• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 22 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 100360
+
-

رویای همبستگی ملی

بحث وحدت ملی از 12سال پیش تا‌کنون با عناوین مختلف در کشور و از سوی چهره‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب دنبال شده است

احزاب
رویای همبستگی ملی

اصغر صوفی _ خبرنگار

12سال پیش یک تصویر ماندگار و کم‌نظیر در صحن بهارستان ثبت شد؛ تصویری که مشابه آن طی سال‌های پس از آن تکرار نشد و خلق دوباره آن به آرمان فعالان سیاسی و جامعه امروز تبدیل شد. آن تصویر نمادی از «وحدت ملی» در آن سال‌ها بود. گردهمایی بزرگان سیاست اعم از روسای جمهور، روسای قوه قضاییه، رؤسا و نمایندگان ادوار مجلس و بسیاری از ریش‌سفیدان سیاسی، مقامات و مسئولان 30ساله انقلاب اسلامی در 12آذر 1387اتفاقی بود که تصور تکرار آن، امروز تقریبا غیرممکن به‌نظر می‌رسد. اظهارات امروز مسئولان و فعالان سیاسی درباره ضرورت وحدت و همبستگی ملی یادآور آن روزهایی است که وحدت و همبستگی با گردهمایی افرادی با سلیقه‌های مختلف از جریان‌های سیاسی گوناگون زیر یک سقف نمود می‌یافت. در آن همایش مقامات سابق و لاحق جمهوری اسلامی مانند علی لاریجانی، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، مهدی کروبی و غلامعلی حداد‌عادل به‌عنوان روسای 8 دوره مجلس، سیدمحمد خاتمی در کنار اکبر هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان روسای جمهور سابق و پیشین کشور، سیدمحمود شاهرودی و محمد یزدی به‌عنوان روسای قوه قضاییه، احمد جنتی، دبیر و سایر اعضای شورای نگهبان، محمدرضا مهدوی‌کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز به همراه جمع زیادی از چهره‌های سیاسی مانند عزت‌الله سحابی، حبیب‌الله عسگراولادی، هاشم صباغیان، روح‌الله حسینیان، هادی غفاری، علی‌اکبر محتشمی‌پور و... به بهانه 30سال قانونگذاری و نظارت و به ابتکار علی لاریجانی(رئیس مجلس) گردهم آمده بودند تا به تئوری «وحدت ملی» لاریجانی جامه عمل بپوشانند. هاشمی‌رفسنجانی در سخنرانی آغازین آن مراسم از حاضرین با تعبیر معنادار «ذخایر و عتیقه‌ها»ی انقلاب و مبارزه یاد کرد؛ سخنی که لبخند بر لب‌های حاضرین نشاند. اما واقعیت امروز این است که نقش آن ذخایر و ریش‌سفیدان امروز به حاشیه رفته است و آثار این حاشیه‌نشینی‌ها در فضای سیاسی امروز بیش از هر زمان دیگری برای جامعه محسوس و ملموس است. چندقطبی‌ها و اختلافات سلیقه‌های سیاسی و نیز شکاف‌های اجتماعی امروز به قدری گسترش یافته است که بسیاری از  فعالان و صاحب‌نظران سیاسی و علوم اجتماعی از ضرورت وحدت و همبستگی ملی سخن می‌گویند.

سخن گفتن از ضرورت وحدت ملی در جمهوری اسلامی مشخصا از زمانی آغاز شد که به گمان عده‌ای وحدت ملی خدشه‌دار شده و یا به زعم آنها امکان خدشه‌دار شدن آن وجود داشت. همان زمان که علی لاریجانی تئوری وحدت ملی را مطرح کرد و همایش بزرگ 12آذر 87 را سامان داد، جوانه‌های تفرقه در سطح ملی در حال روییدن بود؛ غایب بزرگ آن اجتماع بزرگ، محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت بود که دعوت لاریجانی را رد کرده بود. بذر اختلافی که احمدی‌نژاد کاشته بود ماه‌ها بعد در رقابت‌های انتخاباتی سال 88و حوادث و تحولات پس از آن در سراسر کشور گسترده شد. نخستین نشانه‌اش این بود که آذرماه سال بعد(88)، بسیاری از مدعوین، دعوت لاریجانی را رد کردند و در همایش وحدتش حضور نیافتند. زخم عمیقی که اتفاقات سال 88بر تن جامعه گذاشت امروز پس از گذشت بیش از 10سال، هنوز ترمیم نشده‌است. طی این سال‌ها، سلسله تلاش‌هایی برای ایجاد وحدت ملی با عناوینی مانند آشتی ملی یا گفت‌وگوی ملی بی‌ثمر و ناکام ماندند. پس از انتخابات ریاست‌جمهوری 92و پیروزی نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان فضای سیاسی پس از 88کمی تعدیل شد؛ در چنین فضایی موضوع «آشتی ملی» رئیس دولت اصلاحات به‌عنوان راهکاری برای رفع خطر آمریکا در سال 95مطرح شد. این طرح چندان با استقبال جریان سیاسی مقابل مواجه نشد و حامیان و بانیان آن به‌شدت مورد حمله و انتقاد قرار گرفتند. آنها «عذرخواهی» را مقدمه و پیش‌نیاز «آشتی ملی» می‌دانستند؛ احمد توکلی و محمدرضا باهنر که به‌عنوان چهره‌های میانه‌رو در جریان اصولگرا شناخته می‌شوند نیز بر همین نظر بودند. توکلی طی یادداشتی در توییتر خود نوشت: «با آشتی ملی موافقم. اما مقدمه آشتی ملی پذیرش اشتباه و عذرخواهی رسمی دولت اصلاحات است.» همچنین محمدرضا باهنر طی اظهاراتی گفت: «برخی آشتی ملی را به‌معنای آشتی میان قاضی و مجرم تفسیر می‌کنند که این امر امکان‌پذیر نیست. اگر دنبال این هستند که قاضی با متهمان و مجرمان آشتی کند، معنا ندارد. اگر مجرمی از جرایم خود پشیمان شده باشد، باید عذرخواهی کند.»

پس از گذشت زمان، طرح «آشتی ملی» منسوخ شد و تلاش‌ها برای پیگیری وحدت نیروها با عنوان «گفت‌وگوی ملی» دنبال شد؛ کسانی مانند محمدرضا باهنر در جریان راست طی دوره‌ای درباره این طرح تئوری‌پردازی کردند. حامیان این طرح در جریان اصولگرا بر این باور بودند که طرح گفت‌وگوی ملی برخلاف طرح آشتی ملی، «فتنه‌گران» چپ و «انحرافی»‌های راست را شامل نمی‌شود. باهنر در تشریح این ایده می‌گوید: «ما صحبتمان این است که اولا رقبایی که می‌گوییم همه را در چارچوب نظام می‌گیریم. موقعی که می‌گوییم گفت‌وگوی ملی مقصودمان فتنه‌گران نیستند، مقصودمان انحرافی‌های این طرفی هم نیستند که یک موقع منتسب به اصولگرایی بودند. ما گفت‌وگو را بین جریاناتی می‌دانیم که در چارچوب نظام هستند.» 
طرح گفت‌وگوی ملی در عمل به برگزاری برخی نشست‌ها میان چهره‌های سیاسی از میان 2 جناح منجر شد؛ طی سال‌های 97و 98جلساتی به میزبانی محمدحسن ابوترابی با حضور مهدی زاهدی و سیدمحمد حسینی از جناح اصولگرایان و محسن رهامی و نجفقلی حبیبی از جناح اصلاح‌طلب در دفتر امام جمعه موقت تهران به‌صورت یک هفته در میان برگزار می‌شد و نیز جلساتی با محوریت محمدرضا عارف، محمدرضا باهنر و با حضور عزت‌الله ضرغامی، غلامعلی حدادعادل، محمدحسن ابوترابی‌، احمد توکلی، مجید انصاری و سیدمحمد صدر و احمد مازنی در دفتر کار یکی از شخصیت‌های سیاسی اصولگرا یا اصلاح‌طلب با هدف «کاهش تنش» و «کاهش افتراق» برگزار شد.

به موازات این تلاش، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری نیز در دوره پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و ناآرامی‌های دی‌ماه 96مسئله «گفت‌وگوی ملی» را پیش کشید و طی سخنانی با بیان اینکه راه‌حل مسائل کشور نمایش وحدت، انسجام و راه‌اندازی «گفت‌وگوی ملی» است، گفت: «دوران حذف سپری شده و باید با یکدیگر گفت‌وگو کنیم؛ گفت‌وگو بین جریان‌های سیاسی و گفت‌وگوی ملی بین اقوام.» طرح این موضوع از سوی جهانگیری به‌دلیل جایگاهش در قدرت، حاکمیت و دولت و نیز جایگاه او در میان اصلاح طلبان بسیار مورد توجه قرار گرفت. پس از جهانگیری، علی ربیعی، سخنگوی دولت و دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور در دوره‌ای مبتکر برگزاری جلساتی در دولت با حضور چهره‌های سیاسی و اجتماعی از هر دو جناح شد؛ تلاش‌هایی که بدون اراده لازم در سطوح حاکمیتی و بدون رغبت همه گروه‌های سیاسی برای گفت‌وگوی ملی، یکی پس از دیگری رنگ باختند و 10سال پس از نخستین تلاش‌ها برای ایجاد وحدت ملی، امروز وحدت ملی همچنان مطاعی گرانبها و دست‌نیافتنی به‌نظر می‌نماید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید