود خارج شد و در کارهای اقتصادی همچون فوتبال، واردات سیگار، چاه نفت و... سرمایه‌گذاری کلان کرد؛ کارهایی که در ‌شأن و منزلت حوزه نبود. درنتیجه دوستان حوزه که هنرمندان نازنین و خوبی هم هستند، اعتراضات شدیدی علیه آقای زم صورت دادند و همین باعث شد که زم از حوزه برود. به عقیده من مدیریت طولانی در کار فرهنگی بسیار خوب و مؤثر است. اگر خطا و اشتباهی در حوزه مدیریت صورت می‌گیرد دستگاه‌های نظارتی باید به‌جای آنکه مدیر کارکشته‌ای را که سال‌ها در سمتی فرهنگی قرار داشته حذف کنند، اصلاح کنند.

چرا می‌گویند دهه70 ، دهه تحول حوزه است؟ 
از دهه70، سیاست‌های حوزه هنری تغییرات گسترده‌ای کرد. درست زمانی که وزارت ارشاد در اختیار جریان راست سنتی قرار گرفت، حوزه فیلم‌هایی چون آدم‌برفی و دیدار را ساخت که هر دو توقیف شدند. به‌نظر می‌رسد زم در آن سال‌ها، در حوزه فرهنگ، همان مسیری را طی می‌کرد که دولت هاشمی برای عبور از دهه60 و رسیدن به توسعه و سازندگی طی می‌کرد.

چه اتفاقاتی باعث شد زم برود؟
فیلم‌هایی که آقای زم تولید کرد با برخورد سیاسی و جناحی مواجه شد. ضرغامی بارها در مصاحبه‌هایش، به‌عنوان اشتباه خود، برای توقیف این آثار یاد کرده است. در زمان مدیریت ضرغامی و لاریجانی این آثار توقیف شدند و ناکارآمدی و مشکل مدیریتی زم نبود. فقط با این آثار برخورد سیاسی شد. البته در همان مقطع فیلم‌هایی ساخته شد که از جریان حوزه هنری و تفکرات آن دور بودند. این آثار در مشارکت حوزه هنری با بخش خصوصی و تنها برای بازگشت سرمایه و جریان اقتصادی تولید شدند. زم تلاش کرد با هر نگاهی در سینما کار کند و مواضع قبلی حوزه هنری را کنار گذشت و وارد سینمای حرفه‌ای و تجاری شد. همین عوامل باعث شد زم در آن مقطع زمین بخورد.

بعد از رفتن زم چه اتفاقی برای حوزه افتاد؟
با رفتن زم از حوزه هنری که سال‌های طولانی بر مسند ریاست حضور داشت، این نهاد توانست منتقدانش را تا حدودی راضی کند. اما ظاهرا آنچه از دست رفت، رونق، جذابیت و همه آن چیزی بود که به‌عنوان موفقیت می‌شناسیم.

 حوزه هنری که در دهه60 فیلم‌های پرتماشاگر «بایکوت»، «گذرگاه» و «هراس» را ‌ساخت و در دهه70 با« آدم‌برفی» و «مرد عوضی» نبض گیشه را در دست داشت، یکباره مخاطبانش را از دست داد. چرا؟
نگاهی که باعث زمین‌خوردن زم شد، همان نگاه اولیه حوزه بود. ورود به جریان تند اقتصاد که پیش‌تر گفتم، بعد از تولید آثار سینمایی بدنه که تجاری بودند، باعث حذف زم شد. نگاه اولیه حوزه که نگاهی مذهبی و دینی بود بر مسند قدرت نشست و با شرایط روز جامعه آداپته نشد. آنها نمی‌توانستند جامعه هنری را با نگاه دهه60 مدیریت کنند. به همین دلیل حوزه هنری دوباره افول کرد. پس از آن دیگر شاهد نگاه سیستماتیک در حوزه هنری نبودیم. اگر دیدگاه مذهبی را با توجه به گرایش جوان امروز مطابقت می‌دادیم، امروز شاهد تولیدات مؤثری در این حوزه می‌بودیم، نه اینکه حوزه هنری فیلمی تولید کند که توسط خودش توقیف شود. این برای من قابل درک نیست.

چرا به‌تدریج فیلمسازان شاخص از همکاری با حوزه هنری امتناع کردند؟ یا فقط زمانی سراغ حوزه آمدند که در بخش خصوصی امکان ساخت فیلم مورد نظرشان را نداشتند؟
حوزه در یک زمان کاملا سیاسی عمل کرد. دولت تغییراتی کرد و بخشی از چهره‌های مؤثر خانه سینما از این فرصت استفاده کردند و به حوزه هنری آمدند. حوزه تصور کرد توان جذب این چهره‌ها را دارد، غافل از اینکه این آدم‌ها فقط در جایی قرار می‌گیرند که منافع مالی‌شان ایجاب کند. با حضور این هنرمندان در حوزه، جنجال و دعوا بیشتر شد. با تغییر دولت، این هنرمندان به سمت ارشاد رفتند و نه‌تنها با ساخت فیلم‌هایشان به نفع دیدگاه حوزه هنری عمل نکردند، بلکه پول‌های حوزه هنری چون خروجی مناسبی نداشت حیف و میل شد.

داستان تقابل حوزه با دولت‌های مختلف، داستانی تکراری است. این اتفاق در دولت دوم احمدی‌نژاد اوج گرفت و به تحریم اکران ‌چند فیلم در سینماهای حوزه هنری انجامید. تحریم فیلم‌ها تا چه اندازه تصمیمی سیاسی بود؟ 
تحریم فیلم‌ها توسط حوزه هنری، تصمیمی 100درصد سیاسی بود. جماعتی که منافع خود را در گرو دعواهای سیاسی می‌دیدند، کاسه داغ‌تر از آش شدند و با انگ تولید فیلم‌های خیانت با مضامین ضد‌خانواده، حوزه هنری را ترغیب به پخش‌نکردن فیلم‌های سینمایی در سالن‌های نمایش در اختیار این نهاد کردند. این افراد که می‌خواستند زهر خود را به دولت وقت بچشانند، کاملا با ترفند آشوبگری سیاسی این فضا را ایجاد و از طریق فرهنگ، اهداف سیاسی‌شان را دنبال کردند.

حوزه هنری در بخش تولیدات سینمایی چند سالی است کم کار شده. آخرین محصول حوزه هم فیلم «دیدن این فیلم جرم است» بود که توقیف شد. روندی را که حوزه در این سال‌ها طی کرده چگونه ارزیابی می‌کنید؟
متأسفم که بگویم حوزه هنری هیچ روند مشخصی را دنبال نکرد. هیچ برنامه‌ریزی مشخص و مدونی برای این نهاد تدوین نشد. تنها کار این دستگاه عریض و طویل تشکیل شورایی است که فیلم‌های موجود را می‌بیند و برای اکران آنها در سینماهایش تصمیم می‌گیرد. این کار اصلا جزو وظایف حوزه هنری نبود. این نهاد از وظایف اصلی خود که بسط و گسترش اندیشه اسلامی و تزریق آن به هنر بود، دور شد. دیگر هیچ تولید مؤثری را در آن در زمینه‌های مختلف هنری اعم از سینمایی، تجسمی، شعر، موسیقی، تئاتر، ادبیات و... شاهد نیستیم. متأسفانه کاخ‌نشینی مدیران آن، همه دیدگاه‌های اعتقادی این نهاد را تغییر داده. ساختمان‌های عجیب و غریب حوزه هنری باعث شده تا این نهاد از تفکر اولیه فاصله بگیرد. حوزه هنری زمانی مؤثر بود که مدیران آن بر کف اتاق‌ها، روی موکت، بدون هیچ تجملاتی، شبانه‌روز، با اعتقاد تلاش می‌کردند. هم‌اکنون مدیران با پول کلان هم توان کار در ساختمان‌های مجهز را ندارند.

این خبر را به اشتراک بگذارید