• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
چهار شنبه 8 مرداد 1399
کد مطلب : 106170
+
-

تبعید مدرس از زبان بهار

    احسان بهرام غفاری 

انتخابات دور هفتم برگزار شده بود و مدرس در نطقی آتشین، دست بردن در انتخابات را محکوم کرده بود. او حتی یک رای هم نیاورده بود و مشخص بود که نتیجه انتخابات توسط دولت وقت، دست‌کاری شده است. رضاشاه که سعی در آرام کردن اوضاع داشت، ماموری فرستاد و گفت که به‌عنوان نماینده یکی از شهرستان‌ها مشغول به‌کار شود اما مدرس به تندی پاسخ او را داد و گفت: «مجلسی که به فرمان تو بخواهم نماینده‌اش شوم را باید لجن گرفت». این پاسخ رضاشاه را برآشفت، پس دستور دستگیری و تبعید او را داد. 16مهرماه، سرتیپ درگاهی که رئیس نظمیه تهران بود به‌همراه تعدادی از ماموران به خانه مدرس یورش برده و علاوه بر ضرب و جرح فرزندان او و زندانی کردن آنها، مدرس را در حالی‌که نه عمامه بر سر داشت و نه عبا، بر دوش گرفته با ضرب و شتم فراوان و بدون این که بگذارد کفش به پای خود نماید، از خانه بیرون می‌برد. به گفته فرزندان و شاهدان او، قلب شیخ از ضربه پوتین درگاهی آسیب دیده بود و در تمام طول کوچه و داخل ماشین شهربانی، از شدت درد به‌خود می‌پیچید. همان شب مدرس ابتدا به دامغان و سپس به مشهد و خواف تبعید شد و 9سال به همین وضعیت ماند تا عاقبت در کاشمر، دستور قتل او صادر و شهید شد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید