• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 6 مرداد 1399
کد مطلب : 105986
+
-

وضعیت متناقض بهار ​​​​​​​

تلاش ملک‌الشعرا برای ایستادن در میان سنت و تجدد

وضعیت متناقض بهار ​​​​​​​

مرتضی کاردر 

در دعوای سنت‌گرایان و تجددخواهان، محمدتقی بهار نماینده سنت‌گرایان است. مجادله‌های قلمی او و تقی رفعت در مجله انجمن ادبی دانشکده از بهترین نوشته‌هایی است که دیدگاه‌های دو طرف دعوای سنت و تجدد ادبی را نشان می‌دهد.
بهار می‌خواهد از قالب‌های سنتی شعر محافظت کند. او یکی از آخرین نمادهای سنت شعری ایران است و در کارنامه‌اش شعرهای ماندگار کم ندارد. آخرین شخصیتی که لقب ملک‌الشعرا را یدک می‌کشد و این لقب در تاریخ با نام او پیونده خورده است.
در عین حال بهار، در سال‌های آغازین عمومیت مظاهر تجدد، می‌کوشد تا اتفاق‌های تازه دنیای امروز را در قالب‌های سنتی و به سبک و سیاق شعرهای گذشته به شعر تبدیل کند. این دسته شعرهای او چندان خوشایند از کار درنمی‌آید، حتی امروز که می‌خوانیم شاید قدری مضحک به‌نظر برسد.
محمدتقی بهار کارنامه پربرگ و باری دارد از شعر و پژوهش و تصحیح و... . او مؤلف کتاب ارجمند و دوران‌ساز «سبک‌شناسی» است. جایگاه او در تاریخ ادبیات ایران بسیار بلند است.
اما از نظر سیاسی بهار شخصیتی است که بارها به مجلس راه پیدا می‌کند و بارها دستگیری و تبعید و توقیف روزنامه (نوبهار) را از سر می‌گذراند. فرقی نمی‌کند چه سلسله‌ای حاکم باشد، انگار همواره باید سایه تهدیدی بر سر او باشد. از سال‌های پس از مشروطه تا سال‌های حکومت پهلوی دوم، چندبار سیاست را کنار می‌گذارد و دوباره به سیاست برمی‌گردد. وضعیت بهار وضعیت متناقض شاعری است که هم می‌خواهد از طریق شعر مبارزه کند و هم احتمالاً نمی‌خواهد دیگر شاعر شهید راه آزادی باشد.
و اما بعد، رضاخان در سال۱۳۰۵ تاجگذاری می‌کند. محمدتقی بهار در مجلس سلام شعری به سبک قصیده‌های درباری می‌سراید و چیزهایی از جنس تاریخ‌سازی برای پادشاه تازه‌ای که باوری بدین اغراق‌ها و درکی از تاریخ‌سازی‌ها و خاندان‌هایی که بهار از ایشان نام می‌برد، ندارد. با این همه، بهار می‌کوشد در سطرهایی از قصیده لحن ناصح مشفق به‌خود بگیرد و توصیه‌هایی از سر همدلی و دلسوزی خطاب به شاه سلسله تازه بگوید. سراینده چهارخطابه کیست؟ نماینده مجلس و مخالف یکی‌دو سال پیش سردار سپه و جمهوری رضاخانی و از حامیان استیضاح او که حالا قصیده تاجگذاری را سروده است! 
آیا بهار از ترس جان تن به سازش می‌دهد و شرایط موجود را می‌پذیرد؟ یا می‌خواهد در سایه امنیتی که از طریق همراهی با قدرت حاکم برای او فراهم می‌شود به پژوهش‌های ادبی خود بپردازد؟ اگر ادبیات انتخاب بهار پس از چند سال فعالیت سیاسی است چرا در سال‌های بعد دوباره به قدرت و فعالیت‌های سیاسی برمی‌گردد؟ وضعیت محمدتقی بهار، مثل چند تن دیگر از رجال و روشنفکران دوره قاجار و پهلوی، آکنده از این تناقض‌هاست.
محمدتقی بهار در ۱۳۰۵ چهارخطابه را در قالب کتابی منتشر می‌کند. کتاب یکی از آخرین نمونه‌های سروده‌های درباری است و شاعر آخرین بازمانده شاعرانی است که بخشی از سنت ادبی ایران را نمایندگی می‌کند. اما اتفاقی در شرف وقوع است و شعر دیگر نمی‌خواهد درباری باشد.
سخن درباره بهار به‌عنوان شخصیتی چندوجهی و تأثیرگذار در تاریخ ادبیات ایران بسیار است. سال آینده نیز به‌دلیلی دیگر سال محمدتقی بهار است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :