• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 8 تیر 1399
کد مطلب : 103526
+
-

کرونا رفته است؟

یادداشت
کرونا رفته است؟


محمدرضا مرسلی ـ خبرنگار

ساعت 6صبح است. با صداهای پسر لندهور همسایه که مشخص نیست صنعتی و سنتی را با هم مصرف می‌کند یا تو نخ مخدرهای جدید است، چشمانم را باز می‌کنم. هرچه می‌زند، بارزترین ویژگی‌اش این است که فکر می‌کند خوش‌صداست! آواز می‌خواند و بعد یکباره شروع می‌کند به عربده زدن. جوری عربده می‌زند که انگار از خودش هم نفرت دارد. گاهی با خودم می‌گویم یعنی از حنجره‌اش چیزی باقی مانده؟ خلاصه با اعصاب خرد و صدای نکره پسر همسایه از رختخواب نازنین دل می‌کنم و بعد از خوردن صبحانه سراغ دنیای مجازی می‌روم. گوشی موبایل را برمی‌دارم. سری به کانال‌های خبری می‌زنم. با گذشت زمان، خبر بالارفتن دلار و سکه دیگر برایم عادی شده. چشمانم به خبر آتش‌سوزی می‌خورد. باز هم آتش‌سوزی. مگر می‌شود این‌قدر آتش‌سوزی؟ هر روز یکجا آتش می‌گیرد و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست. به قول یکی از دوستان، انگار مرحله بعد مبارزه با آتش‌سوزی است؛ چون دیگر کسی برایش کرونا، ماسک و فاصله اجتماعی اهمیت ندارد. انگار که کرونا از بین رفته یا مردم واکسن ضد‌کرونا زده‌اند و حالا راحت و بی‌خیال در رفت‌وآمد هستند.
عجب مردمان جالبی هستیم ما. وقتی کرونا آمد آن قدر ترسیده بودیم که حاضر نبودیم تا سرکوچه برویم و نان بخریم. مدام در گروه‌های اجتماعی از خطرات این ویروس‌ می‌گفتیم. به جایی رسیده بودیم که اگر کسی کمی رعایت نمی‌کرد از او دلخور می‌شدیم. حالا در صف رستوران‌ها زمان خود را تلف می‌کنیم. به زندگی عادی خودمان برگشته‌ایم. نمی‌توانم درک کنم که بعضی‌ها چه دلیلی برای خود دارند که بعد از گذشت مدتی همه‌‌چیز را فراموش می‌کنند. هنوز ویروس رخت برنبسته و حتی آمار‌ها هم نشان می‌دهد مرگ‌ومیر پایین نیامده؛ پس چه دلیلی وجود دارد که چنین رفتار می‌کنیم؟ خوب است با کمی وسواس و رعایت فاصله اجتماعی، اول مراقب جان خود و بعد به فکر دیگران باشیم تا خدایی ناکرده پشیمان نشویم و غصه این روزها را نخوریم.

این خبر را به اشتراک بگذارید