• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
پنج شنبه 9 مرداد 1399
کد مطلب : 106285
+
-

با استادان علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری درباره روزنامه همشهری

نقد عمر شیرین

نقد عمر شیرین


الناز عباسیان

28 سال از انتشار نخستین شماره از روزنامه همشهری گذشته و حالا این روزنامه، به شماره 8 هزار خود رسیده است. در همه این سال‌ها روزنامه‌نگاران پرشماری در روزهای پرفراز و نشیب همشهری با آن همراه شده‌اند و در صفحات آن قلم زده‌اند. در هشت هزارمین شماره همشهری، از استادان علوم ارتباطات، روزنامه‌نگاری و رسانه خواسته‌ایم درباره همشهری بنویسند.









آغاز دیگر
حسن نمک‌دوست تهرانی

پایان خوش چیست؟ آغاز در سطحی بالاتر.
نشانه‌ها می‌گویند رسانه‌های جریان اصلی در ایران، همگی، ازجمله همشهری، به پایان یک خط رسیده‌اند؛ به قول بعضی «به انتهای یک کوچه بن‌بست». بی‌راه هم نیست. رسانه به مخاطب زنده است و امروز شمار قابل توجهی از مخاطبان، خبر و نظر را در رسانه‌های جریان اصلی نمی‌جویند و پی نمی‌گیرند. مهم‌تر و بجاتر اینکه هر مخاطبی خود یک پا رسانه شده است و آنچه در ذهن و دل دارد به آسانی منتشر می‌کند و با دیگران به اشتراک می‌گذارد. وقتی مخاطب آنچه را که خواست اوست می‌تواند بدون محدودیت بخواند، ببیند و بگوید چه نیازی به رسانه‌های گرفتار در هزارتوی ملاحظات و محدودیت‌ها و ناتوان از بیان واقعیت‌ها. همه قصه این نیست. فناوری، مرزی میان رسانه‌ها باقی نگذاشته است. دنیای روزنامه و مطبوعات، بی‌حضور صدا، تصویر، تولید بر خط و شبکه‌ای همان‌قدر بی‌معناست که تولید رسانه‌ای بی‌حضور و مشارکت فعالانه مخاطب. خواست جامعه از رسانه‌ها هم به‌مراتب بیشتر از گذشته است. تولید و انتشار خبر و نظر، هر قدر هم دقیق، دیگر تکافوی وظیفه را نمی‌کند، باید آستین بالا زد و در حل مسائل جامعه مشارکت فعالانه داشت. واقعیت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما، اما سنخیتی با این روندها و فرایندها ندارند. سنخیت که چه عرض کنم؛ یکسره ناسازگارند. چاره چیست؟ روزنامه‌نگاری حرفه دست‌ روی‌ دست گذاشتن نیست. مهم‌تر اینکه همشهری در 8 هزارمین شماره خود نمی‌تواند و نباید بی‌حرکت و بی‌اراده در انتهای کوچه بن‌بست مرگ را به‌نظاره بنشیند. همشهری هنوز این بخت را دارد که آرزو کند و مهم‌تر و خوشبختانه اینکه هنوز می‌تواند در جهت تحقق رؤیای قدیمی خود، اینکه صدای شهر و شهروندان باشد، گام‌هایی واقعی در راه‌های تازه بردارد. ناملایمات و موانع، درونی و بیرونی، در این راه فراوانند و بیش از آن آشنا که نیاز به گفتن باشد. هر چه هست، اما پایان خوش همشهری در گرو همین است: خداحافظی با گذشته و آغاز راهی تازه در سطحی بالاتر! 



محمد سلطانی‌فر
همشهری و لزوم ورود به تکنولوژی‌های جدید ارتباطی


ضمن تبریک به مناسبت انتشار 8‌ هزارمین شماره از روزنامه وزین همشهری، باید به این نکته اشاره کنم که این روزنامه در دوره‌های مختلف، فراز و نشیب‌های متعددی به‌ خود دیده است و همانند همه رسانه‌های ما، به ‌دلیل تغییرات مدیریتی در شهرداری، تحولاتی شامل حال روزنامه هم شده است. همشهری نخستین روزنامه تمام‌رنگی کشور بود و شاید در آن زمان، کسی فکر نمی‌کرد این روزنامه بتواند 8 هزار شماره دوام بیاورد. آن موقع تکنولوژی‌های چاپ رنگی بسیار ضعیف بود. شجاعت شهردار وقت، آقای کرباسچی، در راه‌اندازی همشهری در نوع خود بی‌سابقه بود و طبیعی بود که همشهری هم مانند بعضی روزنامه‌ها، دستخوش برخوردهای رقابت‌گونه یا حسادت‌گونه شود. همشهری برای نخستین‌بار توانست حجم بالایی از آگهی‌ها را در صفحات اصلی و بخش نیازمندی‌های خود منتشر کند و بیش از 70درصد درآمد آگهی‌ها در مطبوعات را به ‌خود اختصاص دهد. تیراژ روزنامه هم در دوره‌ای به اعداد بی‌سابقه رسید و یادم هست که همشهری خیلی زود در کیوسک‌ها نایاب می‌شد. به‌خصوص اینکه با توجه به حجم بالای آگهی، روزنامه با قیمت پشت جلد پایینی عرضه می‌شد. اگر بخواهم درباره نقاط ضعف همشهری بگویم، باید به ورود روزنامه به حوزه سیاسی اشاره کنم، همشهری با آمدن شهرداران سیاسی دستخوش فراز و نشیب‌های متعدد و آلوده‌بازی‌های جناحی شد. این روزنامه تعداد زیادی کارمند را در فضای روزنامه‌نگاری جذب کرد که می‌توانست نکته مثبتی باشد اما بعدها انباشت نیرو به مشکلات این رسانه دامن زد. با این حال با وجود همه مشکلاتی که روزنامه‌ها دارند و اقبال عمومی‌ای که ندارند، رسیدن همشهری به شماره 8 هزار را باید به فال نیک گرفت. همشهری دارای پتانسیل‌هایی قوی است که اگر بتواند آنها را در فضای تکنولوژی جدید ارتباطی به ‌کار بگیرد، می‌تواند از شرایط دشوار مطبوعات در این زمانه سربلند بیرون بیاید.




فرار از مرداب شدن با ایجاد تحولات درونی
حسن خجسته


اوایل دهه 70، من برنامه‌ساز صبحگاهی بودم. همان روزها همشهری به‌عنوان نخستین روزنامه با قطع متفاوت و به شکل تمام‌رنگی منتشر شد. این فرصت بزرگی برای من به ‌عنوان یک برنامه‌ساز بود، هر روز همشهری را با خودم سر صحنه می‌بردم و اخبار و اطلاعات تازه را برای مردم می‌خواندم. شاید الان با این سطح از دسترسی عمومی به اطلاعات، این موضوع مهم به ‌نظر نرسد، اما آن روزها شرایط متفاوت بود. مردم برای باخبر شدن از اتفاقات باید حتما روزنامه می‌خریدند و همشهری، اطلاعاتی متفاوت در حوزه عمومی منتشر می‌کرد. این روزنامه در دوره‌ای، پرتیراژترین روزنامه کشوری بود و نیازمندی‌ها را در تصرف مطلق داشت. سبک جدید انتشار باعث شد خیلی زود بتواند آگهی‌ها را جذب کند و روزنامه‌های دیگر نمی‌توانستند در این زمینه با همشهری رقابت کنند. ضمن اینکه همشهری نخستین روزنامه‌ای بود که مطالبی در حوزه سبک زندگی و موضوعات عمومی منتشر می‌کرد، در روزنامه‌های دیگر این جنبه سیاسی بود که پررنگ‌تر از بقیه موضوعات بود. همیشه درباره پرداختن همشهری به موضوعات عمومی بحث بود و بعد از آن، روزنامه‌های دیگر هم وارد این حوزه شدند. همه سازمان‌ها و البته روزنامه‌ها، تولد و دوران رشد و اوجی را تجربه می‌کنند و بعد وارد دوره حضیض و سقوط می‌شوند و حتی ممکن است به نابودی برسند. به ‌نظر می‌رسد همشهری هم باید با ایجاد تحولاتی، خود را با محیط فعلی متعادل کند. 




علی‌اکبر قاضی‌زاده
حرفی در هشت‌هزارمین شماره همشهری


 این بخت را داشتم که از دور و نزدیک شاهد تولد همشهری باشم. اول، مجله بود، همشهری. به این نتیجه رسیدند که با توجه به گسترده شدن زمینه‌های امور شهری و شهروندی، شهرداری نیاز به روزنامه‌ای برای پرداختن به درون‌مایه‌های چنین جستارهایی دارد.  شاهد تولد روزنامه‌های بسیاری در این دهه‌ها بوده‌ام. هیچ‌یک اما چنین اندیشیده و قوی نتوانسته‌اند روی دکه بیایند. چند نوآوری مهم داشت: اندازه کوچک که روزنامه را بتوان همه جا (تاکسی، اتوبوس یا هنگام پیاده‌روی) خواند، تمام رنگی بودن و در نتیجه توجه به عکس، طرح و ارائه‌ها، دوری از درگیری‌های فرساینده سیاسی و عبوس. به علاوه بهره‌گیری از نیروهای توانمند در همه مهارت‌های روزنامه: از خبرنگار و نویسنده تا عکاس و صفحه‌آرا. حتی برای نخستین بار، پیش از انتشار، کار دریافت آگهی، به‌عنوان پشتوانه اصلی انتشار و پخش و توزیع روزنامه، به‌طور جدی مطالعه شد.  می‌خواهم از آوردن نام‌ها در این متن پرهیز کنم؛ به دلایلی. ناگزیرم اما به یاد می‌آورم که در حدود 19 سال، گروه گروه خبرنگاران و روزنامه‌نگاران کاربلد و شایسته در سرویس‌ها، گروه‌ها و تخصص‌های گوناگون در این روزنامه دانسته‌ها و مهارت‌های خود را به داوری خوانندگان گذاشته‌اند. صدها و شاید چند هزار جوان نوآمد، در این کانون کار آموختند و حاصل آموختن‌ها را در میدان رسانه‌های سرزمینی به‌کار گرفته‌اند.  مثل دیگر رسانه‌ها، کارآمدترین رسانه چاپی کشور، روزهای شاد و غمگین فراوانی دیده است. پنهان نکنیم اما که این 2سال که گذشت، به یقین دشوارترین و محزون‌ترین دوران زندگی حرفه‌ای همشهری بوده است؛ همشهری و روزنامه‌های دیگر. هشت‌هزارمین شماره همشهری را اول به آنان که چراغ روزنامه را همچنان روشن نگه داشته‌اند و سپس به تمامی کسانی که در این دو دهه در همشهری، به هر شکل و با هر مهارتی تلاش کرده‌اند، شادباش می‌گویم. جمله‌ای را که روز وداع با همشهری گفته‌ام، تکرار می‌کنم: چشم دیدن حال امروز همشهری را ندارم.




چالش‌ها و فرصت‌های نخستین روزنامه رنگی ایران از ظهور تا امروز
علی گرانمایه‌پور 


تولد همشهری به‌عنوان نخستین روزنامه رنگی ایران نویدبخش ظهور سبک جدیدی از روزنامه‌نگاری ایرانی بود. فارغ از جناح‌هایی که بنیانگذار این ساختار رسانه‌ای بودند، استراتژیست‌های اولیه سعی کردند برای موفقیت در بازار رقابت مطبوعاتی در دهه‌‌70، از بهترین خبرنگاران و روزنامه‌نگاران فعال یا بازنشسته مطبوعاتی کشور استفاده کنند. روزنامه از تولد تا امروز 3دوره پر مخاطره را پشت سرگذاشته که لازم می‌دانم خوانندگان از آن آگاه باشند.  دوره اول تولد روزنامه همشهری از ابتدای دهه70 تا اوایل دهه80، مصادف بود با عصر شکوفایی و نفوذ بر خوانندگان مطبوعات. ازجمله دستاوردهای مطبوعاتی این دوره عبارت بود از: راه‌اندازی همشهری محله - ویژه‌نامه‌های مخصوص کودکان و سازمان آگهی‌های همشهری... . دوره دوم از دهه80 تا 90، مصادف بود با ظهور رقبای رنگی ازجمله ایران و جام‌جم که سعی کردند علاوه بر پیشی‌گرفتن در تیراژ، سهم آگهی‌های این روزنامه را نیز به‌دست آورند. در دهه دوم، سازمان آگهی‌های روزنامه نقش مهمی در درآمد‌زایی و تامین منابع مالی پایدار برای تجهیز زیرساخت‌ها ازجمله راه‌اندازی چاپخانه همشهری داشت. مدیران روزنامه سعی کردند در موضوع معیشتی نسبت به تامین مسکن روزنامه‌نگاران در پروژه‌های مختلف، راه‌اندازی نسخه آنلاین روزنامه و توسعه و تقویت ویژه‌نامه همشهری محله و بسیاری امور دیگر تلاش کنند. دوره سوم از اوایل دهه90 تا به امروز را شامل می‌شود. این دوره به‌نظر نگارنده پرچالش‌ترین دوره این روزنامه است، زیرا علاوه بر ادامه روند موفقیت، مدیران روزنامه تصمیم‌گیری‌های پرهزینه‌ای را نیز داشتند، از جمله توسعه ویژه‌نامه‌ها و خرید امتیاز نشریات زنجیره‌ای،  بازنشستگی و خروج روزنامه‌نگاران باسابقه روزنامه، توسعه پیام‌رسان‌های موبایلی و شبکه اجتماعی، ریزش مخاطبان رسانه‌های چاپی، بروز مشکل کاغذ و گرانی هزینه‌های چاپ، سبب شد تا این روزنامه مانند سایر مطبوعات، علاوه برکاهش تیراژ انگیزه‌های نوآوری و پیشرفت را نیز از دست بدهد و در این دوره نیز تغییرات مدیریتی پیاپی در روزنامه، تغییر در دولت‌ها و موضوعاتی از این قبیل، بر چالش‌های این روزنامه افزود. از موفقیت‌های این دوره، شکل‌گیری مرکز مطالعات همشهری، توسعه همشهری آنلاین، تغییر در محل و ساختمان روزنامه و... بود. بی‌توجهی به تغییرات فضای رسانه‌ای کشور و ظهور شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های موبایلی خبری و ازجمله تقویت شهروند‌خبرنگاری در جامعه ایرانی سبب خواهد شد تا در آینده از روزنامه همشهری و افتخارات آن همچون سایر مطبوعات قدیمی، نام و نشانی بیشتر نماند. توقع این بود که با تاسیس مرکز تحقیقات همشهری به‌عنوان بازوی فکری و توسعه سایت همشهری آنلاین به‌عنوان بازوی خبری مجازی روزنامه، شاهد نوآوری‌های فراوانی باشیم، اما به‌نظر می‌رسد که این روزنامه نیازمند تفکرات مدیریتی نوینی باشد. البته با انتخاب و انتصاب سردبیر جدید روزنامه که از نیروهای قدیمی و باسابقه همشهری است، امیدواریم تغییرات خوبی را نظاره‌گر باشیم.



رودخانه و نان، نمک و عشق
فریدون صدیقی


رسانه‌ها، مثل بنگاه‌های اقتصادی، قدرت واستمرار خود را از جزئیات، خلاقیت، برنامه، اهداف و نواندیشی و تازه‌خواهی می‌گیرند و این‌همه، البته تمام موضوع نیست. موضوع بزرگ‌تر مخاطب‌یابی و مخاطب‌سازی‌ است. چون اساسا سرچشمه قدرت رسانه‌ها مخاطبان هستند؛ به‌عبارت دیگر رسانه بدون مخاطب وجود ندارد حتی اگر سال‌های متمادی سابقه چاپ داشته باشد یا نقطه‌ای بی‌اثر از فضای مجازی را اشغال کرده باشد. اکنون پرسش این است آیا رسانه (و اینجا همشهری) همچنان توانایی‌های پیشین خود را دارد؟ یا بخش قابل‌توجهی از مخاطبانش را از دست داده است چون نیاز‌های کنونی مخاطبان را نمی‌شناسد؟ یا می‌شناسد اما امکان پرداختن به آن نیاز‌ها از او سلب شده است؟ می‌تواند هر دوی اینها باشد ! اما نویسنده بر این باور است که عامل دوم نقش عمده‌تری در رنجوری رسانه دارد. می‌دانیم نیازهای نو‌به‌نوی مخاطب، زاییده دگرگونی‌های اجتماعی است و دگرگونی‌ها بی‌تردید در آغاز، ناسازگاری‌ها و مطالبات تازه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایجاد می‌کند که رسالت رسانه واکاوی این نیازها برحسب مخاطب هدف است. بر این باورم رسانه‌های ما به‌دلایل گفته شده از این وظیفه بازمانده‌اند و چنین است که همشهری به مثابه رودخانه‌ای عظیم جویبارهایش یعنی طیف وسیعی از مخاطبان را از دست داده است! البته با اندکی ناامیدی، امیدوارم امکان بازسازی و بازیابی دوباره آن فراهم آید؛ روزنامه‌ای که با انتشارش خالق نگاه و نظر تازه‌ای در فضای بسته روزنامه‌های سیاه و سفید شد. اکنون و حالا همکاران ارجمند من خوب می‌دانند در روزگار سوداگر بدون نان و نمک (مخاطب و درآمد) عشق وجود نخواهد داشت آن هم در روزگاری که مدیاهای نوین ارتباطی با ظرفیتی ناباورانه عرصه را هر روز بر کاغذنویس‌ها تنگ‌تر می‌کنند. آرزو می‌کنم برای شماره ٨٨٠٠ همشهری یادداشت بنویسم همکاران عزیزتر از بهار من!




بالندگی رسانه در سایه فرهیختگی جامعه
سید ضیاء هاشمی


 روزنامه پرافتخار همشهری دوران پرباری را در طول بیش از دو دهه گذشته طی کرده است. این روزنامه که در آغاز راه با اتخاذ رویکردی بدیع و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، شروعی طوفانی داشت و توانست به‌سرعت جایگاه خود را در طراز اول روزنامه‌نگاری ایران تثبیت کند، در فراز و نشیب‌های بعدی هم با وجود مواجهه با چالش‌هایی که به دلایل گوناگون ازجمله تحولات سیاسی و مدیریتی در شهرداری تهران، با آن مواجه شد، هیچ‌گاه کمر خم نکرد و تا امروز به حیات و فعالیت مستمر و پرشور خود ادامه داده و اینک هشت‌هزارمین شماره خود را به خوانندگان عرضه می‌کند.  تولد همشهری و رشد سریع آن در عرصه رسانه‌ای ایران‌زمین نشانگر ظرفیت ویژه جامعه ایران و شهر تهران در عرصه اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای است. تولد و بالندگی فوق‌العاده همشهری در آغاز راه، نشان‌دهنده زمینه مناسب و ظرفیت ویژه مخاطبان ایرانی برای شکل‌گیری و تعالی رسانه‌های جدید بوده و هست. اگر چنین بستر اجتماعی مناسبی وجود نداشت روزنامه‌ همشهری نمی‌توانست با چنان سرعتی به رشد و نمو خود ادامه دهد؛ اگرچه تنوع محصولات و ابتکارات حرفه‌ای و خلاقانه دست‌اندرکاران این روزنامه و نشریات وابسته، نقش ممتازی در بهره‌گیری شایسته از زمینه مناسب موجود داشته است. در زمان آغاز به ‌کار همشهری در دهه 70، جمعیت روزنامه‌خوان و رسانه‌دوست ایرانی که مخاطبان روز‌افزون بالفعل و بالقوه آن را تشکیل می‌دادند، میلیون‌ها نفر را شامل می‌شد که در انتظار تولید محتوا و محصولی بودند که نیاز و عطش آنان را نسبت به مباحث و مطالب مفید و جذاب ژورنالیستی تامین کند و البته هنر مدیران و نویسندگان و تولیدکنندگان روزنامه هم در این بود که اعتماد و علاقه آنان را جلب کنند و بر توفیقات روزنامه بیفزایند. و امروز هم که سال‌ها از آن دوران می‌گذرد، هم بر تعداد آن جمعیت افزوده شده و هم میل و علاقه به خبرخوانی و مصرف رسانه افزایش یافته است، ولی به‌ دلیل رشد فناوری و تنوع بی‌سابقه و تاریخی پلتفرم‌های رسانه‌ای، رقبای جدیدی برای روزنامه‌ها ظهور کرده‌اند. البته این مسئله واقعیتی است جهانی که به یک جامعه و یک کشور اختصاص ندارد. در کشور ما نیز با رشد جمعیت نخبه و تحصیل‌کرده و نیز تراکم و تعدد رویدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی در سطح ملی و جهانی، زمینه توسعه بیش از پیش رسانه‌ها فراهم شده است، ولی بی‌گمان بهره‌گیری شایسته از شرایط جدید کماکان مستلزم بروز خلاقیت، شهامت و شجاعتی است که بتواند با ارائه ابتکارات و نوآوری‌های لازم و مفید باز هم به جلب اعتماد و علاقه نخبگان و عموم مخاطبان بپردازد. در این صورت و تنها در این صورت است که سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه در کنار سرمایه‌های اقتصادی رشد و تعالی خواهند یافت و حرکت کشور در مسیر توسعه و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هموارتر خواهد شد. در شرایط کنونی هم بدون شک می‌توان شاهد تکرار تجربیات موفق رسانه‌ای مثل تولد همشهری بود، مشروط به آنکه با اتکا به فرهیختگی جامعه، زمینه اجتماعی مناسب با خلاقیت و نوآوری و همچنین حمایت و پشتیبانی لازم همراه شود. در آن صورت می‌توان امیدوار بود که جایگاه و نقش‌آفرینی رسانه‌های ایرانی در سطح منطقه‌ای و جهانی به موقعیت مطلوب نزدیک شوند و تراز جدیدی از دستاوردها و توفیقات رسانه‌ای ارائه دهند. برای روزنامه پرافتخار همشهری و همکاران ارجمند و زحمتکش آن آرزوی توفیق و سربلندی دارم و صمیمانه آرزو می‌کنم که شاهد انتشارهزاره‌های پربار بعدی و نقش‌آفرینی فزاینده آن در سطح ملی و فراملی باشیم. انشاءالله.



برون‌رفت از بحران
عباس عبدی


تولد روزنامه همشهری یک اتفاق مهم و خوشایند در عرصه مطبوعات ایران بود و با ویژگی‌های مهمی که داشت آن را به‌سرعت به جایگاه خاصی ارتقا داد. قطع، رنگی بودن، غیرسیاسی بودن و گرافیک چشم‌نواز، ویژگی‌های اصلی این روزنامه بود. وابستگی همشهری به شهرداری نیز اثرات خاص خود را داشت. اول اینکه دست روزنامه برای سرمایه‌گذاری باز بود. دوم اینکه توانست در شکل و محتوا نوآوری کند. سوم آنکه اتکای آن به حمایت‌های سیاسی شهرداری، حاشیه امن ایجاد می‌کرد. چهارم اینکه جایگاه شهرداری، بر افزایش تقاضای روزنامه اثر گذاشته بود، به‌ویژه که می‌توانست با قیمت نازل‌تری فروخته شود. این نقاط قوت، بدون ما‌با‌ازا نبود. همشهری از یک سو مجبور بود ملاحظات فراوانی را درنظر بگیرد. به همین علت پس از 50 شماره، مدیریت آن تغییر و روزنامه را از یک نهاد حرفه‌ای دور کرد. از سوی دیگر با تغییرات شهرداری تهران، همشهری نیز تابع ملاحظات مدیریت‌ها شد. این تغییرات کم‌کم آن حس اولیه روزنامه‌نگاری را از شاغلان در روزنامه سلب می‌کرد. از سوی دیگر قدرتمند شدن وجه بنگاه‌د‌اری و مالی و آگهی‌های آن موجب شد که وجه ژورنالیسم آن در مرکز توجه قرار نگیرد. به‌علاوه خصوصی‌نبودن روزنامه باعث شد که در مرحله انتقال آگهی‌های چاپی به دیجیتال، به موقع عمل نکند و بازار آگهی‌ها را از دست بدهد و در نهایت نقطه قوت روزنامه که قوت مالی آن بود، به ضعف تبدیل شد و ضربه‌پذیری همشهری را از روزنامه‌های کم‌خرج بیشتر کرد. روزنامه‌ای که می‌رفت به سرآغاز یک تحول رسانه‌ای در ایران تبدیل شود، کم‌کم به حاشیه رفته است.اینکه همشهری چه کاری می‌تواند یا باید انجام دهد، نیازمند مراجعه به مطالعات انجام شده است. ولی همشهری تا هنگامی که بحران هویت، نیروی انسانی و بحران‌های سازمانی و مالی خود را حل نکند، از این وضعیت خارج نخواهد شد.



بازگشت به روزهای پیشرو بودن
اکبر نصراللهی


همشهری روزنامه‌ای است که در ابتدای تاسیس، خلاقیت و نوآوری داشت، همین خلاقیت‌ها باعث شد نسبت به روزنامه‌های دیگر یک سر‌و‌گردن بالاتر باشد و خود را رسانه‌ای پیشرو نشان دهد. همشهری نخستین روزنامه رنگی بود که در قطع جدید منتشر شد؛ همان قطعی که بعد از آن تا امروز، بیشتر روزنامه‌ها با آن قطع منتشر شده‌اند. ضمن اینکه همشهری در سوژه‌یابی، سراغ موضوعاتی رفت که تازگی داشتند. سرویس‌های شهری و محیط‌زیست در شرایطی در همشهری راه‌اندازی شد که پیش از آن، روزنامه‌ها به شکل حاشیه‌ای و کمرنگ به این موضوعات می‌پرداختند. نمی‌خواهم بگویم همشهری محتوای خود را سیاست‌زدایی کرد، اما تلاش کرد در شرایطی که مردم 8سال دفاع‌مقدس را پشت سر گذاشته بودند، سراغ موضوعات موردعلاقه آنها و سوژه‌های دور از تنش و سیاست برود. در بخش آگهی‌ها هم، همشهری رویکرد و راهبردی متناسب با تغییرات خود اتخاذ‌کرد، به همین دلیل صاحبان کسب‌و‌کار از انتشار آگهی‌های خود در این رسانه استقبال کردند. این نخستین بار بود که روزنامه‌ای تصمیم هوشمندانه‌ای برای رونق اقتصاد رسانه گرفت. حضور افراد حرفه‌ای و باانگیزه هم به کمک همشهری آمد. اگر همشهری همان چشم‌انداز اولیه تاسیس را حفظ می‌کرد، با تغییر آرایش رسانه‌ای از سال1960و بروز پدیده ارتباط جمعی، نمی‌توانست رضایت مخاطبان خود را جلب کند. تغییر سبد مصرف رسانه‌ای مخاطب، تنوع رقبای رسانه‌ای و تغییر الگوی تولید و مصرف در رسانه‌ها، لزوم ایجاد تحول و بازنگری در همشهری را بیش از قبل نمایان کرد. 





 

این خبر را به اشتراک بگذارید