• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
دو شنبه 28 اسفند 1396
کد مطلب : 10354
+
-

انعکاس فرهنگ ایرانی در نوروز

بهاریه
انعکاس فرهنگ ایرانی در نوروز

سید محمد بهشتی‌|کارشناس  فرهنگی:

کی ببینی سبز و سرخ و فور را  /   تا نبینی پیش از این سه نور را

میراث فرهنگی به‌طور کلی به دو دسته ملموس و ناملموس تقسیم می‌شود؛با وجود تصورمان که آثار ملموس را به‌خاطر مادیتشان، در برابر مرور زمان پایدارتر می‌دانیم، این آثار ناملموس‌اند که از دوام و پایداری بیشتری برخوردارند. این از رندی‌های فرهنگ است که آثار ناملموس هرچند فرّار و آسیب‌پذیر به‌نظر می‌رسند اما گاه از چنان دوام و قدمتی برخوردارند که به دوران افسانه و اسطوره بازمی‌گردند و از هر اثر مادی و ملموسی معمرتر و بادوام‌ترند. این آثار معمولاً برخلاف آثار ملموس که امروزه فقط کالبدشان برجای مانده، زنده هستند. بنابراین به جای آنکه لازم باشد به کالبد‌شکافی آنها بپردازیم می‌توانیم نبضشان را در دست بگیریم و از جریان حیات در رگ‌هایشان به وجد آییم. چراکه آنها واجد قوۀ نامیه فرهنگ و ضامن تداوم آن هستند. در آنها می‌توان به سان آیینه‌ای نگریست و چهره فرهنگ را دید. البته برخی از این آثار مثلِ قطعه‌ای از آیینه بضاعت کمتری در انعکاس دارند و برخی همچون نوروز، زبان، و یا آیین محرم به سان آیینه‌ای بزرگ، تمام قد و بالای فرهنگ را به نمایش می‌گذارند.

هر ویژگی فرهنگ ایرانی که فکر می‌کنیم در نوروز انعکاسی دارد و به این اعتبار سخن گفتن از نوروز کاری دشوار است. زیرا نمی‌دانیم چه بگوییم و از کجا شروع کنیم.به‌عنوان نمونه وقتی می‌گوییم ایرانی‌ها اهل مدارایند این امر در نوروز انعکاس دارد. مدارا ملازم تنوع است و سرزمینی چون ایران که از فرهنگی بسیار متنوع برخوردار است بیش از دیگر سرزمین‌ها نیازمند مداراست. کیفیت این مدارا همچون کم‌نظیری تنوع در ایران، بسیار مخصوص است و با بسیاری نقاط دیگر دنیا تفاوت دارد. لرها و کردها و بلوچ‌ها و... از جای دیگری به ایران مهاجرت نکرده‌اند؛ آنان در ایران بوده که کرد، لر یا بلوچ شده‌اند و این متفاوت است با تنوع فرهنگی‌ای که مثلا در کانادا یا آمریکایا استرالیا شاهدش هستیم. در این کشورها تنوع فرهنگی از جای دیگری مهاجرت کرده‌اند و شریک در سرگذشت مشترکی نبوده‌اند. سرگذشت مشترک طولانی تنوع فرهنگی ایران برایشان سرنوشت مشترکی را نیز رقم‌زده و سبب شده که این تنوعِ چشمگیرهمچون پیکره‌ای واحد و اندام‌واره شود؛ همچنان‌که اندام‌های بدن انسان در عین گونه‌گونی همگی در خدمت فعالیت‌های آدمی است، تنوع فرهنگی در ایران نیز هرکدام در حال ایفای نقشی در جهت تداوم و بقای حیات ایران است. در سایر کشورهای برخوردار از تنوع فرهنگی چون کانادا و یا آمریکا و... همواره بیم آن می‌رود که اصرار زیاده از حد بر اختصاصات فرهنگی و قومیتی، مخل وحدت ملی و سیاسی باشد. برای همین سعی نهادهای مدیریتی بر آن است که شهروندان حتی‌الامکان از مظاهر مشترکی چون هویت کانادایی، پرچم کانادا و... در معرفی خود بهره‌برند. لیکن تنوع فرهنگی در ایران به صفتِ ممزوج بودن، مقومِ وحدت فرهنگی است؛ یعنی آذری بودن آذری‌ها نه‌تنها ایرانی بودنشان را تهدید و نفی نمی‌کند بلکه آن را تقویت می‌کند. به سخن دیگر در ایران، مازندرانی بودن یا فارس بودن دلیل قاطعی است بر ایرانی بودن.

حال اگر صحبت از مدارا میان این تنوع می‌شود، منظور فقط آن نیست که کاری به‌کار هم نداشته باشیم تا بتوانیم با یکدیگر در حسن همجواری به سر بریم، بلکه اتفاقاً باید به‌کار هم کار داشته باشیم. باید دلمان برای هم بتپد، و نوروز یکی از بهانه‌هایی است که به مناسبات ما صفت مسالمت‌آمیزمی‌بخشد؛ یعنی روابطمان را با ملات سلم و صلح مستحکم می‌سازد. هرچند هر بخشی از این تنوع فرهنگی برای خود آیین نوروز را به‌صورتی برگزار می‌کند این تنوع هیچ مخل روح واحد نوروز ایرانی نیست و آن را زیباتر می‌کند. نوروز چون نوری است که وقتی به منشور تنوع فرهنگی در ایران می‌تابد از آن رنگ‌های متنوعی ساطع می‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید