• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 2 تیر 1399
کد مطلب : 103064
+
-

رم چگونه «شهر بی‌دفاع» شد؟

روایتی از فیلم‌های پدر نئورئالیسم ایتالیا

رم چگونه «شهر بی‌دفاع» شد؟


نیما داوودآبادی

رضا خلیلی در چهارمین ترجمه خود به سراغ روبرتو روسلینی ایتالیایی که او را پدر نئورئالیسم معرفی می‌کنند رفته و برای این کار از کتاب پیتر بوندانلا بهره‌گرفته‌است. اهمیت کار رضا خلیلی هنگامی مشخص می‌شود که گشتی در کتابخانه‌ها بزنیم؛ آن‌وقت است که متوجه می‌شویم درخصوص نئورئالیسم و به‌خصوص، روسلینی، کتاب‌های معتبر چندانی در دسترس نیست، حال آنکه نئورئالیسم و ابداعات سینمای روسلینی بخش مهمی از تاریخ سینما را در برگرفته و موجب جنبش‌های آوانگارد بعد از خود، از جمله موج نوی سینمای فرانسه شده و بسیاری از منتقدان سینمایی، آن را مهم‌ترین جنبش سینمایی تاریخ تلقی می‌کنند.
نویسنده در کتاب «روبرتو روسلینی» با رویکردی بی‌طرفانه به شرح زندگی هنری روسلینی می‌پردازد: از خاستگاه‌های هنری او، تاریخ فیلمسازی وی برای حکومت فاشیستی موسولینی و ساخت سه‌گانه فاشیستی گرفته تا اوج‌گیری و ساخت سه‌گانه نئورئالیستی- که روسلینی را تبدیل به فیلمسازی مولف و سردمدار نئورئالیسم می‌کند- و سینمای معنوی که به نام دوره برگمان مشهور است و دست آخر، انحطاط و نهایتا تبعیدی خودخواسته به تلویزیون. این سیر تحول از آن جهت اهمیت دارد که روسلینی را اغلب با سه‌گانه نئورئالیستی‌اش و بدایع آن دوره کاری می‌شناسند و دوران پس و پیش از آن را معمولا به هیچ می‌گیرند. ولی بوندانلا با ترک این معضل، روشی نشان می‌دهد که هر یک از دوره‌های کاری روسلینی واجد چه اهمیتی هستند: فیلم‌ها و دستاوردهای دوره فاشیستی باعث شد که روسلینی سبک خود را پیدا کند و حاصل آن فیلم «رم، شهر بی‌دفاع» شد؛ بوندانلا نشان می‌دهد که دوره فیلم‌های معنوی او که در نقدها معمولاً تحت‌الشعاع رسوایی روسلینی و اینگرید برگمان قرار‌گرفته واجد چه اهمیتی است و چه تأثیری روی سینماگران جوان دهه۶۰ فرانسه خواهد داشت. بوندانلا برخلاف رسم مرسوم حتی به مهاجرت روسلینی به تلویزیون نیز پرداخته و مستندهای آموزشی مهم تاریخ بشر مانند «سقراط» و «دکارت» و از همه مهم‌تر، «به قدرت رسیدن لویی چهاردهم» و... را نشان از پرکاری روسلینی و تسلیم‌ناپذیری وی در برابر هجمه‌های وارد شده بر او و پافشاری بر اصول کاری‌اش می‌داند.
از آنجا که نام روسلینی با نئورئالیسم پیوندی لاینفک و ناگسستنی دارد، با بررسی زندگی هنری و اندیشگانی روسلینی ناخواسته حرف از نئورئالیسم نیز به میان می‌آید؛ بحثی که بوندانلا از زیر بار آن شانه خالی نکرده و به توضیح و شرح نحوه پیدایش و خاستگاه‌های نئورئالیسم تا تئوریزه شدن آن به‌عنوان یک مکتب و سپس خط سیر تغییر و تحول آن در طول زمان و هم‌زمانی آن با سیر تحول خود روسلینی می‌پردازد. از این‌رو کتاب «روبرتو روسلینی» را می‌توان به‌عنوان منبعی در جهت شناخت بنیان‌های اولیه و چگونگی شکل گیری پایه‌های مکتب نئورئالیسم معرفی کرد؛ مکتبی که بعدها بسیاری از کارگردان‌های ایتالیایی چون فلینی و آنتونیونی با دستور‌العمل‌های نئورئالیستی‌ای که برآمده از فیلم‌های روسلینی بود، آثار خود را ساختند. بد نیست نگاهی به سرفصل‌های کتاب بیندازیم. نخستین فصل کتاب با عنوان «روسلینی و رئالیسم:مسیر یک دوره کاری»، نگاهی است جامع به کارنامه هنری و شرح وقایع آنچه بر روسلینی گذشته- از دغدغه‌های هنری و رئالیسم آغاز کار گرفته تا فیلمسازی به‌عنوان یک ناسیونالیست میهن‌پرست و نه فاشیست- که در خدمت رژیم فاشیستی است و همچنین دوستی او با ویتوریو موسولینی، پسر بنیتو موسولینی، و نخستین گام‌هایی که او در 3فیلم اول خود در جهت یگانه‌سازی سبک کاری خود برداشت. ضمنا در این بخش، اشاراتی مهم به تاریخچه مغفول نئورئالیسم در سینمای فاشیستی ایتالیا شده است و ابتکارات فیلمسازانی نظیر آگوستا جنینا، آلساندرینی، جوزپه د سانتیس و... در جهت ساخت فیلم‌هایی موسوم به فیلم‌های مستند- داستانی. نویسنده در فصل بعد به سراغ سینمای نئورئالیستی روسلینی می‌رود و شکوفایی و محبوبیت او در محافل هنری آن روزها را به تصویر می‌کشد. بوندانلا سپس به سینمای معنوی برگمانی و تأثیر و تاثرات بینش مسیحی در کارهای روسلینی می‌پردازد و پس از آن شکست‌های گیشه‌ای به معرفی فیلم «ژنرال دلارووره» و عظمت آن فیلم می‌پردازد، که به نوعی آخرین فیلم سینمایی درخور توجه این کارگردان نئورئالیست است. فصل آخر کتاب درباره هجرت روسلینی به تلویزیون است؛ تبعیدی خودخواسته به جایی که برای او این امکان را فراهم می‌کرد که بدون ترس از فروش فیلم‌های خود، به ساخت مستندهای آموزشی روی آورد. و در انتها شاید بتوان گفت مهم‌ترین ویژگی این کتاب غیر از ارائه تحلیلی دقیق و مفید از روسلینی و نئورئالیسم، ترجمه‌ آن است که خواننده علاقه‌مند به روسلینی را وامی‌دارد تنها با خواندن چند سطر از آن به سراغ بقیه کتاب برود و تحلیل‌های پیتر بوندانلا را که احتمالا مهم‌ترین مورخ و متخصص سینمای ایتالیا بود بخواند.

این خبر را به اشتراک بگذارید