• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
سه شنبه 31 تیر 1399
کد مطلب : 105397
+
-

درباره «امیرخان امیراعلم» که در مرداد 1302، «جمعیت شیر و خورشید سرخ» را برپا کرد

کارِ کارستان

کارِ کارستان


حمیدرضا محمدی 

هم رجل سیاسی بود و به وکالت و وزارت رسید و هم مستحدثاتی را بنا نهاد و طبابت شد پیشه اصلی و رسمی زندگی‌اش. مناصب سیاسی‌اش مهم نیست. اینکه چند دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرد و تا نایب‌رئیسی هم پیش رفت یا در کدام کابینه‌ها وزیر فواید عامه و بعدها وزیر بهداری یا معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه بود چندان مهم نیست. اینکه پدرش دیپلمات بود یا یکی از دخترانش، پزشک مخصوص فرح دیبا بود و یا غلامرضا پهلوی، دامادش بود، چه اهمیت دارد. یا اصلا خودش پزشک مخصوص آخرین شاه قاجار و مؤسس دودمان پهلوی بود را چه‌کسی یادش مانده است. دانشگاه تهران کجا خاطرش مانده که او یک‌سالی رئیس دانشکده طب بود یا فرانسوی‌ها کجا نوشته‌اند که او نشان درجه یک این کشور را دریافت کرده است.
مهم آن است که بهداری ارتش را او تاسیس کرد. مهم آن است که دو بیمارستان احداث کرد؛ مریضخانه نظامیه احمدیه و مریضخانه نسوان، که دومی، پس از مرگش، به‎نام خودش نامگذاری شد. و از همه مهم‌تر، ایجاد «جمعیت شیر و خورشید سرخ» مدیون مساعی اوست. او به امور عام‌المنفعه می‌اندیشید. می‌خواست وقتی جنگ شد، قحطی و بیماری آمد یا بلایای طبیعی گریبان گرفت، جایی باشد که کمک کند، حواسش به مردم باشد و جایگاه و پایگاه جهانی داشته و بتواند کمک‌های خیریه از اقصی عالم را به سمت ایران جلب و جذب کند. جمعیت اگرچه در مرداد 1302رسما تشکیل شد اما او 3‌ماه قبل که زمین تربت‌حیدریه لرزید، هرچه در توان داشت مصروف آن کرد. اگرچه بعدها نقش محوری او در این تشکیلات، به‌مراتب کم‌رنگ‌تر شد اما چه باک. «امیرخان امیراعلم» آن رد پایی که می‌باید را، در تاریخ معاصر ایران علی‌الخصوص پیشینه فعالیت‌های انسان‌دوستانه برجای گذاشت. اینها را همه می‌دانند. اینهاست که نام نیک باقی ‌می‌گذارد  وگرنه آن سرای زرنگار را چه سود. تاریخ است که روایت و قضاوت خواهد کرد اگر تنها و تنها همان یک کار را کرده هم بود، چه کارِ کارستانی بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :