• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
سه شنبه 7 مرداد 1399
کد مطلب : 106065
+
-

حافظِ اسرارِ روشنفکران

کافه‌ نادری فقط یک کافه نبود

گزارش ویژه
حافظِ اسرارِ روشنفکران


کافه نادری شباهتی با دیگر کافه‌های تهران ندارد. تفاوت عمده‌اش را آدم‌هایش رقم زدند، نه کافه و هتل بودنش. بخش شرقی پلِ حافظ در خیابان نادری (جمهوری)، شاهد و ناظر بسیاری از دیدارها و اتفاق‌های تاریخ معاصر ایران بود. سال۱۳۰۶ یک مهاجر ارمنی کافه نادری را دایر کرد. خاچیک مادیکیانس به بنیانگذار مشهورترین پاتوق روشنفکری ایران تبدیل شد. 
مکانی که در دهه‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ شاعران، نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران برجسته‌ای چون صادق هدایت، جلال آل‌احمد، صادق چوبک، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، عمران صلاحی، فرهاد مهراد، سیمین دانشور، نیما یوشیج، احمد فردید، احمدرضا احمدی، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، احمد شاملو، آیدین آغداشلو، خسرو گلسرخی، بزرگ علوی، مجتبی مینوی، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و... را در خود دید و شهرت و اعتبارش در دل تهرانِ امروز را وام‌دار همین نام‌های بزرگ است. این‌ افراد ادامه‌‌دهنده سنت کافه‌نشینی آغاز شده از قرن نوزدهم بودند. کافه نادری نیز محلی بود برای خواندن شعر و داستان، بحث و نقد و گفت‌وگوهای تند یا مرکزی برای جمع کردن مریدان و فضایی برای بحث‌های سیاسی و ادبی و ....
در میان این نام‌ها، سنت کافه‌نشینی در ایران بیشتر از همه با نام هدایت شناخته می‌شود. به گفته جهانگیر هدایت (برادرزاده‌ صادق هدایت) او به همراه مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی، گروهی را به نام گروه «ربعه» تشکیل داده بودند که عصرها پس از فراغت از کار در یکی از کافه‌های معروف تهران گرد هم می‌آمدند. جهانگیر هدایت، در مورد عادت کافه‌نشینی هدایت می‌گوید: «در اروپا سنت پذیرایی در خانه چندان مرسوم نیست درحالی‌که در ایران پذیرایی در خانه بسیار باب بوده و هست. از سوی دیگر جوانانی که بضاعت پذیرایی در خانه را نداشتند، برای دیدارهای دوستانه یا کاری، کافه‌ای را انتخاب می‌کردند و در آن‌جا جمع می‌شدند و هر کسی، دُنگ یا سهم خودش را نیز می‌داد. با بازگشت هدایت به ایران، وی در اتاقی در خانه پدری سکونت کرد. پدر ایشان، مرحوم اعتضادالملک از اعیان بسیار جدی و فاخر بود و بنابراین هدایت، مطلقا نمی‌توانست دوستانش را آن‌‌جا دعوت و از آنان پذیرایی کند. چنین بود که همان روش فرانسوی را در ایران هم پیاده کرد. پیش از هدایت جریان جدی کافه‌نشینی، روشنفکرانه نبود».
در زمان ورود به کافه نادری نوشته‌ای نظر شما را جلب می‌کند: «غذاهای فرنگی مانند بیف استروگانف و بیفتک و همچنین کافه‌گلاسه، شاتو بریان، بستنی‌های فرنگی، قهوه ترک و فرانسه، برای نخستین‌بار در این کافه به ایرانیان عرضه شد». 
کافه نادری 2 سالن دارد که روی هم رفته حدود ۱۵۰نفر ظرفیت دارد؛ اولی برای قهوه و چای و دومی برای غذا. حیاطی دارد که مخصوص مراسم رقص و معاشرت تهرانی‌های فرنگی‌دوست بود که سه دهه از بسته شدن درهایش می‌گذرد. با وجود فضای قدیمی و روزآمد نشده، کافه نادری اما همچنان مشتریان ثابتش را دارد؛ کسانی که شاید خود را در تهرانِ قدیم  تجسم می‌کنند و سفری در زمان. کافه نادری هنوز هم همان حال و هوای گذشته را حفظ کرده، کاغذدیواری‌ها و چراغ‌های قدیمی، صندلی‌های چوبی لهستانی، لیوان‌های لب‌پر، بشقاب‌های شکسته همه و همه حکایت از این موضوع دارند. حتی دکور، رومیزی‌ها، قاشق و چنگال‌ها و ظروف غذاخوری نیز همان قدیمی‌هاست. حیاط بزرگ و پر از دار و درخت این کافه با حوض فیروزه‌ای در وسط، زمانی رستوران تابستانی بوده و سن قدیمی موجود در آن، هنوز خاطرات اجرای خواننده‌های مطرح آن روزها را تداعی می‌کند.
این کافه بارها و بارها در داستان‌ها و فیلم‌ها و نمایش‌ها مرور شده است. از نمایش «ترانه‌های قدیمی»، ساخته محمد رحمانیان تا سریال «شهرزاد» و رمان «کافه نادری» نوشته رضا قیصریه.
به دلایل نامشخص کافه نادری در دهه۱۳۵۰ طعمه حریق شد اما به ‌دلیل جایگاهی که در آن زمان پیدا کرده بود، مجددا به شکلی مدرن بازسازی شد و تا به امروز فعال است. اما کافه نادری امروز در مقابل کافه نادری دهه۴۰، یک شوخی یا محلی برای نوستالژی‌بازی‌های پاتوق‌نشین‌های شهر تهران بیشتر نیست. ساختمان کافه نادری و هتل نادری سال۱۳۸۲ به شماره ثبت۱۰۴۴۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.







این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :