• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
چهار شنبه 21 خرداد 1399
کد مطلب : 102303
+
-

غرامت مضاعف

کرونا چه بلایی سر سینمای ایران آورده است ؟ آیا سینما از این بحران جان سالم به‌در خواهد برد؟

غرامت مضاعف

سعید مروتی_روزنامه نگار

سینمای ورشکسته ایران، فقط بحران کرونا را کم داشت. سینمایی که حجم تولیدات سالانه‌اش با ظرفیت اکران فاقد تناسب بود و در بهترین حالت تنها 20درصد فیلم‌های اکران شده‌اش در اکران عمومی به سود می‌رسید حالا نزدیک به 4ماه است که کرکره‌ها را پایین کشیده است. بعد از پایان جشنواره سی‌وهشتم فجر، سینمای ایران آماده تحویل سال می‌شد. آماده اکران نوروزی که سال‌هاست مهم‌ترین و پرحاصل‌ترین فصل نمایش فیلم در ایران است. نگاهی به آمار فروش یک دهه اخیر نشان می‌دهد که مردم از اکران نوروزی بیشتر از بقیه ایام استقبال می‌کنند. به همین دلیل همه دوست دارند فیلمشان در این فصل به نمایش درآید. رقابت فشرده صاحبان فیلم که گاهی به عداوت و دشمنی هم می‌کشید، اهمیت این اکران را موکد می‌کرد. مذاکرات و لابی با تصمیم‌گیران عرصه اکران و حساب و کتاب‌های سینماداران برای نمایش فیلم‌هایی که بخت بیشتری برای فتح گیشه دارند در ماه‌های پایانی سال گذشته هم در جریان بود. یک کمدی (خوب، بد، جلف: ارتش سری) بعد از پایان جشنواره به استقبال اکران نوروزی آمد. فیلم پیمان قاسمخانی روی پرده بود که خبر رسید کرونا به ایران آمده و طولی نکشید که همه‌‌چیز تحت‌تأثیر این اتفاق قرار گرفت. قرار بود کنار خوب، بد، جلف: ارتش سری این فیلم‌ها در اکران نوروزی به نمایش درآیند: بازیوو (امیر حسین قهرایی)، لاله (اسد‌الله نیک نژاد)، شنای پروانه (محمد کارت)، لامینور (داریوش مهرجویی)، پسرکشی (محمد هادی کریمی) و زن‌ها فرشته‌اند ۲ (آرش معیریان). کرونا اما همه را غافلگیر کرد. سوم اسفند ۹۸ وزارت ارشاد با صدور اطلاعیه‌ای از تعطیلی کلیه برنامه‌های هنری و سینمایی در سراسر کشور خبر داد. تعطیلی سینماهای کشور، خیلی میان خبرهای داغ و نگران‌کننده کرونایی پایان سال مورد توجه قرار نگرفت. کافی است میزان حساسیت و خبر‌سازی‌ تعطیلی سالن‌های سینما را با مثلا تعطیلی لیگ برتر فوتبال مقایسه کنید. برای انبوهی که سالی به 12ماه هم سینما نمی‌رفتند، بسته شدن سالن‌های سینما نمی‌توانست اهمیت چندانی داشته باشد ولی ماجرا برای فعالان سینمایی در عرصه تولید و پخش و تماشاگران همچنان وفادار سینمای ایران، داستانی متفاوت بود. شاید در روزهای اول، خیلی‌ها انتظار داشتند، کرونا بحرانی زودگذر باشد. اما خیلی زود مشخص شد که ما باید تا اطلاع ثانوی به زیستن در سایه این ویروس مرگبار عادت کنیم و خودمان را با شرایط جدید وفق دهیم. سینما هم در کنار کافه، رستوران، باشگاه ورزشی و... در فهرست مکان‌ها و مشاغل پرریسک قرار داشت. اکران نوروزی دود شد و به هوا رفت. رسانه‌ها از ضرر۴۲میلیاردی سینما از بحران کرونا خبر دادند. هر چه تعطیلات طولانی‌تر شد، نگرانی‌ها هم گسترش بیشتری یافت. عاشق‌ترین سینماروها هم در یکی دو‌ ماه اول، بیشتر فکر قرنطینه و حفظ جانشان بودند. فعالیت کاربران در فضای مجازی نشان می‌داد تعطیلی سینماها تأسف‌بار و برای عشاق سینما ناراحت‌کننده است ولی در روزهایی که در محاصره اخبار منفی قرار داشتیم، دغدغه حفظ سلامت هر رخداد دیگری را تحت‌الشعاع قرار داده بود. در روزهای قرنطینه، خیلی‌ها خانه‌نشینی اجباری را با تماشای فیلم‌های سینمایی تحمل می‌کردند. سینماها تعطیل شده بود ولی روند فیلم دیدن نه‌تنها متوقف نشده که شدت هم گرفته بود. در ایام قرنطینه فیلم‌های دیده نشده و فیلم‌هایی که منتظر فرصت مناسب برای دیدنشان بودیم و آثار محبوب بارها دیده شده، در معرض تماشا قرار گرفتند. دوستی می‌گفت آنقدر فیلم و سریال دیده‌ام که دارم اوردوز می‌کنم! سینما در روزهای سخت کرونا، برای خیلی‌ها امکانی مهم و بی‌جایگزین برای ادامه دادن و تحمل کردن بود و هنوز هم هست و بعد از این هم خواهد بود.

 خیلی‌ها را می‌شناسیم که به‌شدت فیلم‌بین هستند ولی به‌ندرت حاضر به سینما رفتن هستند؛ کسانی که آخرین خاطره‌شان از سینما رفتن به گذشته‌های دوربازمی‌گردد. برای این گروه با گستره جمعیتی بسیار زیاد، باز بودن یا بسته بودن سالن‌های سینما، علی‌السویه است. آنها مخاطب هدف سینمای ایران نیستند. سینما هم که باز بود کاری به آن نداشتند و به اینها باید گروه بسیار گسترده‌تری را اضافه کرد که فیلم دیدن اساسا خیلی مسئله‌شان نیست؛ مردمی گرفتار معیشت و نان شب که به آنچه در تلویزیون یا ماهواره می‌بینند اکتفا می‌کنند و شاید فرصت یا حوصله همان را هم نداشته باشند. مخاطب هدف سینمای ایران، همان سینماروهایی هستند که هنوز به سنت سینما رفتن وفادار مانده بودند. 
 اکران آنلاین تا اینجای کار اغلب مورد استقبال سینماگرانی قرار گرفته که چیزی برای از دست دادن نداشته‌اند. برای نمونه حتی یک فیلم که تهیه‌کننده‌اش آتیه‌ای در گیشه برایش متصور است، پیشقدم اکران آنلاین نشده. تا اطلاع ثانوی فیلم‌هایی به اکران در فضای مجازی تن خواهند داد که عرصه اکران عمومی را بر خود محدود یا مسدود بدانند. در مورد«خروج» هم، همه می‌دانستند که فیلم با وجود تهیه‌کننده مقتدر و کارگردان شاخص، فاقد قابلیت فتح گیشه است. ضمن اینکه اکران آنلاین تجربه‌ای بود که ما دیر یا زود به آن تن می‌دادیم. کرونا فقط آن را جلو انداخت، وگرنه سیر تحولات و فقدان تناسب میان تولیدات سالانه با ظرفیت اکران، در نهایت صاحبان فیلم‌های پشت خط مانده را به فکر راهکارهای دیگر می‌انداخت. الان که حدود 4‌ماه است سینماها تعطیل شده، ترافیک اکران سنگین‌تر از همیشه هم شده. گیریم سینماها از همین فردا باز شدند با این همه فیلم در نوبت اکران چه باید کرد؟

 بعد از اکران آنلاین، نوبت به طرح سینما- ماشین رسید. این بار هم اوج پیشقدم شد و خروج پس از حضور در فضای مجازی، پیشقدم شیوه‌ای از نمایش فیلم شد که برخلاف رپرتاژ‌های اولیه برای نخستین بار در ایران تجربه نمی‌شد. ما تجربه درایوین سینما را در سال‌های دور داشته‌ایم. و آنها که عمرشان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد، شاید تصویر درایوین سینمای ونک را در فیلم «رضا موتوری» به یاد بیاورند؛ درایوین سینما مخصوص جوان‌های اعیان بود. تفریحی خاص طبقه برخوردار، با دامنه‌ای بسیار محدود که پس از زمانی طولانی در ایام کرونا اجرایی شد. نیازی به ورود به جزئیات اجرای طرح سینما- ماشین نیست. فقط کافی است تعداد تماشاگری که امکان فیلم دیدن با این روش دارند را درنظر بگیریم. اگر بحث امکانات و کمبودها و کاستی‌ها و البته محدودیت‌ها و معذوریت‌ها را کنار هم بگذاریم به نمادین و نمایشی بودن چنین طرح‌هایی بیشتر پی می‌بریم. تماشای فیلم در داخل اتومبیل، هر قدر جالب و جذاب هم که باشد نمی‌تواند جای سینما رفتن را بگیرد. همانطور که تزیینات دور سفره هرگز جای غذای اصلی را نمی‌گیرد.
در همان سال‌های دور هم فیلم‌بین حرفه‌ای هم شاید برای تفنن گاهی هوس درایوین سینما به سرش می‌زد ولی نمی‌توانست آن را جایگزین فیلم دیدن در سالن سینما کند. حالا هم که سینماها بسته است، اجرای طرح‌هایی چون سینما- ماشین شاید تنها به این کار بیاید که این صنعت به تمامی به فراموشی سپرده نشود، و اِلا کدام آدم عاقلی حاضر است سرنوشت اقتصادی فیلمش را به چنین طرح‌هایی گره بزند که اجرای گسترده‌اش اصلا با امکانات ما همخوان نیست؟ چنین طرح‌هایی در بهترین حالت به درد زنده نگه داشتن شعارهای تبلیغاتی از جنس «سینما هنوز زنده است» می‌خورد؛ چیزی شبیه تلاش برای حفظ روحیه بیماری در حال احتضار.

 در سال‌های اخیر، بخش خصوصی ساخت پردیس‌های چندمنظوره را در دستور کار قرار داده بود؛ پردیس‌های مدرنی که تا همین چند‌ماه پیش فعال بودند و کرونا که آمد، تعطیلی ناگزیری را به همراه آورد که نتیجه‌اش، ضرر و زیان‌های کلان بود. برخی از صاحبان این پردیس‌ها، سرمایه‌گذاری‌هایی برای تاسیس مکان‌هایی مشابه انجام داده بودند که آنها هم عملا و فعلا بی‌کارکرد مانده‌اند. ضمن اینکه تعطیلی سینماها، کارکنان و کارگرانی را به سمت وزارت کار برای دریافت بیمه بیکاری هدایت کرد. اخراج کارگران و کارکنان سینماها، یکی از تلخ‌ترین بخش‌های این داستان است. بسیاری از اینها با وعده پایان این وضعیت، شغلشان را از دست داده‌اند ولی همه می‌دانیم که آغاز به‌کار مجدد سینماها به معنی بازگشت همه آنها به شغل سابقشان نیست. مشکل هم فقط به بخش خصوصی بازنمی‌گردد و بحران تعطیلی سینماها، گریبان نهاد قدرتمندی چون حوزه هنری را هم گرفته که بیشترین سالن سینما را در سراسر کشور دارد.

  وقتی امکان عرضه وجود ندارد طبیعی است که تولید هم نمی‌تواند معنایی داشته باشد. در روزهای اول ورود کرونا حتی پیگیری‌هایی برای جلوگیری از ادامه تولید صورت می‌گرفت تا سلامت انسان‌ها به خطر نیفتد. کمیته‌ای هم توسط خانه سینما تشکیل شد که بعدا فعالیت همین کمیته هم به سوءتفاهم‌هایی دامن زد. اوایل به‌نظر می‌رسید موقتا در شرایط فوق‌العاده‌ای به سر می‌بریم. حالا ماه‌ها گذشته و مشخص شده به این زودی‌ها از شر کرونا خلاص نخواهیم شد. با این وضعیت تکلیف فعالان صنعت سینما چه خواهد شد؟ قبل از کرونا هم بسیاری از اعضای خانواده بزرگ سینما از بیکاری و فقدان امنیت شغلی می‌نالیدند. حالا با این وضعیت به هم ریخته چه باید کرد؟ تلاش‌های صنفی صورت گرفته و مثلا دادن بسته‌های معیشتی، چقدر می‌تواند جبران مافات کند؟ نه خانه سینما، کمیته امداد است و نه می‌شود با این راهکارها و کمک‌ها و وام‌ها، اصناف بیکار را از فلاکت خارج کرد. معمولا وقتی صحبت از سینمایی‌ها به میان می‌آید همه یاد بازیگران محبوب و کارگردان‌های مشهور می‌افتند، درحالی‌که اینها فقط ویترین سینما هستند و بدنه این خانواده را تکنیسین‌ها، کارگران فنی، اعضای گروه‌های فیلمبرداری، صدا، صحنه، تدارکات و... تشکیل می‌دهند. سینما فقط در محمدرضا گلزار و نوید محمد‌زاده و ابراهیم حاتمی‌کیا و بقیه نام‌های مشهور خلاصه نمی‌شود. آن دستیار فیلمبرداری که ‌ماه‌هاست بیکار مانده هم عضو همین خانواده است. برای حمایت از سینمایی‌ها، پر کردن فرم‌هایی از سوی اعضای خانه سینما در دستور قرار گرفت و فهرستی هم در نهایت منتشر شد که نشان می‌داد چند نفر از چه اصنافی قرار است زیر چتر حمایتی قرار گیرند. مثل داستان بسته معیشتی که انتشار تصاویر صف‌های طولانی مقابل فروشگاه شهروند انتقاد‌هایی را برانگیخت، انتشار این فهرست هم با حرف و حدیث‌هایی مواجه شد. در این ماه‌ها، پروژه‌هایی خوابیدند و گروه‌هایی در سکوت خبری به کارشان ادامه دادند. بهار معمولا فصل کم‌رونق تولید است و طبق سنتی دیرپا هرچه به نیمه سال نزدیک‌تر شویم، تولیدات جدی‌تر و پرشتاب‌تر پیش می‌روند. بهار ۹۹ اما شباهتی به سال‌های پیش نداشت. قاعدتا هیچ‌کس برای اکران آنلاین فیلم نمی‌سازد. بیکاری گسترده فعالان سینمایی را اگر کنار تعطیلی رخدادهای پرهزینه دولتی بگذاریم (مثل جشنواره جهانی فجر که برگزاری‌اش در سال۹۹ منتفی شد) می‌شود حمایتی از طبقه کارگر سینما به عمل آورد که لنگ نان شبش مانده. شناسایی اینکه چه گروهی و چه افرادی در این سینما آسیب‌پذیر‌تر هستند هم اصلا کار سختی نیست. حمایت‌ها هم باید کارکرد واقعی داشته باشند، نه مثل وام 10میلیون تومانی به سینماداران که معلوم نبود با آن باید به چه زخمی مرهم گذاشت.

 اما در همین ایام کرونایی هم فیلم‌هایی به مرحله تولید رسیدند؛ فیلم‌هایی که بودجه‌شان تامین شده بود و به گفته سازندگانش با رعایت پروتکل‌های بهداشتی کلید خوردند. چنین فیلم‌هایی با چه چشم‌اندازی تولید می‌شوند؟ با خوش‌بینی به تحولات آتی و مثلا کشف واکسن کرونا و زمین‌گیر‌شدن ویروس یا براساس این جمله معروف و متداول که سود در تولید است نه در اکران؟  هرچه هست در روزهای کرونایی فیلم‌هایی هم ساخته شده است؛ فیلم‌هایی که باید دید صحنه‌های پر ازدحام دارد یا نه. سکانس‌های عاشقانه و عاطفی‌اش با چه میزانسنی برگزار شده و خلاصه چطور هم پروتکل‌های بهداشتی رعایت شده و هم فیلم ساخته شده.

 این بزرگ‌ترین بحرانی است که با چنین فراگیری‌ای با آن مواجه شده‌ایم؛ بحرانی جهانی که هم جشنواره جهانی فجر را در تهران به تعطیلی کشانده و هم سواحل کن را در فرانسه سوت و کور‌تر از همیشه کرده. همه امیدواریم کرونا هم روزی به خاطره‌ها بپیوندد یا دست‌کم تضعیف شود تا بشود به زندگی عادی برگشت؛ به روزهایی که آغوش‌ها بی‌هراس و دغدغه گشوده می‌شد و زمزمه کنار گوش همراهی که در صندلی کناری سینما نشسته بود، بخشی از آیین فیلم دیدن بود؛روزهایی که هنوز می‌شد سینما رفت.

قبل از کرونا هم بسیاری از اعضای خانواده بزرگ سینما از بیکاری و فقدان امنیت شغلی می‌نالیدند. حالا با این وضعیت به هم ریخته چه باید کرد؟ تلاش‌های صنفی صورت گرفته و مثلا دادن بسته‌های معیشتی، چقدر می‌تواند جبران مافات کند؟ نه خانه سینما، کمیته امداد است و نه می‌شود با این راهکارها و کمک‌ها و وام‌ها، اصناف بیکار را از فلاکت خارج کرد. معمولا وقتی صحبت از سینمایی‌ها به میان می‌آید همه یاد بازیگران محبوب و کارگردان‌های مشهور می‌افتند. درحالی‌که اینها فقط ویترین سینما هستند

این بزرگ‌ترین بحرانی است که با چنین فراگیری‌ای با آن مواجه شده‌ایم. بحرانی جهانی که هم جشنواره جهانی فجر را در تهران به تعطیلی کشانده و هم سواحل کن را در فرانسه سوت و کور‌تر از همیشه کرده. همه امیدواریم کرونا هم روزی به خاطره‌ها بپیوندد یا دست‌کم تضعیف شود تا بشود به زندگی عادی برگشت. به روزهایی که آغوش‌ها بی‌هراس و دغدغه گشوده می‌شد و زمزمه کنار گوش همراهی که در صندلی کناری سینما نشسته بود، بخشی از آیین فیلم دیدن بود. روزهایی که هنوز می‌شد سینما رفت

این خبر را به اشتراک بگذارید