• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 30 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 101069
+
-

تصمیمات عجولانه من

فرورتیش رضوانیه_روزنامه نگار

اوایل شب بود. دوستم کنار خیابان پارک کرد و داخل سوپرمارکت رفت تا خرید کند. داخل اتومبیل منتظر نشستم و نگاهی به اطراف انداختم. موتورسواری را دیدم که خلاف جهت می‌آمد. طبق معمول همیشه حرص خوردم که چرا تخلف برای خیلی‌ها به یک عادت تبدیل شده. کمی جلوتر دو خانم با چمدان کنار جوی آب ایستاده بودند. یکی از آنها گوشی به‌دست داشت. شیشه اتومبیل پایین بود. شنیدم که به راننده مسافریاب اینترنتی آدرس می‌دهد. در همین لحظه همان موتورسوار متخلفی که دیده بودم، گوشی آن خانم را ربود و گریخت. دیدم دزد به سمت من می‌آید. ناگهان فکر کردم که می‌توانم مانند «جیسون بورن» با باز کردن در سمت راننده، موتورسوار را نقش زمین کنم. اما ناگهان زمان در ذهنم متوقف شد. تجسم کردم که سارق بعد از برخورد با در روی زمین می‌افتد و می‌توانیم او را بازداشت کنیم، اما می‌تواند به‌خاطر جراحت‌هایی که برمی‌دارد از من غرامت بگیرد. حتی ممکن است مجبور شوم برایش یک موتورسیکلت جدید هم بخرم. از طرف دیگر ممکن است دچار ضربه مغزی شود و بمیرد. از طرفی، اتومبیل دوستم هم باید به صافکاری برود و از ارزش قیمت آن کاسته می‌شود. خانم‌ها جیغ می‌کشیدند و کمک می‌خواستند. تصمیمم را گرفتم. اجازه دادم تا سارق از کنارم عبور کند و برود. از اینکه او را نگرفتم، عصبانی بودم. اما عقل و منطق به من می‌گفت نباید جان آن خلافکار را با خطر مواجه کنم. از سوپرمارکت دو بطری آب خریدم، به خانم‌ها دادم و دوباره داخل اتومبیل نشستم. هنوز با خودم فکر می‌کنم یک گوشی موبایل ارزش آن را نداشت که مغز موتورسوار را کف آسفالت پهن کنم. آیا ترسیده بودم؟ باید بدانید، چند سال قبل وقتی در یکی از میدان‌های مرکز شهر مشغول تصویربرداری بودم، سارقان موتورسوار دوربینم را با سه‌پایه ربودند. من بلافاصله به تعقیب آنها پرداختم، اما در این میان تصادف کردم و سپس راهی بیمارستان شدم. در این سال‌ها یاد گرفته‌ام که سعی کنم همیشه عواقب و احتمالات هر تصمیمی را درنظر بگیرم. بارها در زندگی‌ام خیلی چیزها را به‌خاطر تصمیم‌های عجولانه از دست داده‌ام. باید از گذشته عبرت بگیرم.
 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید