• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
پنج شنبه 26 تیر 1399
کد مطلب : 105030
+
-

تهران، شریعتی؛ درمانگاه سینا اطهر

روایت
تهران، شریعتی؛ درمانگاه سینا اطهر

سعید عباسپور- داستان‌نویس و پزشک

زن لیوان پر از دوغ را به طرف مرد دراز می‌کند.
مرد دست زن را می‌گیرد. لیوان دوغ در دست زن لب‌پر می‌زند.
زن به دو طرف سفره نگاه می‌کند. به 2 کودک 6 ، 7 ساله که پشت به سفره به خواب رفته‌اند. نوزادی که نباید بیش از 5 ، 6 ماه داشته باشد در آغوش زن تکان می‌خورد.
مرد لیوان را از دست زن می‌گیرد، می‌گذارد کنار بشقاب.
زن کنترل را برمی‌دارد و صدای تلویزیون را زیاد می‌کند.
«با تأکید بر اجرای مر قانون افزود: براساس گزارشات واصله 3 متهم اصلی این اختلاس بزرگ متواری بوده و در یک کشور بیگانه ساکن هستند که به گفته‌... .»
مرد تکه بزرگی از نان سنگگ می‌کند. رویش سبزی می‌گذارد. بعد نیم‌سیخ کباب کوبیده و 2تکه پیاز. لقمه را که چندان راحت در دستش جا نمی‌گیرد به دهان می‌برد.
همه جور آدمی پیدا می‌شود. «براساس گزارش خبرنگار ما هنگامی که انفجار هولناک درمانگاه سینا رخ می‌دهد هموطن دستفروش زحمتکشی که در مقابل بیمارستان بساط پهن کرده بوده، بساطش را رها می‌کند و دلاورانه به کمک همنوعان خود که در آتش می‌سوخته‌اند، می‌شتابد. این دستفروش فداکار وقتی برمی‌گردد با تعجب فراوان می‌بیند تمام داروندارش به تاراج رفته. خوشبختانه پلیس آگاهی با بررسی دوربین‌های بانک و مغازه‌های مجاور موفق به شناسایی این سارق متواری شده است.»
 مرد به سرفه می‌افتد. لقمه را پرت می‌کند توی سفره. لیوان دوغ را برمی‌دارد و سر می‌کشد.
زن بهت زده به مرد نگاه می‌کند.
مرد پچ‌‌پچ‌وارمی‌گوید. زنگ بزن جواد‌تان همین حالا وسایل اصلاحش را بردارد بیاید اینجا.
می‌خواهم مو، ریش، سبیل همه را از ته بزنم. چند روزی باید بروم جایی. یک چیز دیگر، ببین اگر کلاه‌گیس هم دارد، یکی، دو تا با خودش بیاورد.
بیست و چهارم تیر‌ماه هزار و سیصد و نود و نه خورشیدی.

این خبر را به اشتراک بگذارید