• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 25 تیر 1399
کد مطلب : 104899
+
-

چگونه کرونا صنعت نشر را زمین‌گیر کرد

کتاب در کما

کتاب در کما

سعید مروتی_روزنامه نگار

   روز خوشش هم اوضاع خراب بود چه رسد به امروز که کرونا همه معادلات را بر هم ریخته. صنعت نشر سال‌هاست که با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم می‌کند. بازاری که اگر کمک آموزشی‌ها را که برخی‌شان تبدیل به کارتل‌های قدرتمند و با نفوذی شده‌اند، کنار بگذاریم به سفره‌ای کوچک با سرمایه در گردش محدود می‌رسیم. حالا همین سفره با آمدن کرونا کوچک‌تر هم شده است. بسیاری از راه‌هایی که ناشران در این سال‌ها برای بقا یافته بودند حالا تبدیل به کوچه بن‌بست شده است. بازاری که گردش مالی‌اش، نسبت به اغلب اصناف، خرد و کوچک است حالا با شرایطی مواجه شده که در همه این سال‌ها بی‌سابقه بوده. کسادی، رکود و تعطیلی آن هم در فصلی که قرار بود خرابی بازار در بقیه ایام سال را جبران کند، نفس‌های ناشران و کتابفروشان را به شماره انداخته است. برای کتابفروشان بازار شب عید اهمیتی ویژه داشت که مردم بیشتر از بقیه اوقات کتاب و سررسید و تقویم می‌خریدند تا هدیه دهند. چشم امید ناشران هم به نمایشگاه کتاب بود. کرونا از اسفند پارسال آمد و همه محاسبات ناشران و کتابفروشان را بر هم زد.
   برای اینکه به عمق فاجعه پی ببریم داستان را باید از کمی قبل‌تر شروع کنیم؛ از روزهایی که زخم خنجر تحریم‌ها کاری‌تر شد، بحران اقتصادی شدت گرفت و میان تمام گرانی‌ها، قیمت کاغذ هم رشد وحشتناکی کرد. کتاب به‌ عنوان کالای فرهنگی بخشی از مخاطب محدودش را در همان دوران گران شدن کاغذ از دست داد. طبقه متوسط به‌ عنوان مهم‌ترین مخاطب هدف صنعت نشر، روزبه‌روز بیشتر به سمت فلاکت پیش رفت و طبیعی بود که کتاب خیلی زود از سبد خرید حذف شود. چند برابر شدن قیمت کتاب در کمتر از 2 سال ضربه‌ای کاری به ناشر و کتابفروش وارد کرد. نسبت معکوس تیراژ و قیمت کتاب تا اندازه‌ای می‌تواند نمایانگر بحران بازار نشر باشد؛ اینکه هرچه بر بهای پشت جلد افزوده شده از شمارگان کاسته شده؛ اینکه کتاب در گذر زمان تبدیل به کالایی لوکس شده که نخریدنش کسی را نمی‌کشد. داستان کمک آموزشی‌ها البته متفاوت است و مخاطبشان تضمین شده. اینکه کتاب همچنان نسبت به خیلی چیزها ارزان محسوب می‌شود را همه می‌دانیم ولی مقایسه بهای کتاب با قیمت گوشت و مرغ و میوه قیاس درستی نیست. با این تورم افسارگسیخته و این شرایط اقتصادی، باید به همان اندک مخاطبان کتاب هم حق بدهیم که بیشتر به فکر نیازهای اولیه‌شان باشند.
   کتابفروش با لوازم‌التحریر و کاغذ کادو و سررسید و تقویم روزگار می‌گذراند؛ به‌خصوص در شب عید که بازار سالنامه و تقویم داغ می‌شد. ناشر دلش به نمایشگاه کتاب خوش بود که پای کتاب‌نخوان‌ترین آدم‌ها را هم به بهانه تفریح و تفرج به پای میز ناشران باز می‌کرد و می‌شد از این رونق چندروزه بهره‌ای برد. کرونا که آمد همه اینها را هم به محاق برد. درباره زیانی که به صنعت نشر کشور وارد شده آمار‌های مختلفی منتشر شده و به نظر می‌رسد هنوز رقم دقیقی در دسترس نیست که عمق فاجعه را نمایان کند. زیانی که نه فقط ناشر و کتابفروش که همه افراد درگیر این چرخه از مولف و مترجم گرفته تا لیتوگراف و چاپچی و پخش‌کننده دچارش شده‌اند. داستان چک‌هایی که به امید برپایی نمایشگاه کتاب صادر شده بود و خیلی‌هایش برگشت خورد، داستان تلخی است.
   در ایام قرنطینه، استفاده از خدمات به‌صورت آنلاین داغ‌تر از همیشه شد و این روزها که حضور کرونا ترسناک‌تر هم شده همچنان خیلی‌ها ترجیح می‌دهند خریدهای روزانه‌شان را به‌صورت آنلاین انجام دهند. ما در این روزها شاهد اکران آنلاین هم شدیم، ولی کتاب چه؟ اگر سری به فضای مجازی بزنیم متوجه می‌شویم که ظاهرا دسترسی راحت و بی‌دردسر به این کالای فرهنگی هم وجود دارد. ردپای آگهی‌های برخی کتاب‌ها را در بسیاری از سایت‌ها می‌توان دید. مثل کتاب «همه دروغ می‌گویند». اما اینکه چقدر ناشران در عرصه فروش آنلاین موفق عمل کرده‌اند و شرکت‌هایی که کارشان ارائه خدمات است و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را عرضه می‌کنند، چقدر کتاب فروخته‌اند، ماجرایی دیگر است. رئیس اتحادیه ناشران از ثبت سفارش‌هایی خبر داده که گاهی اوقات 3 هفته طول کشیده تا کتاب خریداری شده به ‌دست مخاطبش برسد؛ اتفاقی که نقض غرض فروش آنلاین محسوب می‌شود. البته مقایسه استقبال مردم از یک فیلم سینمایی نه چندان جالب با کتابی خواندنی و ارزشمند منطقی نیست. آمار مثلا 300  هزار نفری مخاطبان اکران آنلاین یک فیلم شکست خورده که سینمادار در شرایط عادی هم با اکراه حاضر به اکرانش بود، با آمار فلان کتاب پر سر و صدا در سرزمینی که پرفروش‌ترین کتاب‌ها در چاپ‌های متعدد قرار است به مجموع تیراژی مثلا 10 یا 20 هزار تایی برسند، می‌تواند محدودیت بازار نشر را نمایان کند. البته اگر تنوع و گستردگی کتاب‌هایی که در طول سال منتشر می‌شود را با فیلم‌ها و سریال‌ها مقایسه کنیم می‌بینیم این نوع مقایسه آنقدر‌ها هم دقیق نیست. هرچند با درنظر گرفتن همه جوانب باز هم نمی‌توان به عرضه آنلاین کتاب نمره قبولی داد.
   معمولا در چنین مواقعی همه از لزوم حمایت‌های دولت می‌گویند. اینکه دولت باید حامی و پشتیبان عرصه فرهنگ باشد شعاری نخ‌نما و کلیشه‌ای است؛ البته که در همه این سال‌ها حمایت‌هایی هم در کار بوده و این حمایت فقط هم منحصر به وزارت ارشاد نبوده و نهادهای حاکمیتی هم در این زمینه نقش آفرین بوده‌اند. خیلی از ناشران با همین حمایت‌ها قدرت گرفتند و بعضا صاحب کتابفروشی‌های فاخری هم شدند درکنار حمایت‌های عام، همیشه گروهی هستند که توانایی جذب حمایت‌های خاص را دارند. این مهارت برخاسته از نفوذ اغلب سیاسی، یکی از داستان‌های کمتر گفته شده نشر در ایران است. در بحران فعلی اما، شرایط به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد؛ بلای کرونا در بدترین وضعیت اقتصادی چهار دهه اخیر نازل شد؛ در اوج تحریم و کاهش بی‌سابقه فروش نفت و پایین آمدن وحشتناک درآمدهای دولت. نتیجه اینکه در ایام کرونا، هر چیزی می‌توانست اولویت دولت باشد جز کتاب و نشر. همین الان ناشران برخوردار سرمایه‌هایشان را سمت بازارهای تضمین شده برده‌اند و ناشرانی هم که امید به دریچه‌هایی چون بازار شب عید و نمایشگاه بسته بودند، یا ورشکسته شده‌اند یا در آستانه ورشکستگی قرار دارند. کتابفروشی‌ها هم که قبل از کرونا هم بسته می‌شدند همچنان بسته می‌شوند؛ بسته شدن کتابفروشی و ورشکستگی ناشران جزو خبرهایی است که اتفاقا کلیک خورشان هم زیاد بالا نیست. اینکه کتاب در کماست، در روزهایی که کرونا مرگ را ملموس‌تر از همیشه کرده چقدر اهمیت دارد برای جامعه‌ای که به کتاب نخواندن عادت کرده و این روزها بی‌حوصله‌تر از همیشه است؟ هیچ!

این خبر را به اشتراک بگذارید