• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 26 اسفند 1396
کد مطلب : 10063
+
-

شادگان بی‌نشان از شادی

تالاب‌‌های خوزستان زیر گردو غبار نفس می‌کشند

شادگان بی‌نشان از شادی

فاطمه باباخانی :

سال96 هم مشابه سال‌های پیش، در حالی گذشت که خوزستان در گردوغبار گم شد و بسیاری به جای عکس پروفایل‌های خود در شبکه‌‌های مجازی، نقشه ایران را گذاشتند که در آن خوزستان و به‌ویژه اهواز با رگه‌ای از گردوغبار پوشیده شده بود. دانش‌آموزان روزها و روزها به جای مدرسه در خانه ماندند و اورژانس بیمارستان‌ها پر از بیمارانی بود که به‌دلیل تنگی‌نفس به آنجا مراجعه می‌کردند. بخش اقتصادی هم از این وضعیت صدمه‌دید و فعالان این حوزه عنوان کردند که کسب و کارشان تحت‌تأثیر این پدیده قرار گرفته است. نمونه آن واحدهای مرغداری است که یکی از آنها عنوان کرده است 50درصد مرغ‌ها در این واحد صنعتی در اثر گردوغبار تلف شده‌اند؛ با این حال گردوغبار تنها معضلی نیست که محیط‌‌زیست انسانی و طبیعی استان خوزستان را هدف قرار داده است.

نخلستان‌های این استان سال‌‌هاست که در اثر خشکسالی دچار مشکل شده و به گفته فعالان محیط‌زیست این استان، نخل‌های بی‌سر به یک پدیده رایج تبدیل شده‌اند؛ ضمن اینکه میانه‌کاری نیز تبدیل به خاطره‌‌ای در خوزستان شده است. تالاب‌‌ها  نیز به‌عنوان یکی از اکوسیستم‌‌های ارزشمند در استان خوزستان، وضع بهتری از نخلستان‌‌ها ندارند و هر روز خبرهای ناگواری از آنها به گوش می‌رسد؛ با این حال مشکل تالاب‌های خوزستان برخلاف گردوغبار و کشاورزی و بحران آب، گره بسته‌ای نیست که باز نشود و حل آن نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگین باشد. شادگان یکی از این تالاب‌هاست که با 400هزار هکتار وسعت، سهم مهمی در حیات روستاهای حاشیه آن دارد و همچنین با قابلیت بالای خود توان تبدیل‌شدن به یکی از قطب‌های گردشگری کشور را داراست. این تالاب می‌تواند با تزریق منابع مالی، هم از مهاجرت روستاییان و گسترش حاشیه‌نشینی جلوگیری کند و هم فرهنگ بومی و محلی اعراب حاشیه آن را معرفی کند و به تقویت ارتباطات فرهنگی منجر شود. این همه پتانسیل وجود دارد اما حال شادگان که جزو تالاب‌های بین‌المللی ایران است و نام آن در کنوانسیون رامسر نیز ثبت شده، سال‌‌هاست که خوب نیست و بازدید‌های مکرر رؤسای سازمان محیط‌زیست و حتی اعضای اتحادیه اروپا هم نتوانسته است به بهبود اوضاع در این منطقه وسیع در جنوب خوزستان کمک کند.

 

مهاجرت مردم شادگان به‌خاطر ماهی خاردار

تیلاپیا نسبت به سایر گونه‌ها کوچک است اما همین ماهی کوچک، نسل گونه‌های بومی در خوزستان و از جمله شادگان را به‌شدت تهدید می‌کند. این روزها هر توری که به آب می‌افتد، تیلاپیا از آن بیرون می‌آید و تنها گاهی ماهی‌های بومی چشم صیادان را روشن می‌کنند. چه فرق می‌کند در تور، تیلاپیا باشد یا کپور یا بنی؟ برای کسانی که از فروشگاه‌های تهران خرید می‌کنند ممکن است نام بنی آشنا نباشد اما برای مردمان حاشیه شادگان، بودن یا نبودن این‌گونه‌های بومی موضوع مرگ و زندگی است. به گفته دکتر هایده طبسیان که تحقیقات جامعی درخصوص این ماهی در شادگان انجام داده، تیلاپیای زیلی 47درصد ترکیب صید را در شادگان به‌خود اختصاص داده است که در کنار آن تیلاپیا اورئوس عددی معادل 12درصد در صید را داراست.

صیادان در شادگان سال‌ها به صید ماهیان بومی خود مشغول بودند و حال این افزایش نزدیک به 60درصدی از تیلاپیا، درآمد آنها در سال‌های اخیر را به‌شدت کاهش داده است. به گفته طبسیان تیلاپیا در شادگان بین 1000تا 1500تومان به فروش می‌رسد و مردم رغبتی به خرید این‌گونه از خود نشان نمی‌دهند. همچنین این ماهی، گونه‌های بومی نظیر بنی و شیربت را کاهش داده است که بازهم موجب نگاه منفی اهالی به آن شده است. سومین دلیلی که موجب شده تیلاپیا خواهانی در منطقه نداشته باشد به عدم‌قابلیت آن در کباب کردن برمی‌گردد و این در حالی است که مردم شادگان ماهی کبابی را به سایر انواع طبخ ماهی ترجیح می‌دهند.
این عوامل سبب شده است که صیادان ناچار به فروش ماهی خود در اهواز و سایر شهرهای خوزستان به قیمت بسیار پایین باشند که همین امر معیشت خانواده‌ها در این منطقه را از سال92 به‌شدت کاهش داده است.

 

تیلاپیا چگونه به‌گونه غالب تبدیل شد؟

هایده طبسیان در تحقیقات چندساله خود به این نتیجه رسیده است که با وجود اینکه تیلاپیا نسبت به‌گونه‌های بومی، نظیر بنی از جثه کوچک‌‌تری برخوردار است اما این قابلیت را دارد که تخم‌های خود را مخفی کند. همچنین روی باله‌های این‌گونه، خارهایی وجود دارد که حتی موجب آزار صیادان می‌شود زیرا زمانی که تیلاپیا وارد تور صیادان می‌شود و می‌خواهند آن را از تور رها کنند دست‌هایشان زخمی می‌شود و آن را بار دیگر به آب برمی‌گردانند. در مواقعی که این‌گونه به یک ماهی دیگر برخورد می‌کند حالت دفاعی گرفته و باله‌‌های خاردار خود را باز می‌کند. راه دیگری که تیلاپیا به ماهی‌‌های بومی صدمه می‌زند به اشغال محل زادآوری محل دیگر ماهیان تالاب برمی‌گردد و از آنجا که میزان زادآوری بالایی دارد به سرعت تکثیر می‌شود. حمری و شیربت ازجمله گونه‌‌هایی هستند که پیش از حضور تیلاپیا ماهی‌های غالب بودند اما هم‌اکنون حضورشان در تالاب بسیار کمرنگ شده است. برای رفع این چالش شیلات، کپور پرورش داده و آن را در شادگان رهاسازی می‌کند؛ با این حال این کار درخصوص ماهی‌های بومی بسیار دشوار است و طبسیان لارو‌گیری به‌ویژه درخصوص ماهی شیربت را بسیار دشوار و با هزینه‌های سنگین می‌داند که درنهایت آن را از دستورکار مسئولان خارج می‌کند.

 

تیلاپیا ازدواج را کاهش داده است

زمانی که اقتصاد و کار نباشد خبری از تشکیل خانواده هم نیست. طبسیان در مطالعه خود به این پیامد از حضور تیلاپیا در شادگان رسیده است. به گفته او هم‌اکنون مشهودترین پدیده، کاهش میزان ازدواج و بیکاری است. بسیاری از صیادان از این حرفه خارج شده‌اند. در میان جوانان بی‌انگیزگی و افسردگی ایجاد شده و آنها اشتیاقی به صیادی به واسطه درآمد پایین آن ندارند. با اینکه سن ازدواج در این منطقه پایین و به شکل فامیلی است اما آنها به‌خاطر هزینه‌های کم حاصل از صید ترجیح می‌دهند ازدواج نکنند. همچنین بسیاری از جوانان برای کار به بندرعباس می‌روند یا در اهواز کارگری می‌کنند که این امر هشدار‌دهنده و بزرگ‌ترین تبعات اجتماعی حضور این ماهی است.

 

کشتار پرندگان با سم‌ریزی و تفنگ

شکار و درگیری با شکارچیان، پدیده رایجی در بازارهای کیان اهواز و شادگان است؛ همین که نیروهای یگان حفاظت وارد بازار کیان اهواز می‌شوند، ولوله درمی‌گیرد باز هم بنا به درگیری است و محلی‌ها با چوب و چاقو به مأموران حمله می‌کنند. حسن‌آقا شیرمحمدی- فرمانده یگان محیط‌زیست استان خوزستان- در راه مقابله با این شکار در پانزدهم شهریور سال‌جاری مورد حمله قرار گرفت. 3 نفر ناشناس او را تعقیب کردند، سپس در یک نقطه خلوت گیر انداختند و با چوب و کابل به او حمله کردند، به‌طوری که از ناحیه سر، فک و چشم دچار آسیب شد. بازار کیان در کنار بازارهای شادگان و سوسنگرد به اندازه فریدونکنار و سرخرود شناخته‌شده نیست اما در این بازار هم پرنده‌‌های مهاجر خرید و فروش می‌شوند و مشتریان خود را دارند. تالاب شادگان و هورالعظیم زیستگاه زمستانه پرندگان مهاجر است و هرساله در زمان زمستان‌گذرانی گروه زیادی از آنها هورالعظیم و شادگان را به‌عنوان زمستان گذرانی انتخاب می‌کنند؛ اما همه از این تالاب زنده بیرون نمی‌آیند و بسیاری از پرندگان در بازارها به فروش می‌‌رسند.

حسن‌آقا شیرمحمدی یکی از دلایل این عدم‌برخورد را کمبود نیروهای یگان حفاظت می‌داند. به گفته او تعداد نیروهای یگان در استان 9 و در آبادان 3محیط‌بان است و طبیعی است برای اینکه کارها انجام شود هر نیرو ناچار است به اندازه چندنفر کار کند تا خسارات محیط‌زیستی کاهش یابد؛ حتی در شهرهایی هست که تعداد محیط‌بان‌ها از همین 3نفر هم کمتر است و همین امر در کنار تعداد کم ماشین‌های گشت‌زن، چالش‌هایی ایجاد کرده است.

زنان سالمند در بازار کیان اهواز پرندگان مهاجر را می‌فروشند و از آنجا که اقوام و طایفه فروشندگان در همین بازار به‌کار مشغول هستند نسبت به هرگونه برخوردی واکنش تند نشان می‌دهند که گاه به درگیری می‌انجامد. با این حال به گفته آقا شیرمحمدی با دادن تذکرها گاه بازار تا چند روز از پرندگان مهاجر خالی می‌شود و بار دیگر فروشندگان بازمی‌گردند.

آیا در شادگان به اندازه فریدونکنار و سرخرود شکار صورت می‌گیرد؟ نیک فلک- از فعالان محیط‌زیست خوزستان- معتقد است که در خوزستان دامگاه‌هایی مشابه فریدونکنار به چشم می‌خورد؛ اتفاقا در این مناطق دامگاه‌ها حرفه‌ای‌تر بوده و برای آنها هزینه بیشتری نیز انجام شده است. از طریق رودخانه زمین‌های 30 تا 100هکتاری آبگیری و خاک‌گیری می‌شود. در این منطقه آرامش را برقرار کرده و از طریق توری که در آب نصب کرده‌اند پرندگان را در دسته‌های 50تا 100تایی شکار می‌کنند. این دامگاه‌ها عموما در زمین‌های کناری شادگان یا در تالاب هورالعظیم هستند؛ اما در شادگان بیشتر به شکل اسلحه و تور هوایی است. پس از آن، این پرندگان به بازار کیان اهواز برای فروش برده می‌شوند. در این بازار روزانه بین 800 تا 1000پرنده به فروش می‌رسد که اگر هرکدام را تا 50هزار تومان درنظر بگیریم حجم مبادله مالی، خود را نشان می‌دهد.

 

گونه‌های در معرض خطر انقراض در دام شکارچیان

این فعال محیط‌زیست به مرغابی‌سانان به‌عنوان اصلی‌‌ترین قربانی این شکارها اشاره می‌کند و در میان آنها از گونه‌های در معرض خطر انقراضی مانند اردک مرمری، اردک بلوطی و اردک تاجدار نام می‌برد. به بیان او، علاوه براین، استفاده از دانه‌های سمی سبب می‌شود تا تمام گونه‌ها از بین بروند و درنهایت کسانی که این پرندگان را خرید می‌کنند نیز از آن لطمه خواهند دید.

این شیوه شکار و صید سبب شده است گمانه‌‌هایی مبنی ‌بر بالاتر بودن شکار در این منطقه نسبت به فریدونکنار مطرح شود. اما درباره قطعیت این گزاره نمی‌توان نظر داد. احسان طالبی- از راهنمایان پرنده‌نگری برای تورهای داخلی و خارجی- معتقد است: نوع کشتار در شمال و جنوب نیز متفاوت است و استفاده از سم برای کشتار پرندگان به‌خودی خود دارای ایراد است. همچنین ما آماری از پرندگان به دام‌افتاده از طریق مهمیه‌ها نداریم و همه‌‌چیز در این منطقه بر مبنای حدسیات است. این فعال حوزه اکوتوریسم هم کمبود نیروهای محیط‌بانی را عاملی برای این مسئله می‌‌داند و به سفرهایی از تالاب‌‌های خوزستان اشاره می‌کند که در آن شاهد حضور و تردد آزادانه شکارچیان در این منطقه بوده است، بدون آنکه محیط‌بانی با آنها برخورد کند.

گردشگری می‌تواند شادگان را به ونیز تبدیل کند

در بسیاری از متن‌‌هایی که درباره شادگان نوشته شده، این منطقه را به ونیز ایران تشبیه کرده‌اند. 2 روستا در تالاب قرار دارد و تردد مردم از طریق قایق در آنها صورت می‌گیرد. آنها روی آب زندگی می‌کنند و روزگار را از طریق صید ماهی می‌گذرانند و در مضیف‌ها از مهمانان خود پذیرایی می‌کنند. با این حال میان این ونیز تا آن ونیز فرسنگ‌ها فاصله است و گردشگری آخرین چیزی است که مردم این منطقه از آن درآمد کسب می‌کنند. ابوالفضل آبشت- مدیر طرح حفاظت از تالاب‌‌های ایران- یکی از دلایل توسعه‌نیافتن گردشگری در این منطقه را با نبود زیرساخت‌های لازم برای گردشگر در شادگان مرتبط می‌داند. به گفته او این امر وظیفه سازمان گردشگری به‌عنوان یکی از ذی‌نفعان اصلی است. با این همه سازمان محیط‌زیست در روستای سراخیه (معروف به ونیز ایران) اقدامات خوبی برای جلب گردشگر انجام داده، طوری که هرساله شاهد حضور گسترده گردشگر در این روستا هستیم.

برنامه مدیریت سال‌هاست که در سازمان محیط‌زیست درخصوص مناطق چهارگانه در حال نگارش است و بسیاری از آنها نیز به سرانجام رسیده و در آن مناطق گردشگری مشخص شده است. آبشت در همین راستا بازبینی برنامه مدیریت جامع تالاب شادگان را از برنامه‌های سال 97طرح حفاظت از تالاب‌‌های ایران عنوان کرده و همچنین از بهره‌برداری طرح انتقال آب کارون به میزان سالانه ۱۵۰میلیون مترمکعب در جنوب دارخوین به شادگان تا ۶‌ ماه آینده خبر داده است؛ ضمن اینکه به گفته او طرح انتقال آب به جراحی، برای دستیابی به حقابه شادگان نیز در دست اجراست. از نظر این مقام مسئول تأمین ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب از کارون برای کنترل ریزگردها در اراضی شمال شادگان هم از دیگر اقدامات سازمان محیط‌زیست برای شادگان است.

 

مضیف‌‌هایی که بلااستفاده ماند

با وجود اینکه ابوالفضل آبشت همه مسئولیت را به دوش سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری درخصوص توسعه گردشگری در این منطقه می‌اندازد اما از مضیف‌‌هایی نمی‌گوید که توسط همین طرح در شادگان راه‌اندازی شدند و امروز هیچ کارایی‌ای جز سایبان ندارند. مجتبی گهستونی- از فعالان محیط‌زیست این منطقه- به این رویه انتقاد دارد. او معتقد است: نگهداری مناسبی از این مضیف‌ها به عمل نیامد و همین امر سبب شد تا با وجود قابلیت بالای آنها در نمایش زندگی مردم بومی، از آنها در حوزه گردشگری بهره گرفته نشود. به گفته او در شادگان و نزدیک هورها این مضیف‌‌ها ایجاد شدند اما در حوزه گردشگری تالاب شادگان، تنها در ایام نوروز به واسطه تراکم بالای جمعیت، از آنها بهره گرفته می‌شود. در این ایام نیز برای فرار از گرما و تابش خورشید گردشگران از سر استیصال به مضیف‌‌ها پناه می‌برند و در سایر ایام سال بلااستفاده می‌مانند. همچنین سرویس‌‌های بهداشتی که به‌منظور گردشگری در این منطقه احداث شده‌اند همیشه بسته‌اند و از سوی گردشگران قابل استفاده نیستند؛ ضمن اینکه مرکز بازدید تالاب شادگان که متعلق به سازمان حفاظت محیط‌زیست است نیز به یک مرکز اداری تبدیل شده است.

 

نجات شادگان با دانش بومی و توسعه گردشگری

صید و صیادی معیشت اصلی کنونی مردم شادگان است و اگر گردشگری را معیشت مکملی برای آن درنظر بگیریم نخستین راه‌حل باید ارتقای معیشت یا بازگشت به سال‌هایی باشد که هنوز تور صیادان را ماهی‌های بومی منطقه پر می‌‌کرد. طبسیان رسیدن به نقطه بازگشت و رسیدن به گذشته نه چندان دور را چندان دشوار و با هزینه سنگین نمی‌داند و از همین‌رو ضمن بیان صورت مسئله، راه‌حل‌‌هایی را نیز برای آن مطرح می‌کند. به گفته او، فرهنگسازی‌ نخستین اقدام در این راه است که در گفت‌وگو با اداره محیط‌زیست خوزستان نیز برآن تأکیدکرده است. به اعتقاد طبسیان هم‌اکنون دیدگاه بسیار منفی‌ای نسبت به این ماهی از سوی اهالی به‌دلیل قیمت پایین و عدم‌استفاده آن در سبد غذایی خانوار مردم شادگان وجود دارد.

همین امر سبب شده صیاد به محض دیدن این‌گونه آن را بار دیگر به آب بیندازد و در بسیاری از موارد چون تیلاپیا دیر می‌میرد بار دیگر در تالاب به حیات خود ادامه می‌دهد؛ از این‌رو افزایش آگاهی صیادان نسبت به شرایط این‌گونه و تشویق آنها برای صید تیلاپیا می‌تواند در کاهش جمعیت تیلاپیا مؤثر باشد اما این امر نیازمند مشوق‌‌هایی نظیر خرید ماهی تیلاپیا از صیادان یا سوبسید بنزین برای برای قایق‌های صید این‌گونه است. همچنین بسیاری از صیادان می‌دانند که محل زادآوری تیلاپیا در کدام نقطه تالاب است و با این دانش می‌توان مناطق زادآور این‌گونه را تخریب و از گسترش آن در تیلاپیا جلوگیری کرد. به این ترتیب با تخصیص بودجه اندک و برنامه‌ریزی و مدیریت، حل مشکل تیلاپیا در شادگان امکان‌پذیر خواهد بود. در کنار آن شیلات می‌تواند با تکثیر ماهی‌هایی که قابلیت پرورش دارند و با رهاسازی آنها در شادگان به‌تدریج تیلاپیا را از این تالاب خارج و تعادلی میان گونه‌های مختلف ایجاد کند.

 

«سسک‌خوزی» پرنده‌نگرها را به خوزستان می‌کشاند

درخصوص گردشگری به‌عنوان معیشتی که نیاز به سرمایه‌گذاری‌‌های آنچنانی ندارد و می‌تواند با درگیرکردن مردم محلی، پیوندی میان اقتصاد و محیط‌زیست برقرار کند نیز فعالان این حوزه اتفاق نظر دارند. به گفته احسان طالبی- فعال حوزه اکوتوریسم و راهنمای این حوزه- پرنده‌نگری بخشی از بسته سفر به این منطقه است. گردشگران داخلی و به‌ویژه گردشگران خارجی به‌واسطه نوع خاص پرندگان و ناامن بودن تالاب‌های عراق، این منطقه را ترجیح می‌دهند و در کنار هورالعظیم، شادگان یکی از این مقاصد می‌تواند باشد. او سسک‌خوزی را یکی از گونه‌های جذاب برای پرنده‌نگری می‌داند که زیستگاه آن در شادگان قرار دارد و می‌‌تواند در جلب کسانی که با دوربین در آسمان به‌دنبال پرندگان می‌گردند مؤثر باشد؛ ضمن آنکه شادگان نیز می‌تواند در بسته‌‌های سفر طبیعت‌گردی به‌واسطه امکان قایق‌سواری،  گنجانده شود.

 

اقامتگاه؛ پایه رونق گردشگری در شادگان

صرف حضور یک گونه یا حتی جاذبه‌هایی مانند تالابی به وسعت شادگان، می‌تواند اکوتوریسم را در این منطقه رونق بخشد؟ گهستونی- فعال محیط‌زیست و گردشگری خوزستان- به این نکته اشاره می‌کند که برخی گردشگران بازدید‌کننده از این تالاب، ناراضی برمی‌گردند. بخشی از این نارضایتی به‌واسطه فقدان اقامتگاه‌های مناسب و سایر تجهیزات گردشگری در آن است. دلیل این امر باز هم به فرهنگ مردم بومی برمی‌گردد که هنوز در شادگان، مردم از دریافت پول در مقابل خدمات به گردشگران پرهیز می‌کنند و همین امر در کندی توسعه گردشگری در این منطقه نقش داشته است. این عامل سبب‌شده تا مردم تنها به گشت‌و‌گذار در تالاب با قایق اکتفا کنند و تجربه‌ای از زندگی و فرهنگ مردم محلی این مناطق نداشته باشند؛ از این روست که به گفته او آموزش جامعه بومی باید در اولویت کار در گسترش اکوتوریسم این منطقه باشد تا با شکل‌گیری اقامتگاه‌های مناسب، شادگان بتواند سهم خود در اکوتوریسم ایران را به‌دست آورد. همچنین از آنجا که زبان مردم شادگان عربی است، نیاز است که در این زمینه اقداماتی به عمل آید تا برخی جوانان محلی بتوانند به‌عنوان راهنمای محلی وارد کار شوند و نسبت به توزیع درآمد در این منطقه اقدام کنند.

 

چشیدن قهوه عربی در مضیف

چشیدن طعم قهوه عربی که تنها در نمایشگاه‌‌های گردشگری یا روستایی و عشایری در مضیف‌‌های نمادین امکان‌پذیر است می‌تواند چنان جاذبه‌ای باشد که هر گردشگری را به سمت خوزستان بکشاند؛ جایی که مردان لباس‌‌های بلند سپید به تن کرده و با چوب، قایق را در مسیر تالاب می‌رانند. رسیدن به مضیفی که به تمامی از نی ساخته شده و در آن قهوه تلخ داغ آماده است بی‌شک هر فردی را به فکر تجربه یک‌بار آن در زندگی خود می‌اندازد. در مضیف‌ها می‌توان به هر تعداد که بخواهید قهوه بخورید اما نمی‌توانید قهوه تلخ خود را به دیگری بدهید چراکه این حرکت بی‌احترامی به میزبان است. برای سفارش نیز نیازی به سخن گفتن نیست کافی است در هر سرو فنجان خود را بالا بگیرید تا بار دیگر پر شود. سنت مردمان عرب شادگان و جنوب بر پایه مهمان‌نوازی است و همین است که این منطقه را از قطار گردشگری عقب نگه داشته است؛ با این حال این سنت می‌تواند آن را به یکی از جذاب‌‌ترین مناطق تبدیل کند و رونق و رشد اقتصادی را برای مردم سرزمینی که تجربه‌های تلخی مانند جنگ را از سر گذرانده‌اند به همراه داشته باشد و در کنار آن یکی از تالاب‌های ایران در کنوانسیون رامسر را از خطر نابودی نجات دهد.

این خبر را به اشتراک بگذارید