• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 27 اسفند 1396
کد مطلب : 10138
+
-

پاکیزگی، شغل این زنان پاک

نداشتن بیمه و نگاه غیر واقعی اجتماع، دغدغه زنان نظافتچی منازل است

زنان
پاکیزگی، شغل این زنان پاک




سمانه اسکندری‌| همدان- خبرنگار:

این روزها بیشتر از قبل به چشم می‌آیند؛ زنانی که به‌خاطر شرایطشان مجبورند کاری انجام دهند که شاید دوستش نداشته باشند اما با این کار برای خانواده خود روزی حلال کسب می‌کنند.
نظافت کردن منازل یا اماکن عمومی شغلی است که معمولا با اکراه از آن صحبت می‌کنیم. بسیاری از زنان که در این شغل مشغول به کار هستند به خاطر نگاه منفی جامعه، سعی در پنهان کردن آن دارند. به بهانه ایام خانه‌تکانی نوروز به سراغ دو نفر از بانوان نظافتچی یا کاربین رفته‌ و با آنها صحبت کردیم.


زندگی دشوار

زهرا .س متولد سال 60 در همدان است. تا اول راهنمایی درس خوانده و 18 سال است که به عنوان نظافتچی مشغول به کار است. وی اوج کار خود را اسفند و قبل نوروز می‌داند و در زمان‌هایی که کار نیست از طریق یارانه و کمک ماهیانه کمیته امداد امام خمینی(ره) که 50 هزار تومان است، گذران زندگی می‌کند. 

او می‌گوید: دامادم نمی‌داند که من این شغل را دارم و نمی‌خواهم این را بفهمد.  زهرا ادامه می دهد: پدرم به خاطر اعتیاد همه چیزش را از دست داد. من خیلی دوست داشتم درسم را ادامه دهم اما پدرم قادر به تأمین مالی ما نبود، در نتیجه تا کلاس اول راهنمایی بیشتر نخواندم. به دلیل وضع نامناسب اقتصادی، در 17 سالگی تن به ازدواج دادم اما ازدواجم یک سال بیشتر ادامه نداشت و پایدار نبود زیرا همسرم فوت کرد. از او یک فرزند دارم که دختری 17 ساله
 است. 


نگاه ناراحت‌کننده

زهرا می‌گوید: از 18 سالگی یعنی بعد از فوت همسرم مشغول به کار نظافت در منازل و مدارس شدم. اولین بار برای نظافت به منزل مردی متدین رفتم. بسیار معذب بودم. می‌ترسیدم داخل کمدهای منزل را مرتب و تمیز کنم، زیرا نگران بودم که نکند زمانی چیزی از وسایل کمدها گم شود و آنها به من مظنون شوند اما آن مرد با تأکید گفت دخترم اگر به تو اعتماد نداشتم که تو را برای تمیز کردن منزل نمی‌آوردم. اما همه مانند آن خانواده فکر نمی‌کنند. خیلی از جاهایی که برای کار رفتم از همان ابتدا نگاه مظنونشان مشخص بود و این خیلی ناراحت‌کننده‌ و تحقیرکننده است.

او یکی از چالش‌هایی را که در این شغل با آن روبه‌روست نگاه پر از تحقیر بعضی صاحبخانه‌ها می‌داند و می‌گوید: بعضی افراد وقتی برای کار به منزلشان می‌روم نگاه آزاردهنده‌ای دارند و طوری برخورد می‌کنند که تحقیر آمیز است. در حالی‌که من افتخار می‌کنم که با صداقت، چشم‌پاکی و دست‌پاکی وارد منازل مردم می‌شوم و کار می‌کنم.


نگهداری از خواهرزاده

زهرا. س در توضیح وضعیت خانواده اش می‌گوید: دخترم بعد از گرفتن دیپلم ازدواج کرد. خیلی دوست داشت درسش را ادامه دهد اما وضعیت مالی‌مان به او این اجازه را نداد زیرا از پس هزینه‌هایش برنمی‌آمدم. به غیر از دختر خودم، فرزند خواهرم را نیز از زمان نوزادی‌اش بزرگ کردم زیرا 51 سال پیش، خواهرم و همسرش در تصادفی فوت کردند و خانواده همسرش از پذیرفتن بچه خودداری کردند اما من با اینکه تأمین هزینه‌هایش خیلی برایم سخت بود، اجازه ندادم او را به بهزیستی ببرند و خودم او را بزرگ کردم. یک سال است که موضوع را فهمیده اما مرا مثل مادرش می‌داند.

وقتی آن اتفاق برای خانواده خواهرم افتاد 4 ماه بود که در شرکتی که لباس‌های بیمارستانی می‌دوخت کار می کردم و بیمه بودم اما بعد از آن اتفاق، به خاطر نگهداری از نوزاد خواهرم مجبور شدم کارم را رها کنم و بیمه‌ام نیز از بین رفت.


چالش‌های بزرگ

مریم دلدار متولد سال 1358 در یکی از شهرستان‌های همدان است. پدر او فوت کرده و مادرش نیز بیمار است. او به دلیل علاقه زیاد، در رشته ادبیات فارسی مشغول به تحصیل می‌شود اما به خاطر شرایط بد مالی خانواده، مجبور به ترک تحصیل شده و دانشگاه را رها می‌کند. وی چندین سال است که برای نظافت به منازل مردم می‌رود.

مریم دلدار با اشاره به مشکلات این شغل می‌گوید: مهم‌ترین چالشی که یک زن جوان در این شغل می‌تواند با آن روبه‌رو شود مسأله امنیت است، زیرا بسیاری از منازل را برای اولین بار است که می‌رویم و آنها را نمی‌شناسیم. در نتیجه ممکن است با مسائلی همچون تهمت و تحقیر روبه‌رو شویم. برای مثال ممکن است چیزی در منزلشان گم شود و به ما مظنون شوند و عمل دزدی به ما نسبت داده شود در حالی‌که انجامش نداده‌ایم. اگر در این شغل هستیم برای این است که خواستیم با شرافت زندگی کنیم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید