• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 13 خرداد 1399
کد مطلب : 101850
+
-

عروسی مجلل؛ انگیزه داماد برای سرقت از خانه مادرزن

عروسی مجلل؛ انگیزه داماد برای سرقت از خانه مادرزن


داماد 27ساله 3سارق اجیر کرد تا به خانه مادرزنش دستبرد بزنند، اما چون تازه‌کار بود فکرش را نمی‌کرد که اگر چند ساعت قبل از اجرای نقشه سرقت با دزدان قرار ملاقات بگذارد، دستش رو می‌شود.
به گزارش همشهری، ‌چند روز پیش زنی با 110تماس گرفت و درحالی‌که وحشت زده بود و صدایش می‌لرزید به اپراتور پلیس گفت که 3نفر به خانه‌اش هجوم آوردند و پس از زخمی کردن دامادش دست به سرقت طلا و جواهرات زده‌اند. به گفته این زن ارزش طلا و جواهرات بیش از یک میلیارد تومان بود.
 بعد از این تماس، مأموران راهی محل سرقت که خانه‌ای ویلایی در شمال تهران بود شدند و به محض ورود، خانه را کاملا به‌هم ریخته دیدند. این درحالی بود که داماد خانواده از ناحیه پا زخمی شده بود و زن صاحبخانه سراسیمه فریاد می‌زد دزدان تمام طلاهایش را دزدیدند و گریختند. مأموران در ابتدا به تحقیق از صاحبخانه پرداختند که او در تحقیقات گفت: چند روزی است که مادرم میهمان خانه ما شده است. او تمام طلا و جواهراتش را به خانه من آورده بود تا در گاوصندوق خانه ما باشد. چون او معمولا خانه نبود و پیش بچه هایش می‌رفت. به همین دلیل می‌گفت بهتر است طلاها را در خانه‌اش نگه ندارد از ترس اینکه مبادا سارقان به خانه‌اش دستبرد بزنند اما خبر نداشت که قرار است دزد به خانه من حمله کند. 
وی ادامه داد: روز حادثه دخترم به همراه دامادم که چند‌ماه قبل با یکدیگر عقد کرده‌اند نیز در خانه‌ام بودند. ناگهان صدای زنگ خانه به صدا در آمد و مرد جوانی خود را مأمور گاز معرفی کرد. به خیال اینکه واقعا مأمور است در را باز کردم و با خود گفتم مثل همیشه کنتور را می‌خواند و بعد در را بسته و می‌رود. اما ناگهان 3مرد در ورودی را باز کردند و وارد خانه‌ام شدند. آنها با تهدید ما را به گوشه‌ای از خانه بردند و دست و پای دامادم را که قصد داشت با آنها درگیر شود بستند و او را مورد ضرب و جرح قرار دادند. مردان خشن با تهدید از ما خواستند تا هرچه پول، طلا و اموال باارزش داریم تحویلشان بدهیم. وی ادامه داد: از ترس جانمان هرچه طلا در دستمان بود بیرون آوردیم و به آنها دادیم. در ادامه دو نفر از دزدان نیز به اتاق خواب رفتند و تمام طلا و جواهرات من، دخترم و مادرم را که پیش من امانت بود، سرقت کردند.

راز سرقت در دوربین‌های مداربسته
یافته‌های کارآگاهان حکایت از این داشت که سارقان به خانه آشنایی کامل داشته و می‌دانستند که طلاهای صاحبخانه در کدام اتاق است. 
کارآگاهان در ادامه به بررسی تصاویردوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند و با بازبینی تصاویر آن پی به راز سرقت بردند. تصاویر نشان می‌داد که چند ساعت قبل از حادثه داماد خانواده درحالی‌که سوار بر ماشینش بود خود را به مقابل خانه مادرزنش رساند. او داخل ماشین منتظر بود تا اینکه 3مرد جوان رسیدند.آنها کسی جز دزدان خشن نبودند که به خانه زن صاحبخانه دستبرد زدند. تصاویر نشان می‌داد که داماد خانواده در حال گفت‌وگو با سارقان بود و همین تصاویر ثبت شده نشان می‌داد که کسی جز داماد خانواده طراح نقشه دزدی نیست.

اقرار
با این سرنخ به‌دست آمده، کارآگاهان با دستور قاضی رضا بهشتی، بازپرس دادسرای ویژه سرقت بازداشت داماد را در دستور کار خود قرار دادند و او 24ساعت پس از دزدی بازداشت شد. اگرچه منکر سرقت بود و اصرار داشت که بیگناه است اما وقتی تصاویردوربین مداربسته را مقابل او قرار دادند تازه‌داماد چاره‌ای جز اقرار به سرقت ندید. او اعتراف کرد که نقشه سرقت از خانه مادرزنش را طراحی کرده و برای اجرای این سناریو، 3دزد اجیر کرده است. با اعتراف داماد، 3همدست او دستگیر شدند و مقداری از طلاها در مخفیگاه آنها کشف شد. این درحالی بود که دزدان پس از دزدی مقداری از طلاها را فروخته بودند. 
در ادامه مالخر طلاها نیز دستگیر شد و متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.


گفت‌وگو
عروسی مجلل


داماد که مهندس است چند ‌ماه قبل در فضای مجازی با عروس آشنا شد و به خواستگاری‌اش رفت. اگرچه اختلافات طبقاتی داشتند اما چون عاشق یکدیگر بودند خانواده‌ها مخالفتی نکردند. مادرزن اصرار داشت که باید بعد از کرونا و باز شدن باغ و تالارها، عروسی مجللی برای دخترش بگیرد اما او سرمایه‌ای نداشت و همین باعث شد تا نقشه دزدی بکشد.

به این فکر نکردی که ممکن است لو بروی؟
اگر حتی یک درصد هم فکر می‌کردم که لو می‌روم هرگز چنین نقشه‌ای نمی‌کشیدم. با آبرویم که نمی‌خواستم بازی کنم. من 27سال سن دارم و تا به حال پایم به کلانتری باز نشده بود. اگر تازه کار نبودم که به همین راحتی لو نمی‌رفتم. من فقط می‌خواستم به پول برسم تا پیش خانواده همسرم کم نیاورم.
چرا با وجود اختلافات طبقاتی که داشتید به خواستگاری رفتی؟
عاشق بودم. چند‌ماه قبل با ستاره در فضای مجازی آشنا شدم. عضو یک گروه دوستی بودیم که با هم چت کردیم. بعد از چند روز قرار گذاشتیم و دلباخته یکدیگر شدیم. او ساکن شمال تهران بود و من جنوب. وضع مالی‌شان خیلی خوب بود اما من در حد متوسط هم نبودم. با این حال اصلا اهمیتی ندادیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. به خواستگاری‌اش رفتم و بعد از مدتی با یکدیگر عقد کردیم.
انگیزه اصلی‌ات از سرقت چه بود؟
مادرزنم اصرار داشت که باید بعد از کرونا مراسم عقد و عروسی مجلل بگیری. می‌گفت پیش دوست و فامیل آبرو دارد و من تا قبل از کرونا مهمانی‌های آنها رفته بودم و واقعا شوکه شدم از این همه تجملات. نمی‌توانستم عروسی معمولی بگیرم. مادرزنم می‌گفت اگر عروسی درست و حسابی نگیری آبرویمان می‌رود. با این شرایط مالی بد چطور می‌توانستم عروسی مجلل بگیرم. در این اوضاع گرانی دو دو تا چهار تا که می‌کردم سرم سوت می‌کشید از هزینه‌های سرسام آور.
شغل خودت چیست؟
مهندسم و در یک شرکت خصوصی کار می‌کنم. در آمد خیلی بالایی ندارم و کسی هم نبود تا مرا حمایت مالی کند. این شد که وسوسه سرقت طلا و جواهرات خانه مادرزنم به جانم افتاد.
از روز سرقت بگو؟
دزدان اجیر شده از دوستانم بودند. قبل از اجرای این نقشه ماجرای سرقت را با آنها در میان گذاشتم. قبول کرده بودند که هم به‌خاطر پول و هم به‌خاطر رفاقت وارد این بازی شوند. روز حادثه هم طبق برنامه به خانه مادرزنم رفتم. باید فیلم بازی می‌کردم تا کسی به من مشکوک نشود اما اصلا حواسم به دوربین‌های مداربسته نبود. چند ساعت قبل از سرقت با دزدان قرار گذاشتم و نقشه را مرور کردیم. از قبل می‌دانستم که مادربزرگ ستاره؛ نامزد عقد کرده‌ام، قرار است طلاهایش را به خانه آنها بیاورد. حتی جای طلاها را به دزدان گفتم و بعد منتظر نشستم تا آنها در نقش مأمور وارد خانه مادرزنم شوند. حتی برای اینکه کسی به من مشکوک نشود دزدان مرا زخمی کردند، اما در نهایت ماجرا لو رفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید