• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 13 مرداد 1399
کد مطلب : 106627
+
-

سیمیتقو در چهریق

همکاری‌های سیمیتقو با عثمانی و ترکیه جدید

سیمیتقو در چهریق

حجت یحیی‌پور   

اسماعیل‌آقا که به لفظ عامیانه«سیمیتقو» نامیده می‌شد، پس از مرگ برادرش در سال1284 خورشیدی به ریاست ایل شکاک رسید. سیمیتقو با بهره بردن از رشادت، جنگاوری و وفاداری مردان ایلش رؤیاهای جاه‌طلبانه‌ای را در سر می‌پروراند و در این راستا از همکاری با هیچ دولت بیگانه‌ای فروگذار نکرد. در کارنامه سیمیتقو سابقه همکاری با کشورهای روسیه، آمریکا، انگلستان و عثمانی به چشم می‌خورد. احمد کسروی در کتاب «تاریخ هجده‌ساله آذربایجان» در مورد مشوقان سیمیتقو که او را به شورش و عصیان ترغیب کردند، ضمن اشاره به نقش آمریکایی‌ها، می‌نویسد: «... چون عثمانیان از آذربایجان می‌رفتند، یک‌دسته از سپاهیان و توپچیان آنان که به‌ چندصد تن می‌رسیدند به کشور خود نرفتند و با تفنگ‌ها و توپ‌های خود آهنگ چهریق (قلعه‌ای واقع در سلماس) کردند و زیردستی سیمگو را پذیرفتند. این پیشامد دلیری او را چندبرابر گردانید...». سربازان و افسران ترک علاوه بر آنکه تجهیزات و دانش نظامی در اختیار سیمیتقو قرار داده بودند، خود نیز دوشادوش سیمیتقو به غارتگری و کشتار در آذربایجان می‌پرداختند. در پاییز 1298 خورشیدی منطقه «لکستان» در میان خوی و سلماس همه‌روزه مورد تاخت و تاز افراد سیمیتقو قرار داشت. روز جمعه 27 آذر‌ماه، سیمیتقو در راس 4000تفنگدار و 80توپچی عثمانی روستای قره‌قشلاق در لکستان را به محاصره درآورد. جنگ شدیدی بین یاغیان و مردم محلی آغاز شد. شبانه توپچی‌های عثمانی دیوار قلعه را شکافتند، افراد سیمیتقو وارد قلعه شدند و بنای کشتار و غارت و تجاوز گذاشتند. 2هزار نفر کشته شدند و آنها که زنده ماندند از مرد و زن و کودک و پیر، در سرمای کشنده پای پیاده به سمت شرفخانه حرکت کردند. در این راهپیمایی سخت و طولانی نیز حدود 500نفر از مردم بی‌گناه از سرما جان خود را از دست دادند. پس از این جنایت فجیع بود که سردار انتصار، فرمانده نظامی آذربایجان، مصمم به سرکوب اشرار شد و به این منظور در زمستان سال1298 خورشیدی سپاه قدرتمندی را سازماندهی کرد. جنگ میان قوای دولتی و سیمیتقو بیش از یک‌ماه به طول انجامید و ضربات جبران‌ناپذیری به سیمیتقو وارد آمد. درست زمانی که همه منتظر پایان کار سیمیتقو و پیروزی نهایی قوای دولتی بودند با فشارهای دولت انگلیس، سیمیتقو مورد بخشش قرار گرفت و عملیات نظامی متوقف شد. پیمان صلحی میان قوای دولتی و سیمیتقو منعقد شد یکی از شروط پیمان این بود که سیمیتقو «نظامیان عثمانی را از دور خود براند». با عهدشکنی سیمیتقو و عمل نکردن به هیچ‌یک از مفاد پیمان صلح، بار دیگر نواحی غربی آذربایجان آماج حملات شرورانه او  قرار گرفت. طی سال1299 سیمیتقو قوای خود را بازسازی و تجهیز کرد و بار دیگر شهرها را مورد تاخت‌وتاز خود قرار داد. ارومیه به اشغال سیمیتقو درآمد و گستره جنایات سیمیتقو از شمال تا نزدیکی خوی و از جنوب تا مهاباد افزایش یافت. پس از جنایت فجیع دیگری که سیمیتقو در مهاباد مرتکب شد و حدود 400ژاندارم به اسارت درآمده را به مسلسل بست، بار دیگر قوای دولتی تصمیم به سرکوب سیمیتقو گرفت.
سرکوب نظامی سیمیتقو، بدون قطع حمایت تشکیلات مصطفی کمال‌پاشا در ترکیه از او، امکان‌پذیر نبود. به این منظور هیأتی به سرپرستی ممتازالدوله به ترکیه اعزام و تفاهمی در این زمینه حاصل شد. در این زمان سرتیپ جهانبانی به فرماندهی نیروهای شمال‌غرب کشور منصوب و مأمور سرکوب اشرار و برقراری نظم در آذربایجان‌غربی شد. او به سرعت لشگر عظیمی فراهم کرد و برای سرکوب سیمیتقو به‌راه افتاد. روز 4مرداد1301خورشیدی نیروهای دولتی با تمام قوا و با هماهنگی کامل، حمله را آغاز کردند. شورشیان که توپخانه سنگینی با چند افسر ترک و گروهی از توپچی‌های عثمانی دراختیار داشتند، با از جان‌گذشتگی جنگیدند. بعد از 24ساعت نبرد جانفرسا، افراد سیمیتقو شکست خوردند و عقب‌نشینی کردند. 2روز بعد سلماس آزاد شد و نیروهای دولتی بی‌درنگ راه چهریق (مقر فرماندهی سیمیتقو) را درپیش گرفتند. روز 20مرداد 1301 چهریق فتح شد و سیمیتقو به همراه نزدیکان خود با گنجینه‌های ارزشمندی که طی سال‌ها و به زور قتل و شکنجه از مردم ارومیه و سلماس غارت کرده بود، به خاک ترکیه گریخت. دولت ترکیه به‌دنبال توافق حاصل‌شده با ایران از سیمیتقو استقبال نکرد و از این‌رو سیمیتقو و افرادش به سمت عراق که در آن ایام تحت سلطه انگلیس بود حرکت کردند. مدتی بعد دولت ترکیه تلاش‌هایی برای جذب سیمیتقو انجام داد. این تلاش‌ها تا سال1303 خورشیدی ادامه داشت. در آن هنگام دولت ایران با این هدف که سیمیتقو را در داخل ایران تحت کنترل داشته باشد به او تامین داد و به این ترتیب سیمیتقو به ایران بازگشت، اما اندکی بعد دوباره اقدام به شورش کرد. در سال 1305خورشیدی با طرح اختلافات مرزی میان ایران و ترکیه، سیمیتقو بار دیگر وارد کارزار شد و در مهرماه آن سال به سلماس هجوم برد. سیمیتقو به‌دنبال شکست از نیروهای دولتی به سمت ترکیه گریخت و از آنجا بار دیگر به عراق مراجعت کرد. کوتاهی واحدهای مرزی ترکیه در جلوگیری از افراد سیمیتقو برای مدتی به تنش‌های مرزی و سیاسی ایران و ترکیه دامن زد.
با افزایش همکاری‌های مرزی و سیاسی میان ایران و ترکیه و افزایش ثبات و امنیت در ایران، عرصه بر سیمیتقو تنگ شد. او در سال1309 خورشیدی خواهان صلح با دولت ایران و بازگشت به کشور شد. سیمیتقو که به عهدشکنی معروف بود، دیگر مورد اعتماد قرار نگرفت و سرانجام در تاریخ 4مرداد 1309 در جریان گفت‌وگوهای صلح در اشنویه، مورد اصابت گلوله نظامیان ایران قرار گرفت و به هلاکت رسید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :