• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 27 اسفند 1396
کد مطلب : 10128
+
-

سرداری که شهردار شد

حمید ناصری | پژوهشگر تهران

چهارم مرداد سال 1302 بود که رضاخان، سردار «کریم خان بوذرجمهری» را به کفالت بلدیه انتخاب کرد؛ سرلشکری که دوره سربازی تا سرداری را در مدت کوتاهی طی کرد و همیشه دم دست سردار سپه بود تا فرمان‌های نو به نوی او را اجرا کند و رضایتش را مثل مدالی بر سینه بزند و به همتایانش فخر بفروشد. بوذرجمهری را به‌عنوان نخستین شهردار تهران می‌شناسند. 

اختیارات بلدیه تهران سال 1303 به شهرداری داده شد. یک سال بعد در آذر سال 1304 قانون جامع‌تری با 70 ماده به تصویب مجلس رسید و به این شکل کریم آقا بوذرجمهری به‌طور رسمی عنوان شهردار را به دست آورد. در این دوره تشکیلات بلدیه کامل‌تر از گذشته شد. 3 اداره دیگر به نام‌های ساختمان مهندسی، تنظیف ارزاق و امور خیریه به 3 اداره اصلی ضمیمه شدند. 

جالب اینکه شهرداری‌های برخی مناطق هم از همین دوره فعال شدند. سال 1305 به دستور بوذرجمهری بلدیه تهران 3شعبه دیگر در بهارستان و خیابان‌های فرمانفرما و ماشین راه‌اندازی کرد تا کارها با سرعت بیشتری انجام شوند. سال 1307 تغییرات اساسی در بلدیه تهران به دست کریم آقا بوذرجمهری ایجاد شد. تهران تا آن زمان نیروی ساماندهی شده‌ای برای وظایف آتش‌نشانی و خدمت‌رسانی در مواقع اضطرار نداشت. به همین دلیل نخستین اداره اطفائیه به دستور شهردار وقت آن زمان در میدان حسن‌آباد فعلی تأسیس شد.




 اداره اطفائیه در آغاز کار تنها 4 خودرو انباردار خریداری کرد؛ این خودروها اتاقک تجهیزات همراهشان داشتند تا با کمک آنها آتش را خاموش کنند. 30 اردیبهشت سال 1309 مجلس قوانین جدیدی برای بلدیه تصویب کرد. نظام‌نامه انجمن‌های بلدیه تدوین شد تا دست دولت در اجرای آن آزاد باشد. سال‌ها پس از تدوین این نظام‌نامه، بوذرجمهری در سمت خود باقی ماند و با دوره 10 ساله ریاست خود رکورد یکی از طولانی‌ترین دوره‌های ریاست شهرداری را به نام خود رقم زد.

شیرخوارگاه بلدیه، ساخت نخستین تیمارستان تهران ، کمک به ساخت دانشگاه تهران، ساخت و درختکاری خیابان ولی‌عصر(عج) از یادگارهای این دوره 10 ساله هستند. بوذرجمهری نخستین شهرداری بود که برای راه‌ها و محل کسب عوارض و مالیات وضع کرد و از این مبالغ برای توسعه تهران مدد گرفت. او سال 1312 از شهرداری برکنار شد و به یاد خدماتش نامش را بر خیابان 15 خرداد فعلی گذاشتند. 






نام‌آوران

توران میرهادی، مادر ادبیات کودک و نوجوان   


نام بانو «توران میرهادی» با ادبیات کودک و نوجوان پیوند خورده است و او را مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران خوانده‌اند. زنده‌یاد میرهادی که سال گذشته چشم از جهان فروبست آثاری از خود باقی گذاشت که نام او را برای همیشه زنده نگه می‌دارد. همه دوستان و همکاران بانو توران یک جمله ناب از او به یادگار دارند: «از غم‌های بزرگ کارهای بزرگ بسازید.»

بانو میرهادی خرداد سال 1306 در شمیران به دنیا آمد. پدرش «سید فضل‌الله» مهندس راه و ساختمان و تحصیلکرده آلمان و مادرش «گرتا دیتریش» آلمانی بود. توران هنوز به دنیا نیامده بود که پدر و مادرش برای در امان ماندن از بیماری‌هایی که تابستان‌ها در تهران شدت می‌گرفت به شمیران رفتند و همراه 4 فرزند دیگرشان در چادری اقامت کردند.

توران که در همین چادر به دنیا آمد همیشه می‌گفت: «از بدو تولدم با طبیعت پیوند خوردم.» بعد از تولد توران، خانواده‌اش در شمیران ماندگار شدند. بانو توران که اکنون یکی از مفاخر شمیران شمرده می‌شود برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه‌اش، علوم تربیتی و روان‌شناسی راهی فرانسه شد. وضع نابسامان و ویرانی حاصل از جنگ جهانی دوم، او را با این پرسش روبه‌رو کرد که بشر چگونه می‌تواند به این همه خشونت و کشتار دست بزند و پاسخ را در اهمیت تربیت در دوران کودکی یافت.

به همین دلیل زندگی خود را وقف آموزش کودکان کرد تا روزی شاهد صلح جهانی باشیم. میرهادی که چهره فرهنگی تأثیرگذار معاصراست همراه همسرش سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ مدرسه «فرهاد» را با روش آموزش و پرورش مدرن اداره کرد. 

میرهادی یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود و از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را برعهده گرفت و 16جلد فرهنگنامه را منتشر کرد. از آثار او می‌توان تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، ج‍س‍ت‌وج‍و در راه و روش‌های تربیت، ک‍ت‍اب‍خ‍ان‍ه آم‍وزش‍گ‍اهی و ن‍ق‍ش آن در ایج‍اد ع‍ادت ب‍ه م‍طالعه، ک‍ت‍اب ک‍ار م‍ربی ک‍ودک، گ‍ذری در ادبیات ک‍ودک‍ان و... را نام برد.  میرهادی، مشوق تأسیس 12 نهاد بزرگ در کشور مانند مؤسسه‌های تاریخ ادبیات کودکان، مادران امروز، توسعه فرهنگی و... بود. پندار، دلاور و کاوه فرزندان توران میرهادی هستند. او 21 آبان سال گذشته در امامزاده عبدالله(ع) شهرری به خاک سپرده شد. 



کافه کتاب

این اتولی که من می‌گم


«این اتولی که من می‌گم» کتابی درباره تاریخچه ورود به اتومبیل ایران و نخستین حوادث مربوط به آن به شکل مصور از اتومبیل و اتومبیلرانی در ایران از زمان ورودش تا امروز به قلم «سید عباس حسینی» است.

این کتاب به تاریخ پیدایش تراموای اسبی و ماشین دودی در تهران قدیم تا کالسکه‌های سلطنتی و ماشین‌های آخرین مدل دربار، پرداخته و نحوه شکل‌گیری قوانین راهنمایی و رانندگی و اصناف مرتبط با اتومبیل و شکل‌گیری خطوط تاکسیرانی، اتوبوسرانی، ماشین‌های اداره پست، آتش‌نشانی و... بیان شده. در بخشی از این کتاب آمده است: «ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی.»

با شنیدن این بخش از یک ترانه معروف قدیمی همه به گذشته‌ها می‌روند و یاد ماشین دودی می‌افتند. حدود 113سال از ورود نخستین اتومبیل به ایران می‌گذرد. در سال 1279 شمسی (1900 میلادی) همزمان با سلطنت مظفرالدین‌شاه قاجار نخستین جفت از اتومبیل‌های رنو که از سوی مظفرالدین‌شاه در پاریس خریداری شده بود از مسیر روسیه و دریای خزر به‌وسیله راه‌آهن و کشتی به ایران رسید. 

در یکی از سرفصل‌های این کتاب که درباره تعلیمات و دستورات نظمیه تهران برای چگونگی‌‌‌ تردد خودرو‌ها در شهر است نوشته شده: «شوفرها همیشه باید از طرف دست راست رانندگی کنند، پیش از اینکه در حرکت به حیوان یا آلت نقاله دیگری برسند باید آلت خبر را به صدا درآورند و مطمئن شوند که راه آزاد است، سر پیچ‌های پرجمعیت باید به سرعت پای انسان حرکت کرده و آلت خبر را به صدا درآورند...»


 

این خبر را به اشتراک بگذارید