• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 1 تیر 1399
کد مطلب : 102999
+
-

ریشه‌ فعالیت‌های غیرمولد در اقتصاد ایران و روحیه سوداگری از کجا می‌آید؟

مردم دلال نیستند بی‌پناهند

گفت‌وگو با هادی حق‌شناس؛ اقتصاددان

مردم دلال نیستند بی‌پناهند

شبنم سید مجیدی_روزنامه نگار

امروز از همیشه بیشتر برای انجام فعالیت‌های غیرمولد و سوداگرانه در اقتصاد ایران متقاضی وجود دارد. شاید شرکت‌های خودروسازی در سال‌های دورتر خواب این را هم نمی‌دیدند که در مدت چند روز چندین میلیون نفر برای قرعه کشی خرید خودرویی که تا یک سال اجازه فروش آن را ندارند، ثبت نام کنند، به امید آنکه آن را در بازار آزاد گران‌تر بفروشند؛ هر چند کمی دیرتر. شاید هرگز تصور نمی‌شد که برای خرید هر سکه 7میلیون و چندصدهزار تومانی، باز هم متقاضیان زیادی وجود داشته باشدیا آنکه خرید و فروش دلار به کسب و کار درصد زیادی از مردم تبدیل شود. و شاید هرگز پیش‌بینی نمی‌شد که فقط در مدت 2‌ماه 60هزار میلیارد تومان نقدینگی حقیقی وارد بورس تهران شود. امروز در دورانی هستیم که مردم به هر روشی که می‌توانند تقلا می‌کنند تا ریال خود را به هر نوع سرمایه دیگری تبدیل کنند و حتی اگر شده از این طریق در بازه زمانی کوتاهی به سود برسند؛ بدون آنکه تولید و کارآفرینی کرده باشند. هرچه رفاه عمومی مردم کاهش بیشتری پیدا کرده، هر چه کیک اقتصادی ایران کوچک‌تر شده و رسیدن به سود از طریق فعالیت‌های مولد، سخت‌تر شده، میل به کارهای غیرمولد نیز بیشتر شده است. «هادی حق شناس» اقتصاددان، اعتقاد دارد که شدت گرفتن انجام کارهای غیرمولد میان مردم طبیعی است و نمی‌توان انتظار دیگری از آنها داشت. درباره ریشه‌های شکل‌گیری این روحیه، میل به پولدار شدن سریع یا به تعبیری حفظ ارزش دارایی خود و راهکارهای پیش روی دولت برای حل مشکل با او گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فعالیت‌های غیرمولد در اقتصاد ایران و روحیه سوداگری از چه زمانی و چرا رواج پیدا کرد؟
خوب است برای پاسخ به این سؤال، چند سؤال دیگر را مطرح کنیم؛ مثلاً اینکه چرا در کشورهای توسعه‌یافته وقتی  مردم از خواب بیدار می‌شوند سراغ خرید ارزهای خارجی، طلا و سکه یا خودرو نمی‌روند؟ چرا چنین فرهنگی در دیگر کشورها نیست ولی در ایران هرکس صبح از خواب بیدار می‌شود می‌گوید دلار، یورو، سکه و طلا بخرم؟ چند هفته پیش که ایران‌خودرو و سایپا مرحله اول فروش فوق‌‌العاده خودرو را برگزار کردند، 8میلیون نفر ثبت‌نام کردند که یعنی این تعداد متقاضی برای خودرو در ایران وجود داشته است. مگر می‌شود؟ ما 23میلیون خانوار در کشور داریم. یعنی 40درصد از خانوارهای کشور تقاضای واقعی برای خرید خودرو داشته‌اند؟ یا دلیل این موضوع چیز دیگری است؟ سؤال خیلی ساده‌تر این است که آیا همه خانه‌هایی که الان در تهران، به‌خصوص در بالای شهر و در برج‌ها هستند، ساکنانی دارند؟ آیا همه افرادی که برای خرید کالاهای دولتی صف می‌کشند، نیازهایشان واقعی است؟ سؤالاتی از این دست می‌توان طرح کرد. بعد از پاسخ به این سؤالات باید به یک سؤال اساسی‌تر پاسخ دهیم که چرا مردم به‌دنبال خرید کالاهای مختلف هستند در حالی‌که نیازی به آنها ندارند؟ 
پاسخ به این سؤال این است که وقتی مردم می‌بینند دستمزد یا پس‌انداز آنها در اصطلاح آب‌می‌رود، به خرید سکه، دلار و هر کالای سرمایه‌ای دیگر پناه می‌برند. بخش کمی از مردم دنبال سوداگری و تجارت هستند و بخش عمده‌ای از آنها به این کالاها به چشم پناهگاه نگاه می‌کنند.

چرا فضای اقتصاد ایران، چنین تصمیماتی را به مردم تحمیل می‌کند؟ 
اقتصاد ایران، اقتصاد تورمی است و به هر دلیلی، تورم‌های دورقمی داریم و به هر دلیلی جزو 10درصد کشورهای جهان هستیم که چنین تورم بالایی را تجربه می‌کنیم. در نتیجه رفتار مردم از نظر من عقلایی است که به‌دنبال پناهگاه بروند. وقتی شهری بمباران می‌شود، طبیعی است که مردم به‌دنبال پناهگاه بگردند. فضای اقتصاد ایران از سنوات گذشته مرتباً با تورم بمباران شده است. این بمباران تورم آسیب زیادی به مردم زده است و آنها از طبقات بالاتر به طبقات پایین‌تر سقوط کرده‌اند. لذا به مردم حق بدهیم که وقتی اقتصاد، تورمی است، آنها به‌دنبال پناهگاه بروند. دلیل اقتصاد تورمی ایران این است که سیاست‌های پولی متاثر از سیاست‌های بودجه‌ای است؛ یعنی ابتدا در مجلس تصویب می‌کنند که چقدر خرج کنند و بعد تازه به فکر می‌افتند که این درآمدها از کجا تامین شود. وقتی درآمد متناسب با خرج نیست، دولت درآمد مجازی و غیرواقعی تحت عنوان استقراض، پول پرقدرت، اسناد و اوراق بهادار یا هر اسم دیگری ایجاد می‌کند. وقتی درآمد متناسب با هزینه‌ها نیست، حتی پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند اموال دولت را می‌فروشند تا هزینه‌ها را تامین کنند. مثل این است که فرش زیر پا را بفروشیم تا پول آب و برق خانه را پرداخت کنیم. بنابراین اقتصاد ایران نیاز به عمل جراحی سخت دارد؛ نه فقط سخت بلکه دردناک. تا این عمل جراحی سخت و دردناک انجام نشود، تورم کنترل نمی‌شود و وقتی تورم کنترل نشود، بخش تولید سامان نمی‌گیرد.

پس نمی‌توان به رونق بخش تولید امید داشت؟
وقتی مردم دلار، سکه و مسکن می‌خرند و طی یک سال30 تا 40درصد و گاهی حتی صددرصد سود می‌کنند، چرا بروند بخش تولید و کالا تولید کنند که 2تا3 سال بعد شاید هزینه‌ها پوشش داده شود یا شاید هم نشود. تا زمانی که سیاست‌های پولی، مالی، بودجه‌ای و مالیاتی به‌طور دقیق تنظیم و اجرا نشود، باید انتظار داشته باشیم که مردم وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند بپرسند امروز چه بخریم و چه نخریم؟

در نتیجه روحیه سوداگری در وضعیت اقتصادی امروز لزوماً پدیده مذموم محسوب نمی‌شود؟
روحیه سوداگری برای تجار طبیعتاً عقلایی است و می‌تواند جنبه‌های منفی داشته باشد. برای بقیه مردم هم عقلایی است. ولی بقیه مردم کوچه و بازار که چنین روحیه‌ای دارند به‌خاطر این نیست که آنها دلال و سوداگر‌ند. حرف من این است که آنها فقط دنبال پناهگاه می‌گردند و می‌خواهند پشت سکه، مسکن، زمین، خودرو و... پناه بگیرند. البته این روند به کشور ما باز هم ضربه وارد خواهد کرد. نقدینگی به جای اینکه سمت بخش تولید برود، سمت بخش سوداگری و دلالی می‌رود و از صنعتی شدن کشور جلوگیری می‌کند.

تنش‌های تحریمی چه تأثیری بر رواج فعالیت‌های غیرمولد گذاشته است؟
البته بخشی از این موضوع طبیعتاً متاثر از متغیرهای خارجی است مثل تحریم‌ها. برای اینکه بزرگی اثر اقتصادی تحریم‌ها را درک کنیم، کافی است به یک عدد توجه کنیم. آمریکا الان 3‌ماه است درگیر کرونا شده و نرخ بیکاری آن از 4درصد به بیش از 20درصد رسیده. 40-30میلیون نفر در این کشور شغل خود را از دست داده‌اند. این فقط تأثیر 3ماه اختلال در روابط تجاری و رکود است. ما الان بیش از 2سال است درگیر تحریم هستیم. طبیعی است که آثار مخربی را بر اقتصاد ما به جا گذاشته است.

دولت چطور می‌تواند نقدینگی را به سمت سرمایه‌گذاری درست هدایت کند؟
برنامه‌های پنج ساله توسعه در کشور را نگاه کنید. چرا این برنامه‌ها درست اجرا نمی‌شود؟ حتی بودجه‌های سنواتی نیز درست و دقیق اجرا نمی‌شود. اقتصاد ایران شبیه یک انسان با بیماری‌های مختلف است؛ مثلا شما اگر خدای‌نکرده مشکل کلیه پیدا کنید، به متخصص کلیه مراجعه می‌کنید. مشکل قلب داشته باشید، می‌روید پیش متخصص قلب. یک‌بار دیگر مشکل بینایی پیدا می‌کنید و به متخصص چشم مراجعه می‌کنید. یک‌بار دیگر دندان درد دارید پس نزد دندانپزشک می‌روید. برای هر بیماری‌ای یک متخصص وجود دارد که مشکل شما را حل می‌کند، اما اگر یک نفر هم مشکل قلب، هم مشکل کلیه، هم مشکل بینایی، هم مشکل دندان، هم ستون فقرات و فشار خون و دیابت و.. داشته باشد، یک شورای پزشکی تشکیل می‌شود. حالا اقتصاد ایران هم به چنین امراضی مبتلاست؛ یعنی هم نرخ بیکاری دورقمی دارد، هم تورم دورقمی، هم رشد اقتصادی منفی و هم سرمایه‌گذاری پایین دارد، هم بخش سوداگری فعالی دارد و هم مشکل تحریم را دارد؛ مشکلات اقتصاد این کشور عجیب و غریب است. در نتیجه این مشکلات زیاد و عجیب فقط با یک راه، ‌حل می‌شود؛ آن هم اجماع ملی است. اگر در کنترل ویروس کرونا کشور به موفقیت نسبی رسید، به این دلیل بود که اجماع ملی برای آن شکل گرفت و همه گفتند هر چه وزارت بهداشت گفت همه به آن عمل کنند. ما حرم‌های مطهر، مساجد، مشاغل پرخطر و... را تعطیل کردیم، چون وزارت بهداشت گفت باید این کار انجام شود و دستاورد بزرگی بود. اما در مسائل اقتصادی هنوز به جمع‌بندی نرسیده‌ایم. در حل بیشتر این مشکلات موفق نبوده‌ایم. به محض اینکه خواسته‌ایم کاری کنیم، یک سری رانت ایجاد شده است. بنابراین باید همه دست‌اندرکاران به یک اجماع برسند و پای آن باقی ‌بمانند. اگر پای این بیمار نمانند، خروجی آن می‌شود افزایش آسیب‌های اجتماعی، نرخ اعتیاد، خودکشی، نرخ طلاق و... . در این نقطه جز با اجماع نمی‌توان انتظار یک تحول یا تغییرات ساختاری را داشت.

حق‌شناس:وقتی مردم دلار، سکه و مسکن می‌خرند و طی یک سال30 تا 40درصد و گاهی حتی صددرصد سود می‌کنند، چرا بروند بخش تولید و کالا تولید کنند که 2تا3 سال بعد شاید هزینه‌ها پوشش داده شود یا شاید هم نشود

اثر تحریم‌ها
 برای اینکه بزرگی اثر اقتصادی تحریم‌ها را درک کنیم، کافی است به یک عدد توجه کنیم. آمریکا الان 3‌ماه است درگیر کرونا شده و نرخ بیکاری آن از 4درصد به بیش از 20درصد رسیده. 40-30میلیون نفر در این کشور شغل خود را از دست داده‌اند. این فقط تأثیر 3ماه اختلال در روابط تجاری و رکود است. ما الان بیش از 2سال است درگیر تحریم هستیم

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :