• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 25 تیر 1399
کد مطلب : 104906
+
-

کرونا برای شما معضل جدیدی است

حوزه نشر قبل از کرونا به قرنطینه رفته بود

علیرضا بهرامی _مدیر انتشارات آرادمان
 حوزه نشر کتاب، پیش از شیوع جهان‌برانداز ویروس کرونا، به قرنطینه رفته بود. مردم مگر قبلا چقدر کتاب می‌خریدند که حالا در دوره بیماری فراگیر کووید-19خریدشان کاهش یافته باشد؟ اصلا مگر قبل‌ترها چقدر اهل مطالعه بودند؟! این «قبلا» و قبل‌ترها هر کدام، دارای معنایی مجزا هستند. قبل‌ترها در اینجا، ماضی بعید است و قبلا، گذشته ساده.
با ماضی بعید و قبل‌ترها در این مجال و مقال، خیلی کاری نداریم که بحثش همان‌قدر که مفصل است، دیگر تکراری هم شده و تکرار هم معمولا آزاردهنده است. اما واقعیت برای شما جالب و تامل‌برانگیز شاید این باشد که عرصه‌ نشر کتاب، حدود یک سال قبل از پاندمی کرونا مبتلا و زمینگیر شده بود و فراگیری اخیر ویروس جدید، تنها حکم تیر خلاص را برای آن اجرا کرد.
به هر حال، حوزه کتاب با وجود میزان اسفناک پایین سرانه مطالعه در کشور،تعدادی مشتری خود را داشت و ناشران، توزیع‌کنندگان و کتابفروشان نیز گردشی در کارشان داشتند. در همان صنعت ورشکسته هم لک و لکی می‌کردند تا آنکه در نیمه دوم سال97 که قیمت ارز تا حدود 5 برابر مسیر ارتقای قیمتی را آغاز و طی کرد، زانوی ناشران و به تبع آن، دیگر صنوف مرتبط، با خاک آشنا شد. برای آنکه از کلی‌گویی پرهیز کنیم و مواجه‌های مصداق‌‌تر ایجاد کرده باشیم، سرنوشت انتشارات آرادمان را در نمایشگاه کتاب پیشین بررسی می‌کنیم. در آن بحران که چه عرض کنم، واویلای دسترسی به کاغذ، هزینه‌ تولید ما با زمان مشابه نمایشگاه قبلش، 400درصد افزایش را نشان می‌داد. این در حالی بود که در نمایشگاه پارسال، به‌دلیل جو روانی گرانی و کم‌اقبالی مردم و نیز قرار گرفتن حروف الفبایی ما در انتهای سالن شبستان مصلای تهران، میزان فروش‌مان 60درصد کاهش را نشان داد. این یعنی 460درصد تراز مالی منفی و همان ورشکستگی یا زانو به خاک زدن.
حالا این بلای خانمان‌سوز همه‌گیر که عموم مشاغل را - جز برخی- درگیر و مستاصل کرده است، حکم آن شلیک تیر خلاصی را به پشت ملاج دارد که پیکر نیمه به زمین افتاده نشر را چنان می‌کند که کاملا صورتش از سمت گونه یا بینی، با ضرب، با خاک آشنا شود.
در این میان، بسیاری از پخشی‌های کوچک کتاب، ورشکستگی یا ترک کارشان را اعلام کردند. کتابفروشی‌ها به هن و هن بیشتر افتادند و بعضا مرحوم شدند. گروهی از همکاران ناشرمان نیز که از همان بحران قبلی، کارشان را متوقف کرده بودند. با این حال، ما هنوز با ملاج متلاشی و زانوهای زخمی، همچنان انگار روی خاک سینه‌خیز می‌رویم و سعی می‌کنیم خودمان را به جلو بکشیم. نمی‌دانم، شاید مثل فیلم‌های تخیلی- ذهنی، به سرای دیگری رفته باشیم و در دنیای دیگری داریم زندگی می‌‌کنیم.
در این میان، آنچه نمک به زخم می‌زند و دست‌کم، یاری‌رسان نیست، اظهارنظرهای به قول خود دوستان، غیرکارشناسی است که بعضا خطر تصمیم‌سازی‌های غیرکارشناسی را هم در پی دارد. مثلا همین خبر برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی که اخیرا رسمی‌ترین اظهارنظر را درباره آن، جناب آقای ایوب دهقانکار، مدیر مؤسسه ادغامی فراگیر معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد. درحالی‌که همین الان، فروشگاه‌های مجازی همراه با تخفیف وجود دارد و درواقع وجود داشته است و درحالی‌که ناگفته پیداست که برگزاری نمایشگاه مورد اشاره، علاوه بر هزینه‌سازی بودجه‌ای، خیرش را باز در هر صورت، به برندهای بزرگ نشر خواهد رساند، اینگونه ایده‌ها چه فایده‌ای دارند؟ تنها فایده این می‌توانست باشد که جایگزینی باشد برای نمایشگاه کتاب تهران، تا از این طریق، دوستان بتوانند بودجه‌ای را دریافت کنند که به زخم‌های دیگر حوزه نشر کتاب بزنند؛ اما به‌ تأکید آقای دهقانکار، این نمایشگاه مجازی هم که قرار نیست جایگزین نمایشگاه کتاب تهران فرض شود؛ پس فایده و حاصلش چیست؟ مطرح‌کنندگان اینگونه ایده‌ها به مدیران تصمیم‌گیر، دقیقا چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟ آیا باز به‌دنبال قراردادهای لاجرم هستند؟ چون بالاخره این نمایشگاه، سخت‌افزار و نرم‌افزاری لازم دارد که باید برون‌سپاری شود. یا به‌دنبال این هستند که صرفا حرفی زده باشند و کاری کرده باشند، یا خودی نشان داده باشند؟ دقیقا کدام‌شان؟
 

این خبر را به اشتراک بگذارید