• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
چهار شنبه 25 تیر 1399
کد مطلب : 104896
+
-

چگونه خلاقیت و عزت‌نفس کودکانمان را می‌کشیم؟

جوانه علیزاده
کارشناس‌ارشد پژوهش هنر و مدرس نقاشی خلاق کودکان


در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که سرعت انتشار اطلاعات بسیار است و انسان امروز در بمباران اطلاعاتی قرار گرفته؛ به‌عبارت دیگر هر روز ذره‌ای از چیزهای مختلف را دریافت می‌کنیم اما از اصل آن بی‌بهره مانده‌ایم. از آنجا که انسان کمال‌گرا، بهترین چیزها را برای کودک خود می‌خواهد، دست به‌کار می‌شود تا حسرت‌ها، کمبود‌ها و رؤیاهای خود را در کودک خود بازپروری کند. انسان امروز دیگر نه وقت و نه انرژی و نه مهارت گذشته را در خود نمی‌بیند پس سرخورده شده و تصمیم می‌گیرد خود را وقف فراهم‌آوردن امکانات رفاهی و آموزشی کودک خود کند، غافل از اینکه کودک را دچار همهمه آموزشی می‌کند. انواع و اقسام کلاس‌های مختلف که از صبح تا شب برای کودک سه‌ساله گذاشته می‌شود کودک را خسته، بهانه‌گیر و پرخاشگر می‌کند. انواع کلاس‌های زبان، رقص، نقاشی، ورزش، سفال، موسیقی، لگو، روباتیک و... بعد از مدتی کودک را نه‌تنها علاقه‌مند نمی‌کند بلکه او را از تمام آنها گریزان می‌کند.  این به این معنی نیست که کودک نیاز به آموزش ندارد اما به راستی چه آموزشی مناسب کودک ماست؟در اینجا چندین سؤال راهبردی وجود دارد که قبل از ثبت‌نام در هر کلاس آموزشی باید به پاسخ آنها فکر کرد.
باید به این نکته توجه کنیم که وقتی کودکی را مجبور به انجام کاری می‌کنیم او ناخودآگاه واکنش نشان می‌دهد و از استقلال خود با روش‌های کودکانه، دفاع می‌کند. باید توجه کنیم که داشتن آرامش روحی و روانی کودک، اولویت بالاتری نسبت به آموزش مهارت‌ها و فنون مختلف دارد.

آیا معلم یا مربی صرفاً یک فرد نامی و با مهارت در حرفه خود است ؟ 
بسیاری از افراد در حرفه خود، نامی و حرفه‌ای هستند اما نحوه صحیح آموزش به کودکان را نمی‌دانند که باعث آسیب‌زدن به خلاقیت، مهارت، روح و روان و یا حتی جسم کودک می‌شوند. هر مدرس حرفه‌ای در زمینه کودک می‌داند که باید به کودکان با روش غیرمستقیم و همراه با بازی و شادی آموزش داد. دنیای کودکان دنیای تخیل است. یک مدرس حرفه‌ای، تخیلات و یا خلاقیات کودکان را با الگوهای کهنه ذهنی خود و یا دیگران نابود نمی‌کند. عزت‌نفس کودک را بالا می‌برد و دست او را مدام با بایدها و نباید‌های ذهن خود نمی‌بندد. یک مدرس حرفه‌ای کودک، داشته‌های مناسب برای کودکان را به خوبی می‌شناسد و هر روشی را که به بزرگسالان آموزش می‌دهد مناسب کودک نمی‌داند.

انتظارات و توقعات ما از ایجاد تغییرات در کودک بعد از گذراندن کلاس چیست؟ 
تجربه نشان داده توقعات نادرست والدین مانع از آموزش صحیح به کودکان می‌شود. به‌طور مثال کودک سه تا چهار ساله به‌طور عادی باید در نقاشی‌هایش خط خطی کند. نباید از او انتظار کشیدن شمایل را داشت اما بعد از یک‌ماه والدین اعلام می‌کنند که کودک ما در این کلاس پیشرفتی نکرده، درحالی‌که کودک روند طبیعی و سیر تکاملی خود را به درستی طی می‌کند و با کشیدن هر کدام از خطوطی که از نظر شما بی‌معناست احساسات و روحیات و افکار خود را برون‌ریزی کرده و با زبانی که برای شما مفهوم نیست با جهان بیرون صحبت می‌کند که برای معنی کردن هرکدام از آن خطوط به مربی‌ای متخصص در زمینه نقاشی کودکان نیاز است. مثال‌های زیادی برای انواع کلاس‌های آموزشی دیگر نیز وجود دارد که توقعات اشتباه والدین باعث‌شده کادر آموزشی مربی را مجبور کنند به جای کودک، کار انجام دهد و آن را تحت عنوان کار کودک به والدین تحویل دهد. شما ممکن است از دیدن آن کار احساس رضایت کنید، کودکتان را تشویق کنید و کار او را به دیگران نشان دهید اما کودک عمیقا می‌داند که این یک دروغ است و او به‌تنهایی قادر نیست چنین کاری را انجام دهد؛ پس اعتماد به‌نفسش کم می‌شود و یا تصمیم می‌گیرد برای دریافت تشویق دیگران، همیشه دروغ بگوید و دیگران را وادار کند به جای او کار انجام دهند. بنابراین باید توجه داشته باشیم  هیچ کودکی مسئول برآورده‌کردن آرزوهای کودکی والدین خود نیست. مراکز آموزشی غیراستاندارد و مربیان ناآگاه محصول تفکرات و انتظارات اشتباه خود ما هستند که به کودکان آسیب‌های جدی می‌زنند. با تمام این تفاسیر باید به این نکته مهم توجه کنید که آیا شما کودکتان را ویترینی خوش آب و رنگ برای نمایش به دیگران می‌خواهید یا قصد ساختن انسانی خلاق با روانی سالم و عزت‌نفسی بالا دارید؟

این خبر را به اشتراک بگذارید