• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
جمعه 27 تیر 1399
کد مطلب : 105167
+
-

روابط سیاسی ایران و افغانستان در چه مرحله‌ای قرار گرفته است؟

تحولات درونی افغانستان به ضرر ایران پیش رفته است

گفت‌وگو با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان

تحولات درونی افغانستان به ضرر ایران پیش رفته است


لیلا شریف ـ روزنامه‌نگار

دو همسایه با اشتراکات فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی، این روزها با حواشی گوناگونی دست به گریبان شده‌اند. حوادثی حول‌محور مهاجران غیرقانونی موجب شد تا یک زخم قدیمی سر باز کند؛ از یک سو ایران زبان به شکوه در مورد این مهاجران غیرقانونی گشود و از طرف دیگر برخی از مردم افغان برای نشان دادن اعتراض خود در برابر سفارت ایران در کابل تجمع کردند. اما مهاجران غیرقانونی تنها مسئله ایران و افغانستان نیست. آنطور که پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به روزنامه همشهری می‌گوید، باید قاچاق مواد‌مخدر و همچنین نحوه تعامل ایران با گروه‌های افغانستان را به‌عنوان چالش‌های پیش‌روی این دو کشور نام برد. این کارشناس مسائل افغانستان معتقد است که صلح در افغانستان به نفع ایران است و بر همین اساس ایران تلاش می‌کند تا طالبان و دولت افغانستان را به سمت مصالحه ملی دعوت کند.




در‌ ماه اخیر بعد از انتشار خبری مبنی بر به رودخانه انداختن مهاجران افغان از سوی نیروهای مرزی ایران و همچنین آتش گرفتن خودروی مهاجران افغان در یزد به‌دلیل شلیک نیروهای انتظامی، حاشیه‌هایی ایجاد شد و روابط ایران و افغانستان تا حدودی تیره شد، تا جایی که در نهایت سرپرست وزارت خارجه افغانستان به ایران سفر کرد و در جریان رایزنی با آقای ظریف بیانیه‌ای 15ماده‌ای را منتشر کردند. بخشی از این بیانیه مربوط به مهاجران بود و اینگونه در مسیر حل اختلافات پیش آمده گام برداشتند. به‌نظر شما چه اتفاقاتی منجر شد که در این برهه از زمان، به شکل زنجیره‌وار شاهد انتشار اخبار و وقوع اتفاقاتی در راستای ایجاد مشکل در روابط میان این دو کشور باشیم؟
در مورد رابطه ایران و افغانستان باید 2مسئله عوامل نزدیکی و عوامل تنش‌آفرین میان ایران و افغانستان را درنظر گرفت. این دو کشور از نظر فرهنگی و مذهبی وجوه اشتراک زیادی دارند، بنابراین آن بخش تعیین‌کننده مناسبات در یک بستر تاریخی قرار دارد اما در کنار این اشتراکات یک بحث دیگر هم وجود دارد، مناسبات فعلی ایران و افغانستان تحت‌تأثیر موضوعات مختلفی قرار‌‌می‌گیرد، یکی از این موضوعات بحث مهاجران است. واقعیت این است که فقر و فلاکت، افغانستان را به نقطه‌ای رسانده است که مردم افغان میان مرگ و زندگی قرار‌گرفته‌اند و باید انتخاب کنند که در آن شرایط بمانند یا مهاجرت کنند. مهاجرت نیز از طریق کشورهای همسایه انجام می‌شود. در واقع باید بدانیم که مردم این کشور مجبور به مهاجرت هستند اما این اجبار در ایران درک نشده است. نیروهای مرزی ما وظیفه دارند که در مقابل مهاجرت غیرقانونی ایستادگی کنند اما این را هم باید بدانند که آنها با افرادی روبه‌رو هستند که حتی اگر 10درصد شانس ورود به خاک ایران را داشته باشد، ریسک می‌کنند تا از این طریق خود و خانواده‌شان را نجات دهند. در این میان نباید فراموش کرد که دست‌هایی در کار هستند که از این اتفاقات برای بر هم زدن ارتباط ایران و افغانستان سوءاستفاده کنند.
بحث مهاجرت که بحث جدیدی نیست و این دو کشور سال‌هاست که با این موضوع درگیر هستند، در این بازه زمانی چه اتفاقی رخ داد که نحوه برخورد نیروهای مرزی با مهاجران غیرقانونی به یک تنش جدی میان دو کشور تبدیل شد و حتی معترضان افغان دست به تجمع در مقابل سفارت ایران در کابل و دیگر شهرهای جهان زدند؟
متأسفانه مسئولان ایرانی از همان روز اول بنا را بر انکار ماجرای هریرود گذاشتند اما سندی نشان ندادند که دلیل تکذیب چیست، در مقابل هم مسئولان کشور افغانستان به سراغ خانواده‌هایی رفتند که یکی از اعضای خانواده‌شان در این اتفاق کشته شده بود و تلاش کردند با تکیه بر اسناد حرف بزنند. این واکنش‌ها وقتی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها منتشر شد، افکار عمومی را نسبت به این مسئله حساس کرد.  آن تظاهراتی که انجام شد بدون شک دست‌های پشت پرده داشت و رسانه‌های غربی که با ایران زاویه دارند از این مسئله سوءاسستفاده کردند.در این میان حتی آن هیأتی که برای بررسی موضوع تشکیل شد راه به جایی نبرد؛ چرا که ایران و افغانستان هر کدام بر مواضع خود تأکید کردند.
برخی این تحلیل را دارند که دامن زدن به این اختلافات با تکیه بر حوادث اخیر، در راستای پروژه ایران‌هراسی است. از نظر شما این تحلیل تا چه حد نزدیک به واقعیت است؟
این تحلیل در جناح‌هایی از قدرت وجود دارد ولی حقیقت تنها محدود به این نیست؛ چرا که نباید فراموش کرد که رفتار ما با مهاجران قابل‌قبول نیست. بالاخره یک اتفاقی بوده است که برخی از آن سوءاستفاده کردند و اگر خطایی رخ نداده بود، هیچ‌کس توان ایجاد چنین حاشیه‌هایی را نداشت.
به جز موضوع مهاجران، چه موضوعی بر روابط ایران و افغانستان اثر‌گذار است؟
مسئله قاچاق مواد مخدر نیز موجب ایجاد تنش میان دو کشور شده است. این یک واقعیت است که قاچاقچیان افغان و ایرانی با هم متحد هستند و درآمد قاچاق مواد‌مخدر آنقدر بالاست که کار به رشوه دادن و کشتن نیروهای نظامی مقابله‌کننده با قاچاقچیان نیز کشیده شده است. قاچاق مواد‌مخدر با سایر ناامنی‌های منطقه گره خورده است.
از نظرسیاسی و با روی کار آمدن دولت جدید، سطح روابط این دو کشور به چه سمت و سویی رفته است؟
دولت حاکم در افغانستان آن نگاه مثبتی که زمان کرزی به ایران وجود داشت را ندارند و هم‌اکنون نیروهای عبدالله و اشرف غنی نگاهشان به ایران متفاوت است. نیروهایی که طرفدار ایران بودند به‌تدریج تضعیف شدند و نیروهایی که با ایران زاویه دارند، قدرت را به‌دست گرفته‌اند. در واقع باید گفت که تحولات درونی افغانستان نیز به ضرر ایران تمام‌شده است و ما هم نتوانستیم ارتباط‌های سابق خود را حفظ کنیم. واقعیت این است که قبلا نزدیک‌ترین نیروها به ایران هزاره‌های شیعه مذهب بودند که الان هزاره‌ها بیشترین زاویه را با ایران پیدا کرده‌اند.
با توجه به ساختار دولت و تنش‌هایی که میان ایران و افغانستان در حوزه مهاجران و مواد‌مخدر وجود دارد، ما باید چه انتظاری از آینده رابطه این دو کشور داشته باشیم؟
بستگی به این دارد که تحولات افغانستان به طرف تنش یا صلح حرکت کند. اگر طالبان و دولت مرکزی افغانستان به تفاهم برسند و نیروهای آمریکایی از افغانستان خارج شوند یا حداقل تعدادشان کاهش پیدا کند، زمینه برای تقویت نگاه تمدنی و فرهنگی در رابطه با ایران و افغانستان مهیا می‌شود و این اتفاق می‌تواند رابطه ایران و افغانستان را به یک روال عادی و رو به توسعه حرکت دهد. اگر نگاه تمدنی و فرهنگی تضعیف شود و آن نگاه سیاسی که ایران را عامل مداخله در افغانستان می‌داند، تقویت شود، در آن صورت آینده مناسبات ایران و افغانستان خیلی مطلوب نخواهد بود و تنش‌ها همچنان ادامه خواهند داشت.
شما به بحث طالبان اشاره کردید. گمان می‌کنید که حضور ایران در موضوع مذاکره با طالبان تا چه حد در مسیر دستیابی افغانستان به صلح مؤثر بوده است؟
صلح در افغانستان به نفع ایران است و در این هیچ تردیدی نیست و بنابراین سیاست ایران تشویق طرفین به سمت مصالحه ملی است ولی واقعیتی وجود دارد که مسئولان ایرانی به درستی تحلیل نکرده‌اند و آن نکته این است که طالبان یک گروه ایدئولوژیک و تحت‌تأثیر عربستان سعودی است. نباید فراموش کنیم که این بحث وجود دارد که طالبان در مرحله اول شریک قدرت می‌شود و قرار است کل شرق و جنوب را در اختیار بگیرد و بر اساس این افغانستان به شکل فدرالی اداره خواهد شد.
به‌نظرم ایران باید مسائل را به شکل واقع‌بینانه بررسی کند و بگوید که اگر طالبان به مسند قدرت بنشیند، آیا نزدیک ایران باقی می‌ماند و یا تحت‌تأثیر رقابت‌های ایران و عربستان قرار‌می‌گیرد.
تردید نکنید که اگر طالبان به قدرت برسد، مناسباتش را با عربستان‌سعودی گسترش می‌دهد نه ایران. بنابراین به‌نظرم بهترین سیاست این است که ایران سیاست متوازنی میان تمام گروه‌های قومی و مذهبی ایجاد کند، به‌گونه‌ای که با هیچ‌کدام از این جریان‌ها زاویه نداشته باشد و در مقابل تعامل تنگاتنگی برقرار نکند که موجب نگرانی سایر گروه‌ها شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید